۱۳۹۴ خرداد ۲۱, پنجشنبه

مريم رجوي : صداي همه كودكان ايران، كودكان كار، كودكان خياباني و ...

بر كودكان ميهن ما چه ميگذرد؟! 

بي شك در اين گردهمايي با شكوه، صداي همه شمايان ،كودكان خياباني، كودكان كارو آنهايي كه بجاي رفتن به مدرسه ،در حاكميت پليديان زمان ،سخترين كار ها را انجام مي دهيد و روزانه استثمار مي‌شويد ، خواهيم بود. آي دختر گُل فروش، كه دنبال مشتري در پي خودرو هاي شهر هاي دودگرفته اي وگُلهايت دارد پژمرده مي شود. نگران نباش من خريدار همه آنها هستم تا گُلحند  زيبايت بر لبان خشكيده ات را ببينم. بيا ببين، اينجا، مريم رجوي رئيس جمهور مقاومت ا ست كه پژواك صداي شمايان  است، آنكس كه حقوق حقه تان را با سرنگوني  محتوم رژيم ضد ايراني از حلقومشان در آورده ونويد دهنده فردايي بس روشن، پر اميد و آرزو ست كه  دگر بار با لبهايي خندان  و اراده و عزمي استوار  و آينده‌ا‌ي درخشان ،به سوي مدرسه گام برداري...


نيش عقرب نه از ره كين است

 اقتضاي طبيعتش اين است
 در جامعة خمينيزده كه قانون جنگل و بربريت در آن حكمفرماست, معيارهاي ارزشگذاري را افرادي تعيين ميكنند, كه در وحشيگري, ظلم و قساوت بر مردم هيج حد و مرزي نميشناسند. بهراستي در قاموس ايدئولوژي متحجّر و ارتجاعي آخوندي, انسان, چگونه تفسير ميشود؟ جوهره وجودي انسان چيست؟ 
در نظرگاه آخوندهاي ضدفرهنگ, انسان موجودي است گناهكار, بدون اراده و اختيار, كه تابع شرايط موجود, يعني شرايط تحميل شده از جانب آخوندهاي پست و فرومايه هستند, بدون داشتن نقشي در تغيير و اجبارات ضدانساني موجود. شرايطي كه بر كودكان ميهن ما تحميل شده, تا حدي در رديف ستمي است كه زنان جامعه ما به آن گرفتارند. متأسفانه وضعيت مصيبت باري كه بر روح, جسم و زندگي كودكان ميهنمان چون بختكي سنگيني ميكند, نه تنها به فراموشي سپرده شده است, بلكه چشمانداز روشني هم تا اين رژيم ضد انساني هست, وجود ندارد و روزبهروز بر ابعاد فاجعه افزوده ميشود. 
آيا كودكان حقوقي دارند!؟
 در ايران, وضعيت كودكان فاجعهبار است. بسياري از آنان قرباني اختلافات خانوادگي, ازدواج و كار اجباري, اعتياد و فقر, فحشا و… ميگردند. زندگي بسياري از كودكان در حكومت ضد انساني آخوندي بيش از هر چيز به كابوس شباهت دارد(براساس نشريه جنبش عليه نژادپرستي و براي دوستي خلقها «مراپ» در اوت, سپتامبر2005).
«ابتدايي ترين حقوق ايرانيان, اعم از بزرگسالان يا كودكان بهطور سيستماتيك در ديكتاتوري مذهبي كه بيش از 25سال است, بر ايران حكومت ميكند, پايمال ميشود. ايران در سال1993 بهكنوانسيون بينالمللي حقوق كودك پيوست. با اين شرط كه ”مفاد كنوانسيون حاضر قابل اجراست مشروط بر آن كه با حقوق اسلامي و قوانين داخلي مغايرت نداشته باشد”. 
 تحفيظ مزبور با كنوانسيون در تضاد آشكار است, چرا كه كنوانسيون تصريح ميكند: ”هيج گونه تحفيظ كه با موضوع و هدف كنوانسيون حاضر مغايرت داشته باشد مجاز نخواهد بود”.

