۱۳۹۴ دی ۹, چهارشنبه

ایرج مصداقی سوگلی سایتهای بدنام وزارت اطلاعات و زنی که حق وجود ندارد!

ایرج مصداقی معروف به «تواب تشنه به خون» مامور پیشبرد خط شیطان سازی وزارت اطلاعات علیه مسعود رجوی رهبر جنبش مقاومت ایران بود. خطی که زمینه ساز کشتار و قتل عام مجاهدین در اشرف و کمپ لیبرتی بود.  به نوشته خانم مینا انتظاری « سوگلی سایتهای بدنام وزارت اطلاعات در حالیکه خودش حتی یکساعت شرایط سخت و پیچیده زندگی و مبارزات شیرزنانی همچون پروین را در میدانهای نبرد

آزادیبخش و جنگ سیاسی و بمبارانهای مهیب و محاصره و تحریم و تهدیدهای مداوم، نه تجربه کرده و نه حتی توان و انگیزه فهمش را دارد، چه تصویری از یک زن فرمانده و عضو شورای رهبری مجاهدین میدهد... زنانی بی اراده، بی سواد، بی هویت و بزدل که مسحور و اسیر یک رهبری «بزدل و فراری» در یک «فرقه تاریک اندیش» شده اند!»
تمام دهه سیاه و خونین شصت را در زندان و بندهای سیاسی بسربرد، ده سال! آنهم در شکنجه گاههایی همچون اوین مخوف و قزل حصار و گوهردشت، در آن دورانی که دژخیم لاجوردی در دادستانی با خط امامیهای هفت خط، در جنایت و خونریزی علیه گلهای سرسبد نسل انقلاب، در پیشگاه آن امام کذّاب، کورس و رقابت بیرحمانه ای با هم داشتند... اتاقهای تعزیر آغشته در چرک و خون، شبهای تیرباران و شمارش تیرهای خلاص، وداع های آخر با یاران و وصیت نوشتن نوجوانان، شبهای بینهایت و فجایع واحد مسکونی و قبر و قیامت...

حدود هفت سالش را باهم در همان زندان و شرایط هولناک، همزنجیر و گاه همبند بودیم... در فاجعه ملی «قتل عام» تابستان ۶۷ در صف اعدام بود، از معدود شاهدان و بازماندگان در آن هنگامه ی بود که یاران همبندش را بسوی طناب های دار میبردند و خدا میداند که شاهد چه صحنه هایی بوده... وقتی هم که از بند و زندان رها شد و حتی تشکیل خانواده داد باز هم آرام و قرار نداشت. سرانجام بعد از چند سال، کودک دو ساله اش را که پاره تنش بود به خانواده اش سپرد و برای ادامه مبارزه با ملایان تبهکار راهی خط مقدم نبرد در «اشرف» و خطرناک ترین جایی شد که جز جنگ و جراحت و زندگی سنگری و محاصره و بمباران و کشته شدن چیز بهتری برایش متصور نبود.

بارها تا یک قدمی مرگ پیش رفت و شاهد بدنهای مجروح و یا پیکرهای تکه تکه شده یاران عزیزش بود. در این مسیر و برای وقف تمام عیار زندگیش بخاطر آرمانش، حتی از همسرش نیز جدا شد. شرایط سیاسی و نظامی تیره و تار بود و چشم انداز روشنی در پیش نبود ولی این «زن» همراه با خیل یارانش جا نزد در حالیکه برخی دیگر و از جمله همسر سابقش، با هر توجیهی، ترجیح دادند که به همرزمان سابق شان پشت کنند و رفتند. او با سی و چند سال سابقه زندگی سیاسی و مبارزاتی بعنوان یک رزمنده آزادی، هنوز با یک امید و آرزو زندگی میکند: سرنگونی فاشیسم مذهبی!

او حالا در لیبرتی در شرایط بسیار طاقت فرسای زیستی و محاصره پزشکی، در کنار همان یاران و دلاورانی بسر میبرد که پس از سالیان بر سوگندشان برای آزادی و به پیمانشان با خلق محبوبشان همچنان وفادار مانده اند، در حالیکه در هر شب و هر روز و یا حتی هر لحظه، سایه موشکهای مرگبار سفارشی از جانب ملایان و لهیب آتش انفجار و نفیر سوت قبل از انفجارشان را بر روی قتلگاه خود میتوانند حس کنند... ولی هنوز ایستاده اند البته با غرور و افتخار!

۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

مریم رجوی میلاد مسیح و آغاز سال ۲۰۱۶میلادی را به هم وطنان مسیحی و همه پیروان عیسی مسیح تبریک گفت

پیام تبریک مریم رجوی به مسیحیان به مناسبت میلاد مسیح

مسیحیان ارجمند!
پیروان عيسي مسيح و حاميان مقاومت ایران در سراسر جهان!
سالروز ميلاد پیامبر بزرگ خدا، عيسي مسيح(ع) را تهنيت مي‌گويم. همان پیامبر يگانگی و برابری و محبت كه به يارانش گفت: حال دستوری تازه به شما می‌دهم: يكديگر را دوست بداريد همان‌گونه كه من شما را دوست می‌دارم. و سلام بر مریم عذرا كه سمبل جاودان همين عشق و پرداخت است و در انجيل «مورد لطف خدا» توصيف شده است.
و اين ايثار و عشق بيكران و بي‌چشمداشت، پيام مشترک همه انبيا و فرستادگان خداست.

۱۳۹۴ دی ۲, چهارشنبه

تاوان صداقت و عاشق انسان های پاک بودن در رژیم آخوندی

نامه افشاگرانه ی دانشجوی زندانی سیاسی، شاهین ذوقی تبار از زندان گوهردشت

بعد ازظهر ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۲بود که عده ای پاسدار و لباس شخصی با شکستن قفل در به درون خانه ما هجوم آوردند اما این بار مانند قبل شوکه نشدم چون سه روز قبل این اتفاق افتاده بود و مادرم را با خود برده بودند. این بار هم به مانند قبل تمام خانه به هم ریخته و به من چشم بند زدند و من را که در آن موقع ۲۵ سال داشتم با خود با بازداشتگاه ۲ – الف واقع در زندان اوین بردند و سپس به سلول تاریک و کوچکی انتقال دادند. در آنجا سکوت سنگینی حکمفرما بود. البته هر از گاهی صدای گریه از سلول های اطراف می آمد ولی زیاد طول نمی کشید و دوباره سکوت همه جا را فرا می گرفت. بر روی دیوار پر از نوشته و یادگاری از زندانیان قدیمی از قبیل آیه قرآن، شعر، خاطرات، تاریخ دستگیری و … بود آنها را با خرده سنگ بر روی گچ دیوار نوشته بودند. گاها دو ، سه ماه باید در آن قبر انفرادی بدون هیچ اجازه تماس و یا ملاقاتی در انتظاری نامعلوم به سر ببرم. حتی از داشتن خودکار و کاغذ هم محروم بودم و بعضا از دادن برخی لوازم ضروری با ادعای اینکه ”تو منافق هستی ”خودداری می کردند. مدتی بعد روز و تاریخ را فراموش کردم و سعی می کردم خودم را با خوندان نوشته های روی دیوار و با حرف زدن با خودم پر کنم. پس از آن هنگامی که برای بازجویی می رفتم با انواع توهین ها و ناسزاها مواجه می شدم ولی هیچ چیز بدتر از آن نبود که می دانستم مادرم را دستگیر کرده اند و از او خبری نداشتم. تا اینکه یک ملاقات دو دقیقه ای به من با پدرم دادند. ولی در آن ملاقات هم اجازه ندادند چشم بندم را بردارم و فقط در یک لحظه زیر چشمی پدرم را دیدم. آنجا از پدرم شنیدم برادرم را که در آن زمان ۱۸ سال بیشتر نداشت بعد از من و به خاطر من بازداشت شده است و علت دادن این ملاقات را هم فهمیدم… حال فشار چندین برابر شده بود…!!!
در چنین شرایطی بیش از یک سال را در ۲ – الف گذراندم و سپس به زندان اوین منتقل شدم زندان مشکلات و دردسرهای خاص خودش را داشت. البته نباید انتظار دیگری می داشتم.در انجا مأمورین زندان با دادن تشویقی مثل ملاقات و مرخصی به عده ای ارازل و اوباش و ایجاد دعوا و مرافه توسط آنها برای من مشکل درست می کردند البته زیاد طول نکشید که به خاطر یکی از همین دعواها من را به قول خودشان به عنوان تنبیه به زندان گوهردشت فرستادند. فضای سنگینی در گوهردشت حاکم است اکثر زندانیان حکم اعدام دارند و یا دارای حبس های سنگین و طولانی مدت هستند. پنجره های کوچک دارد و هوای سالم درون بند نیست. هواخوری سه ساعت در روز است و به علت کمبود امکانات پزشکی و نبود دکترهای متخصص مرگ و میر ناشی از بیماری بسیار زیاد است. دسترسی به تلفن نیز وجد ندارد. برخی در اینجا بیش از دو سال را در بازداشتگاه ها و سلول های انفرادی حکومت گذرانده اند و اگر من در دوران جام زهر و ناتوانی حکومت در زندان افتادم عده ای قبل از آن در شرایطی که حکومت از الان دستش بازتر بود به زندان افتاده اند.

