۱۳۹۴ تیر ۹, سه‌شنبه

مريم رجوي و اجماع آزاديخواهان جهان در ويلپنت و نمايش قدرت تنها آلترناتيو دمکراتيک براي سرنگوني


 در حاليکه دولت اوباما به سياست ننگين و شکست‌خورده مماشات با جانيان حاکم بر ايران و عامل اصلي مصيبت‌هاي مردم منطقه پافشاري مي‌کند و دنيايي را با ياوه‌هاي تکراري و خسته‌کننده سرکار گذاشته است، مقاومت سرفراز ايران مراسمي فوق‌العاده، کاملاً بي‌نظير و بسيار باشکوه در ويلپنت پاريس برگزار کرد، بطوريکه شگفتي بسيار زيادي در مجامع مختلف جهان ايجاد کرد و همه خبرگزاري‌ها در ابعاد بسيار گسترده‌تر از گذشته به شکوه و عظمت اين نمايش قدرت تنها آلترناتيو دمکراتيک گواهي دادند.

ويلپنت، واقعيتي که کوران را مجبور به ديدن و کران را وادار به شنيدن مي‌کرد. به اعتقاد نگارنده تأثير اين برنامه بسيار عميق‌تر از آن چيزي است که ما الآن مي‌بينيم و به‌يقين بر تحولات ايران، منطقه و سطح جهان تأثيري شگرف خواهد گذاشت.
_
ويلپنت تنها يک مراسم باشکوه با بهترين انضباط و زيبايي و اتحاد مردم آزاديخواه از ايران و ۷۰ کشور جهان و نمايش قدرت آلترناتيو دمکراتيک نبود بلکه خروشي بسيار غران از ايرانيان آزاديخواه و دوستان


معتقد به آزادي از همه قاره‌هاي جهان در مقابل تمامي سياهي‌ها و تباهي‌هاي دنياي معاصر بود. خوشبختانه اين مراسم شگرف بعد از گذشت زمان همچنان پژواک خود را حفظ کرده و در گوش جهانيان پيام صلح و ثبات را طنين مي‌افکند و البته در گوش‌هاي کري که تجارت را بر همه پرنسيپها قابل معامله مي‌دانند و ملت‌ها را در ابعاد ميليوني به قربانگاه مي‌فرستند فرومي‌کند. اين خروش‌هاي عظيم و فريادها و انعکاس‌هاي آن به اقصا نقاط جهان البته که دست‌وبال مددکاران به جاني‌ترين جانيان اين جهان يعني خامنه‌اي‌ و دار دسته فاشيستش را خواهد بست و مسلماً آثار خود را بيش‌ازپيش روي رويدادهاي سياسي خواهد داشت.

چه کساني در ويلپنت حضور داشتند؟
در ويلپنت وجدان بشري و هر کس که حقيقت را در خاورميانه و جهان مي‌ديد حضور داشت. بعضي شخصاً آمده بودند و بعضي با حمايت از روي احساس مسئوليت پيوسته بودند و با حضور و يا پيام، آرزوي موفقيت اهداف اين برنامه که سرنگوني رژيم فاشيستي مذهبي حاکم بر ايران بود را مورد تائيد قرار داده بودند و همه و همه به‌راستي مقاومت ايران را راه‌حل مشکل فاشيسم مذهبي و خلاصي از اين مشکل غيرقابل‌حل جهان امروزي شناسايي کرده‌اند.

آري شرکت‌کنندگان ايراني و خارجي در اوج بلوغ به اين باور رسيدند که مشکل اصلي جهان امروزي رژيم هيولايي خامنه‌اي‌ است و اين حقيقت بسيار گويا لاجرم همه را به اين مسير مي‌برد که در نقطه مقابل اين هيولا بايستند و بايستي از اين اپوزيسيون دمکراتيک و مقاومت مشروع در مقابل اين پليدترين پليدان حمايت بکنند. قابل‌توجه بود که اين شخصيت‌هاي برجسته و بسيار پرتجربه اذعان مي‌کنند که اگر به هشدارهاي اين مقاومت توجه مي‌شد، هرگز دنيا به اين نقطه دهشتناک نمي‌رسيد. هرگز در سوريه چند صد هزار نفر قرباني نمي‌شدند و نيمي از مردم آن کشور آواره نمي‌گرديدند، هر گز سرنوشت ميليون‌ها عراقي اين‌چنين بازيچه دست خامنه‌اي‌ و مالکي به تباهي و کشتار نمي‌افتاد و داعشي به وجود نمي‌آمد و عراق به اين ابعاد از ويرانگي تبديل نمي‌شد و البته ديگر کشورها در گرداب خونين تروريست‌هاي تحت فرماندهي خامنه‌اي - سليماني جاني دچار نمي‌گشت تا فاجعه پس از فاجعه بيافرينند و بيداد کنند.

آري به اعتقاد من اين يک مراسم سياسي رايج نبود، بلکه اين برنامه بيدار کردن سياستمداران بي‌خرد و انديشه بود و پيام مقاومت مردم ايران براي نجات مردم ايران و منطقه و جلوگيري از خسارت‌هاي بيشتر بر پيکر جامعه بشري را دربرداشت.
_
شخصيت‌هاي سرشناس و شرکت‌کنندگان با عقايد و افکار و مليت‌هاي مختلف از ۷۰ کشور جهان در اين اعتقاد مشترک بودند که بايد قدرتمندان اين جهان هر چه زودتر بيدار شوند و تنها راه براي پايان دادن به اين‌همه مصيبت‌ها را دريابند و آن‌هم پشتيباني از تنها آلترناتيو دمکراتيک شوراي ملي مقاومت و رئيس‌جمهور آن خانم رجوي و برنامه فوق‌العاده راهگشاي ده ماده‌اي‌ ايشان است. به‌خوبي ديده مي‌شد و احساس مي‌شد که به‌راستي در تمام سخنراني‌هاي شخصيت‌ها ديگر صرفاً حمايت نمي‌کردند بلکه با تمام وجود از خانم رجوي اين شخصيت متفکر و برجسته خاورميانه و جهان و برنامه‌اش پشتيباني مي‌کردند و او و جنبشش را بسيار گران‌بها ارزيابي و قدرداني مي‌کردند.

