۱۳۹۲ شهریور ۲, شنبه

سه مرز سرخ براي قشر پيشتاز


مرز سرخ اول در كار آنها سستي و پشت كردن به مبارزه و مجاهدت نيست. پس فرق قشر پيشتاز و پيشاهنگ انقلابي با كسي كه در جامعه دنبال زندگي و رفاه خودش است. اين است كه هر آن چه براي اين يكي اسباب حيف و مايه ي حسرت است براي آن يكي جاي حيف و حسرت ندارد. همان چيزهايي كه رژيم هم در تبليغات خودش دائما به رُخ ما مي كشد. همان چيزهايي كه در زمان شاه هم مي گفتند كه چرا جواني خودت را از دست ميدهي و در زندان مي گذراني؟ چرا راحت و رفاه خود را از دست مي دهي؟ و هزار و يك چون و چراي ديگر ... دوم- دومين خصوصيت پيشاهنگ مبارزه و تغييرات انقلابي از روي نص قرآن و ما ضُعُفوا...اين هم خصوصيت مرز سُرخ دوم كه ضعف نشان نمي دهند. محكم و استوار هستند. لرزان و ترسيده نيستند. براي مردمشان شاخص هاي قوت و استحكام و ايستادگي هستند. ضعف و زبوني نداريم. طبل ميان تهي و پر ادعا كه سر بزنگاهها دوام نمي آورد, نداريم. سوم- سومين خصوصيت ومَا استَكَانُوا ... سر افكندگي و ذلت نداريم و آنان در كارشان سر افكندگي و ذلت نيست. هر چه هست سر افرازي و افتخار است. اين هم مرز سرخ سوم كه ذلت و تسليم و همان«زير پاي سگ چو خوك افتادن است!» بله خدا پيشتازان و تربيت شدگان و پيشاهنگاني با اين سه خصوصيت را دوست دارد. واللهُ يُحٍبُ الصَّبرين پس جرف خدا بر خلاف آخوندهاي كافر و مُشرك كه به وادادگي و ضعف و ذلت فرا مي خوانند, اين است كه به صابران يعني پايداران و ايستادگاني با اين خصوصيتها و مرز سرخها عشق مي ورزد. عنوان صابر و ايستاده را به عنوان يك لفظ بي محتوا بكار نمي برد بلكه محتواي آن را دقيقا مشخص مي كند كه از سه عنصر تشكيل شده است: ضد سستي و سُست عُنصري و وادادگي, ضد ضعف و زبوني, ضد ذلت, به همان مفهوم هيهات! قسمتي از ـ بخش اول سخنان مسعود رجوی در نشستهای ماه رمضان در اشرف (سلسله آموزشهای درونی مجاهدین)، در تیر و مرداد 1392 :