۱۳۹۴ آذر ۲۹, یکشنبه

مریم رجوی در باره رژیم ایران و داعش درگفتگو با ورلد پلیسی

به‌نظر می‌رسد به‌رغم همه پیشرفتهای ما در زمینه اجتماعی و انسانی، با هرنسل جدید، جناحهای افراطی ظهور می‌کنند که جهان را با تواناییشان برای متقاعد‌کردن مردم عادی به ارتکاب جنایات بی‌سابقه، به لرزه درمی‌آورند.
در قبال حملات اخیری که با استناد به خدا و مذهب در پاریس و سن برناردینو انجام گرفت، با همان سردرگمی واکنش نشان داده می‌شود که ما در برخورد با بیرحمیهای بی‌هدف قرن بیست و یکم دچارش شده بودیم. ما تلاش می‌کنیم این مساله را درک کنیم که چگونه چنین خشونت بیرحمانه‌یی، در ذهن انسان شکل می‌گیرد و مانند آتش گسترش پیدا می‌کند و البته خودمان را آماده می‌کنیم که آن را تصحیح کنیم، و از خود می‌پرسیم که چگونه می‌توانیم با این اشکال جدید افراطی‌گری که جهان را در بر گرفته، مبارزه کنیم.
این نوع از افراطی‌گری که ما امروز با آن مواجه هستیم، ترکیبی از بربریت قرون وسطایی و فاشیسم مدرن امروزی است. این یک جهان بینی است که از تحمل سیاسی اجتناب می‌ورزد و زن‌ستیزی و خشونت را ترویج می‌نماید و البته خشونت را پرستش می‌کند. این دیدگاه خاص، سعی در جاری نمودن شریعت و مجازاتهای فوق‌العاده سخت و شدید آن می‌نماید. این دیدگاه، هرگز و هیچگونه ربطی به اسلام نداشته و به‌روشنی در جهان مدرن امروز، جایی برای یک چنین جهان بینی وجود ندارد. 
 با این حال این یک جهان بینی است که نمونه آن را در عصر حاضر مشاهده نموده‌ایم. از زمانی‌که روح‌الله خمینی در سال ۱۳۵۷ به قدرت رسید، رژیم ایران خودش را به‌عنوان یک مدل موفق ارائه کرد که بنیادگرایان اسلامی با آن می‌توانند ابهت، قدرت، و مشروعیت حاکمیت را به‌دست بیاورند. این یک پیام تحریک‌آمیز را به سنی‌های افراطی نظیر داعش ارائه می‌کند که در حالی که بنیادگرایان شیعه «حکومت اسلامی» خودشان را دارند، چرا آنها نتوانند «حکومت اسلامی» خودشان را داشته باشند؟
به‌رغم این که منشاء تئوریک این ایدئولوژی افراطی در سالهای اولیه ظهور اسلام شکل گرفته بود، اما تنها پس از آن که بنیادگرایی بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران حاکم شد، به یک نیروی جهانی قدرتمند تبدیل گردید.