من با بسياري صحبت کردم و همه معتقد بودند که اين مراسم مانندي تاکنون نداشته است. سال گذشته آقاي جولياني گفته بود اگر هر دو حزب قدرتمند جمهوري‌خواه و دمکرات در شهر بزرگي مثل نيويورک متحد مي‌شدند چنين جمعيتي را هرگز نمي‌توانستند در يک سالن جمع کنند. نمي‌دانم امسال نظر ايشان در اين مورد چه بوده است؛ اما ديده مي‌شد که پر شورتر از هميشه فرياد مي‌زد. او در خلاصه کردن پيام بيانيه مشترک خود و ۳۷ شخصيت برجسته آمريکايي ديگر اين‌چنين گفت که:

«خامنه‌اي بايد برود» و فرياد زد «بايد گم شوند، اخراج گردند... ديگر بس است. او، روحاني و احمدي‌نژاد و بقيه‌شان به خاطر جنايت عليه بشريت، به خاطر کشتار صدها هزارنفري که آن‌ها کشته‌اند بايد به دادگاه‌هاي جنايي کشانده شوند. الآن زماني است که ما بايد دست از بي‌اعتنايي برداريم.»

در خروش‌ها و فريادهايي که مشخص است که از درون مي‌آيد تشنگي انسان به آزادي، به صلح و تمامي آرمان‌هاي انساني ديده مي‌شود و اين خروش‌ها از تک‌تک حنجره‌ها همان قطره‌هايي ست که دريا مي‌شود. ارزش محتوايي سياسي و انساني و فرهنگي در اين مراسم هماهنگ و هم‌صدا کاملاً بي‌نظير بود و شخصيت‌هاي سياسي را هم با جمعيت هم‌خروش و هم‌صدا مي‌کرد. جمعيت و شخصيت‌ها به تيرگي سياست‌هاي قدرتمندان حاکم بر کشور خود اشاره مي‌کردند و ناديده گرفتن جنايات رژيم و خوش‌وبش کردن با اين جنايتکاران را محکوم مي‌کردند... به‌راستي امسال ابعاد پرخروش و شور آزاديخواهان بيان‌هاي بسيار پرمحتوا و محکم‌تري داشت و من تاکنون در عمر سياسي‌ام اين ابعاد از هماهنگي و محتواي انساني فرهنگي و سياسي را نشنيده بودم. در بيانيه ۳۸ تن از شخصيت‌هاي برجسته آمريکايي براي مقاومت ايران يک ارزش بسيار والاي تاريخي و کليد بسياري از مشکلات کشور خودشان هم ديده مي‌شد. در اين بيانيه تاريخي از آن جمله آمده است:

«   رابطه و تعامل با اپوزيسيون دموکراتيک، حلقه مفقوده سياست آمريکا، براي ساليان تحت رهبري هم جمهوري‌خواهان و هم دموکرات‌ها، بوده است. لذا به‌عنوان چهارمين ابتکار عملمان، ما دولتمان را فرامي‌خوانيم که اين بن‌بست را بشکند و وارد يک ديالوگ با احترام، با اپوزيسيون ايران بشود، (امري که) با سياست ديالوگ کشور ما با تمامي گروه‌هاي سياسي همخوان است. نتيجه مذاکرات اتمي هر چه باشد و در هرگونه سناريوي محتمل، خواسته‌هاي مردم ايران و آمال آن‌ها براي تغيير، بايد مدنظر قرار بگيرد.
«   واقعيت اين است که مقامات، متخصصان و مهاجران واشينگتن، امکان آن را ندارند تا بدانند ايراني‌ها در زير سلطه يک ديکتاتوري خشن و سرکوبگر، واقعاً راجع به 
شرايط خودشان چگونه فکر مي‌کنند و اين‌که از چه کسي در يک‌روند آزاد سياسي حمايت خواهند کرد.
«   ما به يک ملت بزرگ بي‌احترامي مي‌کنيم با مفروض تلقي کردن اين‌که يک ايران دموکراتيک و غير اتمي غيرممکن است. اين غيرممکن نيست؛ بلکه به‌عکس، تنها راه براي آينده‌اي از ثبات منطقه‌اي است.

«   خانم مريم رجوي، به‌عنوان زني مسلمان، مبلغ تفسيري بردبار و دموکراتيک از اسلام است که باعث مي‌شود مسلمانان توسط همه فرهنگ‌ها و عقايد مورداحترام قرار گيرند، دقيقاً نقطه مقابل ماهيت زن‌ستيز و ديکتاتور رژيم ايران و تمامي بنيادگرايان و افراط‌گرايان اسلامي را نمايندگي مي‌کند.
«   ما بايد سياست‌هايمان را با اصولمان منطبق کنيم و شروع به گوش دادن به صداي ايرانيان شجاعي کنيم که بسياري از آن‌ها، بيش از سه دهه انتظار کشيده و درحالي‌که عزيزان شان متحمل شکنجه و مرگ در زندان‌هاي آخوندها مي‌شدند، همچنان به انجام تعهدات آمريکا، باور داشته‌اند.»

آري اين جملات ناشي از يک تحول بسيار بزرگ حتي در ميان پشتيبانان مقاومت است و مسلماً از همه‌ي دوستداران صلح و آزادي انرژي مضاعف و متصاعدي آزاد مي‌کند و رژيم مستأصل و سراپا غرق در بحران را البته با قيام‌هاي مردمي و ارتش آزادي به سقوط محتومش نزديک و نزديک‌تر مي‌کند.

درود بر برگزارکنندگان و شرکت‌کنندگان در اين مراسم باشکوه.

منصور قدرخواه

سقوط رژيم اخوندي نزديك است. گويي زايمان انقلاب به ضرورت تاريخي خود نزديک مي شود



” نافرماني انقلابي و ضرورت تاريخي آن "
 اعتصابات و اعتراضات کارگران، معلمين، پرستاران، مدافعان برابري حقوق نژادي و اقشار تحصيل کرده و بي کار جامعه در اواخر سال 93 و در ابتداي سال 94 رنگ و بوي سياسي به خود گرفته و اين يعني ورود به مرحله جديد تاريخي است. جنبش مردم و عتراضات و اعتصابات در برابر موج شديد خشونت عريان ديکتاتوري و بازداشت هاي گسترده در خوزستان، کردستان و بلوچستان و تهران ضرورت حمايت همگاني و سراسري را مي طلبد.