كودكان قربانيان بهرهكشي و استثمار
بنا به گزارش يونيسف: وضعيت اقتصادي مردم ايران فاجعهبار و كودكان نخستين قربانيان اين وضع هستند. برخي خانوادهها كودكان خود را ميفروشند, سوءتغذيه و فقدان بهداشت و مراقبتهاي پزشكي بيداد ميكند. شمار كودكاني كه ميتوانند به كودكستان بروند از 15درصد كمتر است.
هزاران كودك خياباني و فراري هستند كه در اطراف ايستگاههاي قطار, اتوبوسهاي شهرهاي بزرگ پرسه ميزنند. سركردگان رژيم از حضور روزافزون دختر بچگان10, 12ساله در بين كودكان خياباني سخن ميگويند. كودكان مزبور كه با انواع مخاطرات روبهرو هستند, طعمه شكارچيان  كودك و قاچاقچيان مواد مخدر و … محسوب مي شوند.

به كودكان هم رحم نميكنند!!
 احضار و بازجويي از يك كودك در دادسرا: يك كودك 4ساله به اتهام ايراد صدمه بهچشم يك نوجوان به دادسرا احضار و پروندهاش بررسي شد. اين كودك 4ساله ساكن «گيشا» كه به اتهام صدمهزدن بهچشم يك نوجوان 10ساله كه همبازي او بوده دادگاهي ميشود. «اميرحسين» متهم است كه هنگام بازي با بچههاي كوچه, با ريختن خاك در چشم نوجوان كنار دستيش, او را راهي بيمارستان كرده است. مادر اين كودك در اين زمينه گفت: كودك من تنها 4سال دارد و چون كوچكترين كودك حاضر در جمع بازي بوده متهم شده است كه با ريختن خاك و خاكروبه بهصورت اين نوجوان بهچشم او صدمه زده است. احضار كودك 4ساله از نوادر اقدامات قضايي در دنياست و طبق قوانين داخلي نيز كودك غير مميز قابل احضار و بازجويي نيست(كيهان 17/8/84).
 رئيس قوه قضاييه ارتجاع, آخوند شاهرودي گفت: «در زمينه حقوق كودكان اجراي برخي مجازاتها وجود دارد, كه تمامي اين امور بر اساس موازين قانوني و اصول حقوقبشر است, ريشه در اسلام دارد»(خبرگزاري ايرنا 17/8/84).

 كودك آزاري
 زير فشار خردكننده مشكلات اقتصادي و معيشتي, كمبودها, بيكاري و نداري از يكطرف و سركوب وحشيانه از طرف ديگر, كه بر گُرده مردم محروم ايران سنگيني ميكند, فجايع اجتماعي در ابعاد وسيع و به اشكال مختلف در حاكميت قرونوسطايي آخوندي نمايان ميشود كه هركدام از آنها مصيبتهاي جانسوز و غمانگيزي دارد. كودكآزاري مقولة هولناكي است كه بعضي از خانوادهها روي كودكان خود اعمال ميكنند. فشار زندگي باعث بهوجود آوردن استرس, عصبانيتهاي مستمر و بيماريهاي رواني و روحي ميشود. طبق گفتههاي سر دمداران رژيم: «بيش از 10ميليون بيمار روحي و رواني در ايران وجود دارد». 
 روزنامه آفتاب يزد رژيم 11 آبان 83: «در هر دو روز يك كودك آزاري حاد, 180مورد كودك آزاري حاد در سال گذشته وجود داشته است».
پدر و مادري كه كودك خود را شكنجه ميكنند يا او را به قتل ميرسانند يا مي فروشند, به چه ميانديشند؟ آخوندهاي رذل, كينهورزي و انتقامجويي را ترويج ميكنند و فشارهاي ناشي از فقر اقتصادي و گرسنگي را بر خانوادههاي محروم تحميل ميكنند. حتماً مردم محروم ميدانند, كه ريشه بهوجود آمدن اين بلاها را فقط در اين حاكميت ضدانساني و ضعيفكش بايد جستجو كرد. براي اين رژيم تبهكار و جاني تفاوتي بين كودك, نوجوان, جوان و سالخورده نيست. همه تحت فشار و سركوب مستمر قرار دارند. اما خيانت و جنايتي كه اين آخوندهاي كثيف, بر كودكان ايران رواميدارند و آيندهسازان كشور را در چنبره فجايع و ناهنجاريهاي اجتماعي فرو ميبرند, در هيچ كجاي تاريخ سراغ نداريم. پرواضح است تا اين رژيم سفاك بر اريكه قدرت تكيه زده, هيج بهبودي در جهت از بين رفتن اين بلاها متصور نيست و تنها راه براي خلاصي از اين مشكلات همانا سرنگوني اين آخوندهاي شياد و جنايتكار است. 
محمود نيشابوري