۱۳۹۴ آذر ۲۷, جمعه

میلاد آریایی ، نام مستعار مزدوری به نام ادهم طیبی در آلمان

میلاد آریائی از ماموران اجیر شده و  اعزامی وزارت اطلاعات به اروپا می باشد که در کشور آلمان ودر شهر کلن  مقیم است .  نام اصلی وی ادهم طیبی  است؛ اما در سایت های وزارت اطلاعات با نام مستعار «میلاد آریایی» فعالیت می کند. گفته می شود او گاهی خودش را  مسعود طیبی هم معرفی میکند . 
میلاد آریایی فعالیت های  خود برای وزارت اطلاعات را زیر عنوان اعضای سابق مجاهدين  انجام می دهد. این مزدور هزارچهره یکبار هم در سال ۱۳۷۳ به نام فرهنگ گلستان پناهندگی گرفته بود.
در آذر ماه ۱۳۸۰ وقتی که همراه با یکی از مجاهدین به بغداد رفته بود . در حوالی بغداد با طرح قبلي اقدام به ربودن خودرو و سلاح از مجاهدين، نموده  و با هدف قرار دادن يكي از مجاهدين به قصد كشت از طريق كردستان عراق و با همكاري پايگاههاي وزارت اطلاعات ايران در آن منطقه  ازطریق بانه و سقز به ایران تحت حاکمیت ملاها رفت .
وزارت اطلاعات پس از ارائه آخرين آموزشها و دستورالعملها، اين مزدور را به منظور جاسوسي و زمينه سازي اقدامات تروريستي عليه پناهندگان ايراني و فعالين مقاومت به اروپا اعزام كرد. مسئول كميسيون خارجه شورا درنامه اي به عفو بين الملل در اين باره نوشت: « اين فرد مسعود طيبي نام دارد ( پناهنده سابق در ايتاليا با نام فرهنگ گلستان), و همه شواهد حاكي است كه وي فردي نفوذي بوده كه نزد ملايان بازگشته تا مانند سبحاني و شاهسوندي در توطئه هاي وزارت اطلاعات عليه مجاهدين ومقاومت ايران مورد استفاده قرار گيرد. اين فرد هرگز تحت كمترين فشاري قرار نگرفته و هيچ كمبودي نداشته است. او هرگز از چيزي شكايت نكرده بود.»

۱۳۹۴ آذر ۲۶, پنجشنبه

یک دست جام باده و یک دست زلف یار

گفتم ای سبحان الله دوران با خبر در حضور و نزدیکان بی بصر دور لحظاتی هستند که فکر می کنم پژواک فریادت را تنها خودت می شنوی و گوش جهان پر است از ناله های درد؛ در میهنی که به دست گزمه های قرون وسطائی مذهبی اداره می شود، آنچه بر مردم می بارد درد است.
از حیرت این همه نامردمی محزون می شوی. از خودت می پرسی این مردم کی هستند، مگر می شود دکتری بخیه زخم کودکی را به علت نداشتن پول بکشد. مگر می شود دستفروشان خیابانی را به جای اینکه مآمنی و یا محل کسب و کاری برای آنان درست کرد، در مقابل چشم صدها نفر به زیر شلاق کشید و از هیچکس هم صدائی در نیاید. آخر کسی نیست که برای آن جوان دست فروش و یا کودک دبستانی و یا دهها نفر که روزانه دست به خودکشی می زنند کاری بکند. کسی نیست که اعتراض کند. فریادی نباید باشد وقتی که به اصطلاح معلمی دو کودک نوجوان را که بلندی تنهایشان به اندازه ۱۲۰ سانتیمتر هم نیست زیر مشت و لگد می گیرد و بعد آن دو کودک را مجبور می کند که به همدیگر سیلی بزنند و کینه و نفرت را در این کودکان نهادینه کند. درد این مرد را که نام معلم بر خود گذاشته نمی دانم فقط این را می دانم که معلمی براندازه او نیست بهتر بود که پاسدار شود. از مطلب دور نشویم بحث اصلی این است که چرا مردم بلند نمی شوند. در ایران آخوند زده بحث هائی مثل حقوق بشر آنقدر مجازی است که سفر به کره مریخ. 
در کشوری که قانون فقط برای مجازات است، و بحث به جای این که حول محور اشکال مختلف مبارزه متمرکز شود به و رژیم را نشانه بگیرد به شکلی شاید حتی ناخود آگاه به طلبکاری از مردم می رسد. بگذارید برای روشن شدن بحث قسمت کوتاهی از  نوشته زندانی سیاسی مقاوم سعید ماسوری را نقل قول کنم. سعید را به همراه دوستش برای بازجوئی دوباره از زندان اوین به اهواز می برند. سعید از احساساتش در فرودگاه تهران نسبت به مردم می گوید:

۱۳۹۴ آذر ۲۵, چهارشنبه

عزیزترین مادر


برای تو سرودن همچون سرودن برای ابراست
ابری که  می بارد خود را 
قطره قطره بر کویرهای پرعطش
سرودن برای توهمچون سرودن برای گرم ترین آفتاب  است

که خود را می بخشد به تمامی به کوهساران  برفی 
تا رودخانه ای بجوشد 
و دردره ها سرازیرشود

تا ستاره ای حلول کند
شب درانتظار می ماند
تا گلی بشکوفد
زمین درانتظار می ماند
 تا انسانی ، انسان شود 
خدا غمگنانه  و صبور می اندیشد 

و اما دردامن تو

چه بس ستاره ها که حلول کردند 
تا شب را کمرنگ تر کنند

سخنرانی استرون استیونسون در اجلاس هیات رابطه با عراق در پارلمان اروپا در‌ رابطه با کمپ لیبرتی