فقر روز افزون مردم، نارضايتي و تشديد تضادهاي اجتماعي، سياسي، مذهبي و تئوريک حکومت تحت لواي "امپريال شيعي" به همراه پايه گذاري اصالت ديکتاتوري آخوندي در ايران،از مباني واقعي و اساسي سقوط رژيم ولايت فقيه در آينده اي نه چندان دور خواهد بود و هر نوع مماشات چه از ناحيه دولت مردان غربي و چه از طرف نيروهاي سياسي و روشن فکران خيانت، به حقوق طبيعي و اساسي مردم و انسانيت خواهد بود.
 بر اساس رفتارهاي غير انساني و سوء مديريت در ارگانهاي حکومتي،دولتي از قبيل رانت هاي دولتي؛ چپاول و دزدي ميلياردي از بيت المال مردمي، دخالت هاي منطقه اي و کشتار بي رحمانه کودکان و زنان و حمايت از حماقت گروه هاي ضد مردمي در عراق، سوريه، يمن، لبنان، فلسطين، آفريقا و پياده سازي برنامه هاي غير اصولي موشکي و هسته اي و تحميل ميلياردها دلار خسارت به مردم و همچنين تعميق روز افزون تبعيض نژادي در کردستان، خوزستان، بلوچستان،«جنسي، مذهبي، سياسي»، بي عدالتي اجتماعي و شکاف عميق بين لايه هاي فقير و ثروتمند جامعه، فروپاشي و بي هويت کردن اصالت هاي انساني و انديشه هاي بشري, جمهوري اسلامي و رژيم ملايان را در معرض دگرگوني و سقوط عميق قرار داده است و تا انقلاب مردمي فاصله چنداني باقي نمانده و گويي زايمان انقلاب به ضرورت تاريخي خود نزديک مي شود.
اعتصابات و اعتراضات کارگران، معلمين، پرستاران، مدافعان برابري حقوق نژادي و اقشار تحصيل کرده و بي کار جامعه در اواخر سال 93 و در ابتداي سال 94 رنگ و بوي سياسي به خود گرفته و اين يعني ورود به مرحله جديد تاريخي است. جنبش مردم و عتراضات و اعتصابات در برابر موج شديد خشونت عريان ديکتاتوري و بازداشت هاي گسترده در خوزستان، کردستان و بلوچستان و تهران ضرورت حمايت همگاني و سراسري را مي طلبد.
همچنين مي بينيم تاکتيک هاي فريبکارانه و شعارهاي پوچ و توخالي دولت اعتدال حسن روحاني که با موج وسيع سرکوب، شکنجه و اعدام همراه بوده راه به جايي نبرده است و مردم بيش از گذشته براي رسيدن به خواسته هاي مشروع و قانوني خود پافشاري مي کنند و روحاني با همراهي بخش قابل توجهي از اصلاح طبان داخلي و خارجي حکومت " آنهايي که در بدنه اپوزسيون رسوخ کرده اند" با اتحاد در برابر نيروي عظيم مردمي براي جلوگيري از مبارزات انقلابي و تبديل آن در حد يک راه اصلاحي رفرمي در چارچوب نظام ارتجاعي ولايت فقيه صرف نظر از ماهيت ديکتاتوري آن، خود خدعه اي تاريخي به شمار مي آيد، بدينوسيله حسن روحاني، رفسنجاني، خاتمي به دنبال تسخير اراده مردم و به صورت خزنده به دنبال شکست اراده انقلاب هستند و اين ضرورت ديگري از آگاهي نيروهاي روشن فکر و اپوزسيون واقعي و مردم را مي طلبد که در اين دام نيفتند و به قول معروف " مردم از چاهي به چاه ديگر سقوط نکنند".
مسئله اصلي آن است که بخش عظيمي از لايه هاي اجتماعي و مدني مردم تشنه عدالت برابري و آزادي هستند و گارد سياه پشت پرده " نيروهاي امنيتي خامنه اي، و دشمنان مردم با تصوير کاريکاتوري و مضحک اپوزسيون "طبل توخالي روحاني، رفسنجاني، خاتمي" پس از چند سال فريبکاري، تزوير با بازي نقش چماق و هويج به بن بست تاريخي داخلي و منطقه اي رسيده است، تنها راه رسيدن به آزادي و دموکراسي پايه ريزي مبارزات انقلابي، حمايت از گروه هاي مردمي و گذار از جمهوري اسلامي است. اتحاد يک پارچه و عملي همه اپوزسيون مردمي حول خواسته هاي دموکراسي خواهانه مردم بر پايه عملي اعلاميه جهاني حقوق بشر و تشويق نيرهاي مردم اعم از کارگران،پرستاران، معلمين، تحصيل کردگان، بيکاران، نيروهاي عظيم اعتراضي، دانشجويان، زنان تحت ستم و اقليت هاي نژادي و مذهبي براي يک نافرماني انقلابي و عمومي ضروري است.
نان، کار، مسکن،بهداشت و آزادي از حقوق اساسي تمام ملل جهان بوده، صيانت از آن وظيفه ملي و تک تک افراد جامعه بشري است که ما به عنوان بخشي از جامعه جهاني به آن احترام گذاشته و از خواسته هاي مشروع و قانوني مردم مايت مي کنيم .
زنداني سياسي خالد حرداني - 8 تير 94 زندان رجايي شهر کرج

۱۳۹۴ تیر ۲, سه‌شنبه

فتواي «علي گدا » شده تُف سر بالا !

نشریه پولتیکو  اينجا در مقاله‌ای با عنوان «فتوای آیت الله گفت و گوهای اتمی را پیچیده می‌کند» فتوای كشكي سيد علي خامنه‌ای ولي فقيه رژيم آخوندها  در مورد حرام بودن دستیابی به تسلیحات اتمی را دردسرساز دانست.
پولتيكو نوشت:«فتوای رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت الله علی خامنه‌ای مبنی بر اینکه دستیابی به تسلیحات اتمی خلاف تعالیم اسلامی است مشوق باراک اوباما در انجام مذاکرات اتمی بود.»
 اما به نوشته این نشریه حال که به پایان مهلت مذاکرات، یعنی نهم تیرماه نزدیک می‌شویم و قدرت‌های جهانی خواستار روشن شدن پیشینه برنامه اتمی رژيم ایران هستند، کارشناسان می‌گویند که وجود این فتوا به عامل برهم زننده توافق تبدیل شده است، زیرا جامعه جهانی خواستار شفافیت  رژيم ایران درباره پیشینه اتمی جنجال برانگیز است، اما کارشناسان می‌گویند که اعتراف ایران به پیگیری تسلیحات اتمی عملا به معنای تحقیر شدن رهبر این کشور است.
 دولت اوباما به عنوان راه حل خواستار توضیح ایران به نگرانی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در این باره است، اما توضیحات ایران به معنی شفافیت کامل درباره عملکرد گذشته‌اش نیست.
به نوشته این مقاله شاید حصول توافق نیازمند مصالحه‌ای است که بر پایه آن در حالیکه ایران کماکان پیشینه احتمالی دستیابی به سلاح اتمی را رد می‌کند، به آژانس بین المللی انرژی اتمی به اندازه‌ای اطلاعات بدهد که این نهاد بر تمامی جوانب پیشینه جنجال بر انگیز برنامه اتمی ایران واقف شود.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی طی یکسال گذشته بارها از بدون پاسخ ماندن دو پرسش آژانس از ایران خبر داده بود اما مقامات ایران گفته بودند که پاسخ دادن به این پرسش‌ها زمان بر است.
نتيجه اي كه از نوشته نشريه پولتيكو حاصل ميشود اين است كه فتواي «علي گدا»  يا «مقام عُظماي ولايت» تنها مْريدي كه داشته بارك اوباماي مماشاتگر و همدست  و شريك جرم آخوندها در عراق و سوريه و يمن و افغانستان و ... مي باشد و اكنون اين فتوا  بسان تُف سر بالا به ريش ولي فقيه و روي بارك اوما در حال فرود آمدن است.
لازم به ياد آوري  است كه در آستانه پايان ضرب الاجل مذاكرات اتمي وزراي خارجه  كشورهاي فرانسه، انگليس و آلمان به رژيم ايران هشدار دادند و خواستار توافقي قاطع در مذاكرات اتمي شدند.
به گزارش راديو فرانسه، لوران فابیوس،  در پایان گفتگوی یک ساعته اش با وزیر امور خارجة رژيم  ایران در لوکزامبورگ سه شرط ضروری فرانسه را برای رسیدن به یک توافق بر سر برنامة  اتمی ایران برشمرد. او گفت : یک توافق مستحکم با ایران باید دربرگیرندۀ محدودیت زمانی در توانایی های هسته ای ایران در حوزه های تحقیق و تولید باشد. او گفت برای این منظور باید یک رژیم کنترل کامل بر برنامة اتمی ایران و در صورت لزوم بر تأسیسات نظامی این کشور اعمال شود. وزیر امور خارجة فرانسه در ادامه گفت که معنای این شروط این است که اگر ایران به تعهدات اش عمل نکند، مجازات های بین المللی علیه این کشور باید به طور خودکار احیا و اعمال بشوند.
 از نظر لوران فابیوس کلیه این تدابیر برای امنیت منطقه و مبارزه با گسترش سلاح های هسته ای ضروری است.
خبرگزاری فرانسه 22 گزارش داد ،فیلیپ هاموند وزیر خارجه انگلستان روز دوشنبه اول تیر 94 گفت: لندن خواستار توافقی با نظارت قاطع اتمی با رژیم ایران بوده که همراه با بازرسیهای کامل از تأسیسات آن است. این بازرسیها مرزسرخ مطلق در هر توافقی تا ضرب‌الاجل 30ژوئن می‌باشد.
هاموند بعد از مذاکره با جواد ظریف در حاشیه اجلاس وزرای خارجه اتحادیه اروپا در لوکزامبورگ گفت: ما نمی‌توانیم روی مرز سرخهای مطلق خود سازش کنیم. اگر توافق انجام دهیم، باید قابل راستی آزمایی باشد.
فرانک والتر اشتاین مایر وزیر خارجه آلمان روز دوشنبه 1تیر 94 گفت «اگر رژیم ایران می‌خواهد تا هفته آینده و طبق برنامه تعیین شده توافق جامع هسته‌یی با شش قدرت جهانی را امضا کند، نباید از تعهدات قبلی خود طفره برود».
به گزارش خبرگزاری آلمان وزیران خارجه آلمان، انگلستان و فرانسه روز دوشنبه همراه با فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با جواد ظریف وزیر خارجه رژیم ایران در لوگزامبورگ دیدار کردند. وزیر خارجه آلمان گفت «رسیدن به توافق نهایی محتمل است، اما برای عملی شدن آن رژیم ایران به جای طفره رفتن و مانور دادن روی آخرین جزییات باید به مذاکره سازنده بپردازد».
خبرگزاری آلمان گفت «طرفین هنوز بر سر سرعت لغو تحریم رژیم ایران و میزان و نحوه بازرسی بین‌المللی از مراکز و تأسیسات هسته‌یی این رژیم به توافق نرسیدند».

محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجة رژيم ایران، پیش از ملاقات با همتایان اروپایی اش در لوکزامبورگ گفت که برای دستیابی به توافق بر سر برنامة اتمی کشورش دو طرف باید از زیاده خواهی چشم پوشی کنند.
When President Barack Obama first began negotiating a nuclear deal with Iran, he was encouraged by the existence of an obscure religious ruling from the country’s supreme leader: In a fatwa, Ayatollah Ali Khamenei declared that developing or using nuclear weapons is against Islam.
Whether the edict was sincere or simply a cover story, a senior administration official told POLITICO at the time, it could at least provide the Iranian regime with cover to explain a nuclear deal to hard-liners demanding to know why Iran was not relentlessly pursuing The Bomb.
Story Continued Below

But as a June 30 deadline for a nuclear deal closes in, Khamenei’s Islamic decree has emerged as a major obstacle to a nuclear deal, say analysts and sources close to the talks. It turns out that the fatwa has turned what was once a key Western demand — that Tehran fully disclose its past research into nuclear bomb technology — into a potential deal-breaker.
The issue of that previous secret research — separate from the uranium enrichment now underway in sight of international monitors — is among the toughest issues as the U.S. and five other world powers try to strike a long-term agreement with Iran this summer.