 روز پنجشنبه ۱۲ آذر، جلسة هیأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا در مقر این پارلمان در بروکسل به ریاست دیوید کمپبل بنرمن و با حضور شماری از نمایندگان پارلمان عراق، از جمله دکتر ظافر العانی سخنگوی فراکسیون متحدون به‌ریاست اسامه نجیفی و هم‌چنین استرون استیونسون رئیس بنیاد اروپایی آزادی عراق، برگزار شد.
در این جلسه سخنرانان با تشریح مداخلات رژیم آخوندی در عراق به‌عنوان مشکل اصلی این کشور، به خلع ید از رژیم و شبه نظامیان وابسته به آن فراخوان دادند و گفتند که این یک گام ضروری برای شکست‌دادن داعش و تحقق دموکراسی واقعی در عراق است. 
استرون استیونسون، رئیس بنیاد اروپایی آزادی عراق که بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ ریاست هیأت رابطه با عراق را در پارلمان اروپا برعهده داشت در این جلسه سخنان مبسوطی ایراد کرد و دخالتهای رژیم آخوندی در این کشور را افشا کرد. 

سخنرانی استرون استیونسون- رئیس بنیاد اروپایی آزادی عراق     فیلم سخنرانی اینجا
آقای رئیس٬ نمایندگان محترم پارلمان اروپا و نمایندگان محترم پارلمان عراق. من از دیدن شما در بروکسل بسیار خوشحالم. از اینکه امروز به این جلسه دعوت شدم تا سخنانی را ایراد نمایم خیلی خوشحالم. این در واقع خاطرات زیادی را از ۵ سال فعالیت فشرده، زمانیکه من ریاست این هیئت را بعهده داشتم، برایم زنده میکند. در آن زمان من سفر های متعددی به عراق داشتم. این همچنین افتخار بزرگی است که به دوست و همکار عزیزم دیوید کمپبل بنرمن که هم اکنون ریاست این هیئت را بعهده دارد ادای احترام نمایم. قرار داشتن ایشان در ریاست این هیئت٬ برای من اطمینان خاطر است.

بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان درباره کمپ لیبرتی

 کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد در ژنو در 14 دسامبر 2015 ( 23 آذر94) بیانیه شماره 13 خود درباره لیبرتی تحت عنوان بیانیه بروز شده پیرامون اجرای راه حل در مورد ساکنان مکان موقت عبور (لیبرتی) را منتشر کرد.    اینجا
کمیساریا در این بیانیه حمله موشکی به لیبرتی را قویا محکوم کرد و به نقل از کمیسر عالی آنتونیو گوترز نوشت «من بسیار نگران صدماتی هستم که برکسانی که در کمپ لیبرتی زندگی می کنند وارد آمده است ...و شناسایی و مواخذه مسئولان این واقعه باید ادامه پیدا کند.»
بیانیه تصریح میکند از سال 2011 تا اواخر 2015 حدود یک سوم ساکنان به خارج از عراق منتقل شده اند و این با همکاری و انعطاف ساکنان حاصل شد که علیرغم شرایط سخت از جمله حمله موشکی و جان باختن ۲۴ تن از آنها و مجروح شدن ده ها تن دیگر پروسه را ادامه دادند. کمیساریا می افزاید تعهد و تأمین عمدة هزینه های انتقال و مخارج زندگی افراد توسط ساکنان در این موفقیت نقش کانونی وحیاتی داشته است. 
کمیساریا از دولت عراق میخواهد همه اقدامات لازم برای تضمین امنیت و بهزیستی ساکنان و دسترسی به درمان ضروری پزشکی به عمل بیاورد و به فراهم کردن اجناس و خدمات برای آنکه ساکنان بتوانند ترتیبات حفاظت خود را بدهند کمک کند.
متن بیانیه بشرح زیر است:

۱۳۹۴ آذر ۲۱, شنبه

سناتور جوزف لیبرمن در جلسه متحد علیه بنیادگرایی در مقر شورای ملی مقاومت ایران در اور سور اواز در پاریس


 سناتور لیبر من  که یک سناتور مستقل و سیاستمداری موثر در آمریکا می باشند در این جلسه که در مقر اصلی شورای ملی مقاومت ایران در حومه پاریس در اورسوراواز برگزار گردید؛ سخنان زیر را ایراد کردند:
از دعوت شما تشکر میکنم. نمیتوانم به شما بگویم چقدر خوشحالم که میتوانم اینجا حضور داشته باشم و در این یادبود بسیار پرمعنای روز جهانی حقوق بشر شرکت داشته باشم. اما همچنین به دلیل اینکه این یک لحظه بسیار بسیار مهم در تاریخ است. چون به نظر میرسد جهان خیلی بی ثبات است. به نظرم من و شما میتوانیم از یکدیگر قوت قلب بگیریم، و به طور خاص از رهبری خانم رجوی و مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران، تا نقشی حتی بزرگتر در خط مقدم احیای ثبات، عدالت و صلح در جهان، ایفا کنیم. این را با ایجاد تغییر در دولت ایران انجام میدهیم.

ترس از اجساد بي جان، مجاهدين

شهداي والامقام ليبرتي، هنوز به خاك سپرده نشدند. دژخيمان، جانيان رژيم جهل و جنايت از آغازين روز، اجساد پاك مجاهدين را پس ازا عدام  به خانواده هاشان تحويل نمي دادند، يا اجازه دفن در قبرستان عمومي شهر نمي دادند. چه بسا 
مجاهدين شهيدي كه در باغها و خانه هاي خويشاوندان شهيد دفن شده اند.
بلي شهداي مجاهد اشرفي، بعد از ماهها تلاش با هزاران محدوديت و تهديد بدون ياران مجاهدشان به خاك سپرده شدند. حالا اين ۲۴ شهيد والامقام ليبرتي ، منتظرند كه به ياران ديگر مجاهدشان بپيوندند.
روحشان شاد
در رثاي ياران به ظاهر خاموش
من معترضم شهادت شمايان را مرگ بدانند
مرگ نيست بل زندگيست دركالبد عاشقان، آزادي
گرچه به ظاهر نيستيد در ميان ما، اكنون
اما،
من چه گويمت، هزار بار مي بينمت در روز
با تو نجوا مي كنم، هر زمان و در هر مكان
فرياد تو اكنون پرواز كرده است  و مي كند
فرياد شمايان، نواي زيباي آزادي شد 
كه،
هر لحظه از حنجره مجاهدين و اشرف نشانها، فرياد ها مي شود
اي گلهاي سر سبد روزگارما
دشمن  از اسم و قبرتان در هراس است
اين سرشت نابخردان، جنايتكار، زمان است
اين نابكاران از زندگان و مردگان، مجاهد
در بيم و هراستد، اين ترس، سقوط اهريمنان
زمان است، سفلگان، جانيان، كافران، بي دينان
روحشان شاد

محمود نيشابوري

۱۳۹۴ آذر ۱۹, پنجشنبه

مریم رجوی: حقوق‌بشر و آزادی ربوده شده ایران را باید با مبارزه به دست ‏آورد

 آقای سناتور 
دوستان عزیز
به همه شما درود می‌فرستم. اجازه بدهید همراه با شما، همراه با مجاهدین لیبرتی، و همراه با ‏هموطنانمان در ایران از حضور سناتور لیبرمن مهمان عالیقدر مقاومت ایران در
این جا سپاسگزاری ‏کنم.‏
سناتور لیبرمن با حضو
ر در این جا هم دوستی مردم آمریکا با مردم ایران را نمایندگی می‌کند، هم ‏جبهه بزرگی از شخصیتهای بلندپایه آمریکایی را نمایندگی می‌کند که مدافع یک سیاست صحیح ‏در قبال ایرانند که از هر گونه مماشات با دیکتاتوری مذهبی بری باشد و هم دوستی و احترام پیروان تمامی ‏ادیان نسبت به یکدیگر را نمایندگی می‌کند.‏ به ایشان درود می‌فرستیم.‏

همچنین به نمایندگان جوامع ایرانی مقیم اروپا حاضر در این جا خوش‌آمد می‌گویم. این ‏جوامع از جمله جوامع متخصصان، اصناف، معلمان، پرستاران، نمایندگان خواستهای حقیقی ملت ایران ‏برای دموکراسی و پیشرفت هستند.‏


این جلسه در آستانه روز جهانی حقوق‌بشر برگزار می‌شود که برای مردم ما که تحت یکی از ‏هولناکترین سرکوبها در تاریخ معاصر قرار دارند، از اهمیت ویژه‌یی برخوردار است.‏