Read more: http://www.politico.com/story/2015/06/iran-nuclear-deal-ayatollah-fatwa-complication-119244.html#ixzz3dtKBteSo

سخنرانی سناتور رابرت توریسلی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس

 اعضای مقاومت، افتخار بزرگ من است که امروز هیأت ایالات متحده آمریکا را به شما معرفی کنم. به‌مدت 200سال، کشور من نمایندگانش را به نقاط مختلف جهان فرستاده تا در کنار افرادی بایستند که قوی یا ضعیف، کوچک و بزرگ، غنی و فقیر بوده‌اند، در تلاش بی‌پایان برای رسیدن به آزادی. اما این هیأت یک تفاوت دارد که باید در تهران آن‌را فهم کنند. هرگز و هرگز طی این 200سال هیأتی با این قدرت، گستردگی، عمق و تعهد نبوده است. رئیس ستاد مشترک ارتش ما، رئیس اطلاعات مرکزی، مدیران کابینه، دموکرات‌ها، جمهوری‌خواهان، لیبرال‌ها و محافظه‌کاران.
پس به آخوندها در تهران می‌گوییم، صدای مرا خوب بشنوید، در ژنو مذاکره کنید، با باراک اوباما صحبت کنید، به توافق خود برسید، برای خودتان زمان بیشتر بخرید، 18ماه دیگر در پایان دوران این دولت، ما مردم آمریکا، دموکرات و جمهوریخواه، ما منتظر شما خواهیم بود و شاهد نابودی شما خواهیم بود.
و یک پیام نهایی دیگر به آخوندها، 120000هزار شهید، روزانه به این لیست اضافه می‌شود، قبل از این‌که صحبت ما امروز تمام شود یک نفر دیگر کشته خواهد شد، به آنهایی که ممکن است صدای ما را بشنوند و منتظر اعدام هستند، به خانواده‌های آنها که منتظر خبر مرگ (فرزندانشان) هستند، این تعهد ما است: ما به یاد شما، روی خاک شما، یک بنای یادبود عظیم و پا برجا خواهیم ساخت، این یک جمهوری آزاد در ایران خواهد بود که به آزادی مردم ایران متعهد خواهد بود.
23خرداد 94

۱۳۹۴ تیر ۱, دوشنبه

مسعود جان جانان و راز سرفرازي و ماندگاري مجاهدين


«آزادي همراه با تلاش, با گامهايي استوار و دليرانه به پيش ميرود (والت ويتمن)»

مبارزه علم است. علمي كه فقط يك بحث تئوري و اندوختن معلومات روشنفكري, از شرايط اجتماعي و اقتصادي يك كشور نيست. بلكه پرداختن بها و بذل مال و جان در اين مسير را طلب ميكند. به خصوص مبارزه عليه جباري مثل رژيم ضدبشري آخوندي كه با پوش اسلام عزيز! و ايدئولوژي مرگ نه تنها از ابتدا درصدد سركوب و حذف مخالفينش در ايران بود, بلكه سلطه كثيفش را در كشورهاي منطقه به خصوص عراق هرچه بيشتر گستراند. رژيمي كه براي فرار از واقعيتها و تضادهاي لاينحل اجتماعي, اقتصادي, سركوب و اعدام را از روز اول, پيشه خود كرده است. به يُمن پاكبازي, ايثار و فداي حداكثر و رهبري بي بديل مسعود اين قلب تپنده انقلاب و اميد مردم ايران هزاران بار توطئه هاي رژيم ضد ايراني آخوندي خنثي گرديد. مسعود كسي بود كه با افشاي چهره پليد خميني, كه در ماه به دنبالش بودند, به چاه و لجنزارخفت و خواري افكند, و به عنوان بزرگترين ديكتاتوري قرن در تاريخ مردم ايران ثبت كرد. مسعود كسي است, كه هزاران ميليشيا و مجاهد با نام و ياد او بر چوبه هاي اعدام بوسه آزادي زدند و بيش از 120هزار از رشيد ترين فرزندان ايرانزمين پيمان همراهي با اين مقاومت سترگ بستند, و سرفرازانه به عهد خود با خدا و خلق وفا كردند. 
با آمدن پاسدار مزدور احمدي نژاد و يكپايه شدن رژيم سركوبگر و ارتجاعي و دعاوي از بين بردن آمريكا و اسراييل و حذف آنها از نقشه جغرافيايي دنياست و افزايش سركوب داخلي و عمليات تروريستي برون مرزي و دخا لت آشكار در امور عراق و… همه ناشي از بحرانهاي لاعلاجي است كه اين رژيم فرتوت را شتابان بسوي سرنگوني سوق ميدهد. بي جهت نيست كه توطئه هاي رژيم روزبه روز بيشتر و بيشتر ميشود. پيروزيهاي مقاومت سرفراز آنقدر عرصه را بر اين رژيم ضدبشري تنگ كرده, كه آه و فغانش از دست مقاومت دنيا را گرفته است. و به همين خاطر مترصد ضربه زدن به اين مقاومت است, چون ماندگاريش را در نابودي مقاومت و سرزمين سلحشوران «اشرف» ميبيند.
ضربالمثل معروف «چون قافيه تنگ آيد, شاعر به جفنگ آيد» را بار ها و بارها شنيده ايد.
اين ضرب المثل بيان مختصر و گويايي از جفنگيات آخوندي است, كه در مقابل خروش ايرانيان آزاديخواه عليه برچسب استعماري و حمايت گسترده از مجاهدين و مقاومت و پشتيباني از رزمنده شيران شهر اشرف خيلي سراسيمه شده و به تنگنا افتاده است. اما جز ترفند تكراري اعزام مزدور به خارجه براي نشخوار ياوه هاي رسوا شده در مورد زندانهاي موهوم مجاهدين و لجن پراكني عليه رهبري سازمان, را ه چارهيي نيافته است. به همين خاطر وقتي رژيم توطئه هايش را درهم شكسته ميبيند و در صحنه سياسي مات و مستأصل شده, در زير آوار شكست و رسوايي, تمام قوايش را براي لجن پراكني و دروغپردازي عليه مجاهدين بسيج كرده وكارتهاي سوخته و مأموران اعزامي را بهخدمت ميگيرد و در داخل هم هر مزدور و شكنجه گر يا مزدور و نفوذي سوخته و بلامصرف را به صحنه مي آورد.