بیانیه ۱۷۰ نماینده پارلمان اروپا برای حفاظت از کمپ لیبرتی در عراق

۱۷۰ نماینده پارلمان اروپا از همه گروههای سیاسی که دو نایب رئیس پارلمان  و ۱۳ نماینده از رؤسای کمیسیونها و هیئتهای پارلمانی در بین آنان می باشد؛ با امضای یک بیانیه مشترک ضمن محکوم کردن حمله موشکی رژیم ایران با همکاری عوامل خود در عراق به تامین حفاظت کمپ لیبرتی و  و پوشش هوایی حفاظت توسط ائتلاف بین المللی فراخوان دادند.
این ۱۷۰ نماینده در بیانیه خود خواستار برکناری فالح فیاض و عوامل رژیم ایران از مدیریت کمپ لیبرتی شدند و  به لغو محاصره ضد انسانی و تحقیقات مستقل پیرامون حمله موشکی۲۹ اکتبر فراخوان دادند.

۱۳۹۴ آذر ۱۷, سه‌شنبه

فیلم سخنان نوید دهنده دکتر محمد ملکی در مراسم خاکسپاری مادر مجاهد مهری جنت پور (مادر داعی)

مادر... من چی بگم از محبت های تو از حرفهای تو وقتی که میتونستی حرف بزنی از شناخت تو، استعداد تو، از مغز تو که تا آخرین لحظه کار می کرد و فعال بود. فقط میگم که بعد از تو خیلی ها یتیم شدند. میگن انسان بعد از مرگ مادرش یتیم میشه ما واقعا یتیم شدیم. تو زینب گونه زیستی. تو زینب گونه زیستی و جزء زینب های زمان بودی. حرفهای من را گوش کنند و ضبط کنند آنهایی که مامور این کار هستند. بله من با صدای بلند میگویم تو زینب گونه زیستی و زینب زمان خودت بودی. مثل هزاران مثل تو. مثل مادر دشتی که دو سه روز قبل از تو رفت. رفت آنجا را برای تو آماده کند. من اجازه می خواهم از طرف خانواده از همه تون تشکر کنم از همه که با مشکلات آمدند و در تشییع این زینب زمان شرکت کردند و من دیشب هم در مجلس خانم دشتی گفتم نگران نباشید. جامعه ما با تمام مشکلات و فسادش و حاکمیتی که به فسادپروری کاری ندارد

اما مرتب زینب و حسین تولید می کند. مرتب زینب ها و حسین ها به وجود می آیند. ۵۰ سال شاه و شیخ سعی کردند که این شجره را بخشکانند ولی مگر میشود؟ یاد جمله ای افتادم از منتظری که در نامه ای که به خمینی نوشته بود نوشته بود مطمئن باشید که با کشتن؛ فکر از بین نمیرود. این همه کشتید این هم زدید این همه بریدید. تیر زدی، تبر زدی، تبر زدی، تبر زدی، بر تن بی سپر زدی، دیگه وقتی دیدی اینها کافی نیست با موشک ۸۰ موشک فکر کردی همه چیز را از بین می بری اما مطمئن باش، مطمئن باش تا یکی دو ماه دیگر لیبرتی از اولش هم زیباتر و بهتر و قشنگ ترخواهد شد. تا هستند کسانی که دلشان به حال این ملت می سوزد و تا هستند کسانی که فریاد می زنند زگهواره تا گور دانش بجوی و دانش را بر می دارند و میگویند ز گهواره تا گور آزادی بجوی آن دانشی که در کنارش آزادی نباشد دانش نیست در دانشگاهی که به اصطلاح خیلی استاد و دانشمند وجود داره اما کوچکترین توجهی به وضع فلاکت بار و غم انگیز جامعه ندارد و دزدیها و چپاول گریها را می بینند و سکوت می کنند. بله در این جامعه باز هم باید گفت:ز گهواره تا گور آزادی بجوی چون اگر آزادی نباشد در جامعه ای که آزادی نباشد همین است که می بینید، دزدی و فساد و فحشا و امام حسین و زینب همه چیز خودشان را فدا کردند بخاطر آزادی و فریاد زدند هیهات من الذله و می بینیم که در طول تاریخ حسین ها و زینب ها سربلند هستند.