فرازي ازگذشت بي منتها
بدون شك سفارشات اكيد برادر مسعود بود, كه اين مزدوران را برخلاف همه جنبشهاي انقلابي و ميهني كه خائنين را به سزاي خيانت و جناباتشان ميرساندند, مجاهدين بهرغم بيش از 120هزار شهيد, حتي يك مورد به مجازات مزدوران در خارج از خاك ايران مبادرت نكردهاند. همه را رها كردند تا دنبال زندگي خودشان بروند. بنا به نوشته هاي خودشان (1) هيجگاه اهانت و اذيت و آزاري در كار نبوده است. اين از افتخارات مقاومتي غرقه در خون است كه از رهبري پاكبازش «مسعود» سرچشمه گرفته و از يك چنين ظرفيت تاريخي كمنظيري برخوردار است.
مسعود مانع مجازات بر حق مزدوري بهنام اصغر حسن, تروريست وزارت اطلاعات گرديد كه اعتراف كرده بود, در جريان ترور مجاهد خلق زهرا رجبي و علي مرادي در استانبول در سال74 جزء تيم ترور بوده و علاوه بر اين براي 
ترور مسئول كميسيون شورا بههمراه تيم به آلمان نيز اعزام شده است. اصغر حسن در نشريه مجاهد380 افشا و متعاقباً به دنبال زندگيش فرستاده شد.
بايد خاطر نشان كرد, كه ايادي نفوذي وزارت اطلاعات تاكنون 17مجاهد خلق را در خاك عراق بهشهادت رساندند و مأموراني از قبيل شاهمراد زارعي كه مأموربت تحويل نفرات به اطلاعات رژيم را داشت, هر يك باعث اعدام دهها مجاهد ديگر شدهاند كه در نشريه (380 )مفصل با اسناد و مدارك و اعترافات به اطلاع عموم رسيده است(1).
بدون اغراق در ايدئولوژي انقلابي مجاهدين به شأن و مقام انساني تاكيد فراواني شده است. تا جايي كه مسعود مي خروشد: «هركس بخواهد آزاديهاي انساني, انقلابي و اسلامي را محدود كند نه اسلام را شناخته, نه انسان را و نه انقلاب را. آزادي ضرورت دوام انسان در مقام انساني است. والا با حيوانات كه فرقي ندارد, والا مسئوليت و وظيفه يي ندارد, والا دنياي انساني به جهان حيواني تنزل خواهد كرد. بنابراين تاوانش را خواهيم پرداخت… هركه در اين بزم مقربتر است, جام بلا بيشترش ميدهند»(2).
علي (ع ) ميفرمايد:
«… آن كس كه به اميد راهحل مسا لمت جويانه, به اميد رفتار انساني دشمن… يا به خاطر وابستگي خويش بهلذتهاي زود گذر… از مشكلات نبرد حقطلبانه ميگريزد… به طور طبيعي بههمين مشكلات مبتلا ميگردد. خداوند لباس ذلت و خواري بر او ميپوشاند… بي همتي, بي غيرتي و بي تفاوتي نسبت به واقعيتهاي تلخ جامعه… تا ياوه گويي و توجيه كاري كه آخرين مرحله مسخ اوست… با ضايع كردن, جهاد حق در نظر او قلب ماهيت ميدهد… و تنها كساني كه در تغيير نظام ظا لمانه حاكم بر اجتماع فعالانه شركت جستها ند… قادر به كسب نقطه نظرهاي درست خواهند بود…»(3).
حا لا آنان كه ريگي در كفش ندارند به اين سؤال پاسخ دهند كه چگونه مجاهدين چنين ريسكي را ميكنند و بريدگان را به دنبال زندگيشان ميفرستند. با اين كه احتمال خيانت آنها وجود دارد؟! 
اين همان طاق بالابلند ايدئولوژي مسعود است, كه انسان را موجودي آزاد و رها ميبيند و ميتواند سرنوشت خود را انتخاب كند. در جايي كه ايدئولوژي قرون وسطايي رژيم آخوندي, مرگ و نيستي, كينه ورزي و انتقام و «قصاص» را ترويج ميكند و انسان را موجودي ضعيف النفس مي پندارد, درست 180درجه عكس آن مجاهدين, بهشأن و مقام انساني و ارزشهاي والاي انساني ميپردازد.