۱۳۹۴ آذر ۱۲, پنجشنبه

افشاگری جدید شورای ملی مقاومت ایران در باره طرح‌های فریبکارانه و ابعاد نظامی برنامه اتمی رژیم ایران

در این افشاگری علیرضا جعفرزاده از تشکیل کمیته مخفی پاسخ به سوالات آژانس و طرح هایی برای فریب و لاپوشانی فعالیت های اتمی افشا شده رژیم ایران پرده برمیدارد.      اینجا
در گزارش شورای ملی مقاومت ایران آمده است:
در حالی که بحث بر سر تعیین تکلیف موضوع PMD ابعاد نظامی احتمالی برنامة اتمی رژیم ایران هم‌چنان در جریان است و آژانس تصریح کرده که هنوز نمی‌تواند به تمامی سئوالات باقی‌مانده در این رابطه پاسخ بدهد، مقاومت ایران (سازمان مجاهدین خلق ایران) طرح‌های فریبکارانة رژیم ایران را برای لاپوشانی وجوه نظامی برنامة اتمی‌اش و ممانعت از افشای ماهیت واقعی پروژة اتمی، فاش کرد.

۱۳۹۴ آذر ۱۱, چهارشنبه


منصور قدرخواه؛ کارگردان؛ سناریست و مبارز سیاسی عضو شورای ملی مقاومت ایران درگذشت

منصور که تا دیشب برای آزادی مردم و میهنش ایران در تلاش و فعال بود؛ نابهنگام و در ناباوری تمام زندگی را بدرود گفت و رفت. آخرین اثر وی فیلم رد پای ترور است. همچنین تابلوهای بسیاری از خود به یادگار گذاشته است.
قدرخواه عضو شورای ملی مقامت ایران اپوزسیون اصلی رژیم اشغالگر و ایران ستیز خمینی و دّم و دّمبالچه هایش بود. 
 شورای ملی مقاومت ایران از مرگ نابهنگام یکی از اعضای پرشور خود ابراز تاسف عمیق نموده است.
مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران در پیامی  اینجا  «درگذشت نابهنگام آقای منصور قدرخواه عضو گرانمایه شورای ملی مقاومت ایران را یک ضایعه اندوهبار» نامید.

۱۳۹۴ آذر ۱۰, سه‌شنبه

«در مرداب جنگ با مردم سوریه»

 گزارشی  از حضور پاسداران؛ مزدوران و اجیر شده های رژیم آخوندی در سوریه و تلفات گسترده آنان
 کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت  ایران در روز ۷ آذر ۹۴ (۲۸نوامبر ۲۰۱۵) در باره زخمی شدن  قاسم سلیمانی ، سرکرده جنایتکار نیروی تروریستی قدس، در سوریه، اطلاعات تکمیلی زیر درباره ابعاد حضور پاسداران و مزدوران رژیم آخوندی در سوریه و تلفات پی‌درپی آنها که از درون سپاه پاسداران به دست آمده منتشر نمود که  شایان توجه است. بنابه این اطلاعیه 5000 پاسدار، عوامل حزب‌الشیطان و هزاران مزدور عراقی و هزاران اجیرشده افغانی و پاکستانی در سوریه می باشند و ۱۶  پاسدار سرتیپ سپاه  تا کنو
ن در سوریه کشته شده‌اند.
در این اطلاعیه 
آمده است:
۱-رژیم آخوندی به‌دنبال شکستهای پی‌درپی در سوریه که از اواخر سال ۱۳۹۳ روند صعودی به خود گرفته، دست به دامن روسیه شد تا بلکه بتوانند زیر بمبارانهای روسیه، پاسداران و عوامل حزب‌الشیطان و شبه‌نظامیان عراقی و اجیرشدگان افغانی و پاکستانی به کمک بقایای ارتش اسد پیشروی کنند. اما به‌رغم گذشت دو ماه و با وجود سنگین‌ترین بمبارانها و کشتار هزاران غیرنظامی هیچ دستاورد ملموسی نداشته‌اند و در برخی نقاط نیز شکستِهای جدی خورده و وادار به عقب‌نشینی شده‌اند. 
۲-مهمترین هدف پاسداران اشغال قسمتهای آزاد شده حلب بود . قاسم سلیمانی شخصاً در منطقه‌یی در جنوب حلب بر این عملیات جنایتکارانه نظارت می‌کرد. او در روزهای اول حمله روسیه، به پاسداران گفته بود اگر شما اجازه ندهید ارتش آزاد مناطق جدیدی را تصرف کند، سایر نیروها طی سه روز حلب را تصرف خواهند کرد. قدم اول طرح تصرف بزرگراه دمشق-حلب بود که پاسداران پس از تلفات سنگین مجبور به عقب‌نشینی شدند. تنها در یکی از روستاهای این منطقه در روزهای اخیر ۱۵ پاسدار کشته شدند. در این جبهه علاوه بر پاسداران، عوامل حزب‌الشیطان و اجیرشدگان عراقی و افغانی حضور دارند.