بريدگان امروز يا ابو هريره و عمر و عاصهاي ديروز
«از زمان خلفاي بني اميه طبقه يي به وجود ميآيد به اسم فقها و آخوندهايي كه كارشان توجبه عملكردهاي حكومت و خلافت به نام اسلام است. از مثالهاي معروف ابوهريره است كه به عنوان يك صحابي پيامبر, روايات زيادي از حضرت نقل ميكند. يا عمروعاص كه از چهره هاي سياسي معروف هم بود. عمروعاص به معاويه ميگويد هر روايتي كه براي حكومت لازم داري من از قول پيغمبر نقل مي كنم»(4).
 رژيم غرق در بحران آخوندي از عناصر معلوم الحال و بريده به عنوان چوب زير بغل و سخنگوي خودش بهره ميگيرد. سايتهاي دستساز وزارت اطلاعات مانند هابيليان, ديدبان، اينترلينگ و…همراه با مأموران پيشاني سياهي مثل كريم حقي, عليشاهي, خدابنده و جاسوسه(همسرش), فيروزمند, جاباني ،مصداقي و… مثل بازاريابها كه ميخواهند جنس بنجل آخوندي را به نازلترين بها بفروشند ولي مشتري پيدا نميكنند. افتضاح كنفرانسهاي! مزدوران و كسادي شغل پادوي آنها بر همگان آشكار است. مزدور عليشاهي در مصاحبه با راديو آمريكا در مورد نوشتن كتابي صحبت ميكند كه البته واضح است سربازان بي نام و نشان امام هنوز چند ماهي از خروجشان از تيف نميگذرد كه سر از فرانسه و انگليس و كنفرانس و… درميآورند و مثل عمروعاص مدرك جعل ميكنند كه به مجاهدين بچسبانند. البته اين بريده مزدوران همان آخوندهاي بي عمامه يي هستند كه براي بقاي رژيم ضدايراني به هر فتنه و فساد و خفت و خواري تن ميدهند.
براي نشان دادن هرچه بيشتر خودسپاريشان ديگر تز سعيد امامي را به كار نميبرند بلكه صددرصد در خدمت امام! و حاجي اژه اي و شركا قرار گرفته اند. مزدور عليشاهي به زبان اشهدش گفت: «اصلاً مرا وزارت اطلاعات فرستاده…»(مصاحبه مزدور با راديو آمريكا) يا كريم حقي خائن در فكر نجات! مجاهدين ميشود: «ميخواستم صحبت كنم با بچهه ايي كه در كمپ اشرف هستند و ازشون خواهش مي كنم… خودشون رو برسونند به كمپ آمريكاييها»(مصاحبه مزدور با راديو فردا).
همه اين مزدوران در چند كد ديكته شده وزارت بدنام اطلاعات عليه مجاهدين لجنپراكني ميكنند. فرار از زندان! شكنجه! فرار از ايران تحت حاكميت آخوندها!! و خود را ناجي مجاهدين دانستن! اين تشبثات و توطئه هاي مزدوران جز اثبات حقانيت سازمان و اوج فداكاري رهبر مقاومت چيز ديگري نيست.
تفريشي در صفحه 127كتابش نوشته «نماينده رهبري جمهوري اسلامي در مؤسسه كيهان مسئول نگارش, تهيه, چاپ, و توزيع تمامي نشريات, جزوهها و كتابهايي است كه به اسم جداشدگان از سازمان مجاهدين و شوراي ملي مقاومت منتشر ميشود» وي در صفحه 128 مطالبي كه او (حسين شريعتمداري) اشاره كرده بود براي خود من جالب بود, او گفت: «ما اخيراً جلد دوم كتاب احمد شمسحائري را بهنام (مرداب) را از اول تا به آخر نوشتيم و هم خودمان چاپ كرديم و هم قبل از اينكه به خارج بفرستيم در داخل توزيع كرديم ولي در حقيقت به اسم او اينكار را انجام داديم».
مطلب فوق نشاندهنده هرچه بيشتر مزدوري اين خائنين است. درست مثل شكنجه گران و سردمداران رژيم كه يك شبه دكتر و مهندس و سردار و نويسنده و… شدند. حتماً به شما مزدوران درجه «ذوب درانديشه امام…» راخوا هند داد. 
 با مدعي مگوئيد اسرار عشق و مستي بگذار تا بميرد در درد خودپرستي 
رژيم آخوندي با دجاليت و دروغپردازي سياست خود را عليه مقاومت و رهبري آن, طي اين سالها پيش برده است. بنابراين درهم پيچيدن مباني اين جنگ كثيف رواني ما را كيفاً در جنگ عليه دشمن ضدبشري جلو مياندازد, رژيم پا به گور آخوندي, در حمله خود به ما مرتكب انبوه اشتباه محاسبه هاي تاكتيكي و تكنيكي شده است. مهمترين خطاي آن باز مصرف مزدوران بارها مصرف شده اطلاعات بدنام خودش است. از اين رو بايد بي مهابا به آن تاخت و سنگرهايش را درهم شكست.
واقعيت اين است, كه هيچ لجن نامه و سايتي از آخوندها نيست, كه رهبري مجاهدين را آماج تهمت و اهدف كينه توزانه خود قرار ندهند, كه البته اين مايه سرفرازي و افتخار براي اين نسل و رهبري پاكباز آن است, كه با خلق اصولي ترين استراتژي, آخوندها را در زمينه هاي مختلف به بن بست كشانده است, به همين خاطر از اوج استيصال و درماندگي يقه ها مي درند و عمامه ها بر زمين ميكوبند.
مجاهدين برآنند تا اين جرثومه فساد و تباهي را به زباله دان تاريخ بيافكنند و تا آن زمان لحظه يي از پاي نمي نشينند. اشرف قهرمان ميرزمد و ميدرخشد, هر روز استوارتر و سرافرازتر زير چتر رهبري بي بديل مسعود و مريم حماسه ها مي آفريند. 

«آزادي همراه با تلاش, با گامهايي استوار و دليرانه به پيش ميرود (والت ويتمن)»

محمود نيشابوري

مريم رجوي و بيانيه اعلام حمايت نمايندگان پارلمان اردن در گردهمايي ويلپنت

روزنامه الرأی چاپ اردن: در یک بیانیه که توسط دکتر محمد الحاج و 75 پارلمانتر دیگر در پارلمان اردن امضا شد نمایندگان از مقاومت ایران؛ اپوزیسیون رژیم ایران حمایت کردند و با امضای این بیانیه حمایت خود را از ائتلاف عربی علیه دخالت رژیم ایران در کشورهای عربی به‌ویژه یمن و عراق و سوریه، برای تضمین امنیت و ثبات در منطقه عربی اعلام کردند.
تلویزیون التغییر: اعضای پارلمان اردن خواستار بازگرداندن بخشی از سلاحهای فردی ساکنان لیبرتی برای حفاظت‌شان در برابر شبه‌نظامیان، شدند.
شماری از اعضای پارلمان اردن با امضای یک بیانیه اعلام کردند: در کنار اجرای همه احکام صادر شده از طرف شورای امنیت ملل‌متحد درباره برنامه اتمی رژیم ایران، بایستی حفاظت ساکنان کمپ لیبرتی از طرف دولت عراق و آمریکا و اروپا و ملل‌متحد تضمین شود و بخشی از سلاحهای فردی ساکنان برای دفاع از خود در برابر شبه‌نظامیان رژیم ایران به آنها بازگردانده شود. نمایندگان پارلمان اردن تأکید کردند که موقعیت کمپ به‌عنوان یک کمپ پناهندگی باید به‌رسمیت شناخته شود و محاصره این کمپ باید به‌طور کامل برداشته شود. در بیانیه امضا شده توسط پارلمانترهای اردنی تصریح شده است که: هدف رژیم ایران اعمال هژمونی و سلطه بنیادگرایانه‌اش بر منطقه است و تنها راه‌حل برای مقابله با این رژیم بدون رویارویی نظامی، بالا بردن فشار بر آن و اعمال تحریمهای بیشتر و اجبارش به متوقف کردن اعدمها و آزادی زندانیان سیاسی و احترام به حقوق و آزادیهای مردم ایران است.
العرب الیوم مصر: اکثریت پارلمان اردن اعلام کرد رژیم ایران قلب مشکل و بحران در منطقه است و باید از عراق و سوریه خلع‌ید شود و این شرط ضروری برای ریشه‌کن شدن بنیادگرایی و افراطیگری از منطقه است. اکثریت نمایندگان پارلمان اردن اعلام کردند: حفاظت ساکنان لیبرتی توسط عراق، آمریکا و ملل‌متحد باید تأمین و تضمین شود و باید بخشی از سلاحهای انفرادی آنها برای دفاع و حفاظت در مقابل شبه‌نظامیان بازگردانده شود، همچنین کمپ لیبرتی باید به‌عنوان کمپ پناهندگی شناخته شود و محاصره آن به‌ویژه محاصره پزشکی به‌طور کامل لغو گردد.
روزنامه السیاسه- کویت: 76 نماینده که اکثریت اعضای پارلمان اردن را نمایندگی می‌کنند، طی بیانیه‌یی به تضمین حفاظت از ساکنان کمپ لیبرتی متعلق به پناهندگان ایرانی در عراق از سوی دولت عراق و آمریکا و ملل‌متحد فراخواندند و خواستار بازگرداندن سلاحهای دفاع فردی برای حفاظت از خودشان در برابر حملات شبه‌نظامیان عراق شدند، علاوه بر این آنها خواستار شناختن کمپ لیبرتی به‌عنوان کمپ پناهندگی و برداشتن کامل محاصره از آن به‌ویژه محاصره پزشکی شدند. اکثریت اعضای مجلس اردن رژیم ایران را عامل اصلی بحرانهای منطقه خواندند و به خلع‌ید از این رژیم در عراق و سوریه فراخواندند و این امر را یک شرط ضروری برای ریشه‌کنی بنیادگرایی و افراطی‌گرایی در منطقه دانستند.. نمایندگان مجلس اردن خواستار خلع‌ید از رژیم ایران در سوریه و عراق شدند و تأکید نمودند که از مردم ایران حمایت می‌کنند و از پلاتفرم رهبر اپوزیسیون ایران مریم رجوی، که به یک ایران دموکراتیک غیراتمی بر اساس جدایی دین از دولت و احترام به حقوق و آزادیهای فردی و برابری جنسی و همزیستی مسالمت‌آمیز فرامی‌خواند حمایت می‌کنند.
روزنامه الدستور چاپ اردن: اکثریت پارلمان اردن با امضای یک بیانیه از مقاومت ایران؛ اپوزیسیون رژیم ایران اعلام حمایت کردند و بر حمایت خود از ائتلاف عربی علیه دخالت رژیم ایران در کشورهای عربی به‌ویژه یمن و عراق و سوریه، برای تضمین امنیت و ثبات در منطقه عربی تأکید کردند.
روزنامه الغد چاپ اردن: 76نماینده پارلمان اردن بیانیه‌یی را امضا کردند که در آن از ”ائتلاف عربی علیه دخالت ایران در کشورهای عربی به‌ویژه در یمن و عراق و سوریه، برای تضمین امنیت و ثبات در منطقه عربی، اعلام حمایت کردند “. و ” مقاومت ایران؛ اپوزیسیون رژیم ایران “را مورد حمایت قرار دادند.
ایلاف-عربستان: اکثریت اعضای مجلس اردن، ایران را عامل اصلی بحرانهای منطقه و نه بخشی از راه‌حل قلمداد کردند، آنها به خلع‌ید از این رژیم در عراق و سوریه فراخواندند و این امر را یک شرط ضروری برای ریشه‌کنی بنیادگرایی و افراطی گرایی در منطقه دانستند. این نمایندگان طی بیانیه‌یی که 76 عضو مجلس که اکثریت اعضای مجلس اردن را نمایندگی می‌کنند به تضمین حفاظت از ساکنان کمپ لیبرتی متعلق به پناهندگان ایرانی در عراق از سوی دولت عراق و آمریکا و ملل‌متحد فراخواندند و خواستار بازگرداندن بخشی از سلاحهای دفاع فردی برای حفاظت از خودشان در برابر حملات شبه‌نظامیان عراق شدند، علاوه بر این آنها خواستار شناختن کمپ لیبرتی به‌عنوان کمپ پناهندگی و برداشتن کامل محاصره از آن به‌ویژه محاصره پزشکی شدند.
آنان تأکید نمودند که از مردم ایران حمایت می‌کنند و از پلاتفرم رهبر اپوزیسیون ایران مریم رجوی، که به یک ایران دموکراتیک غیراتمی بر اساس جدایی دین از دولت و احترام به حقوق و آزادیهای فردی و برابری جنسی و همزیستی مسالمت‌آمیز فرامی‌خواند حمایت می‌کنند.

روزنامه الشرق‌الأوسط 76پارلمانتر مجلس اردن با امضای یک بیانیه مشترک اعلام کردند: رژیم ایران می‌کوشد از طریق دخالتش و حمایت از حوثیها جای پایی برای خودش در منطقه ایجاد کند، نمایندگان مجلس اردن از مقاومت ایران اپوزیسیون رژیم ایران حمایت می‌کنند و قاطعانه دخالتهای رژیم ایران در امور داخلی کشورهای عربی را به‌ویژه در سوریه و یمن و لبنان رد می‌کنند.

کلاهبرداری بانک پاسارگاد از زندانیان، زندانهاي تهران و گوهردشت كرج

به گزارش رسيده به وبلاگ طلايه داران،در یک اقدام غیر قانونی بانک پاسارگاد تمام کارت های زندانیان استان تهران و زندان  گوهردشت (رجایی شهر کرج)  را باطل  و بابت صدور  کارت جدید از زندانيان مبلغ 20000 ریال وصول کرده است.  این در حالی است که مدت اعتبار اکثر کارتها تا تاریخ آبان 95  ذکر شده بود.
بنابه اين گزارش زندانيان عليه اين اقدم غير قانوني اعتراض نموده ولي  اعتراض زندانیان  تا كنون  راه بجایی نبرده است. زيرا  زندانبانان  زندان  نيز در برابر این اقدام مزورانه و غیر قانونی سکوت کرده اند.
 در زندان رجایی شهر بیش از 5000 زندانی نگهداری می شود که می شود گفت با یک حساب سر انگشتی بانک پاسارگاد  مبلغ   100/000 /000  کاسب شده است و این آمار را به تمام زندانیان استان تهران تسری داده اند.
زندانيان نوشته اند به اين مي گويند راهزني و دزدي در ملاء عام، حال بگرد  و پيدا كن پرتقال فروش را!
گفتني است كه در نظام مافيايي و سرتاپا جنايت و فساد ولايت فقيه دزدي و جنايت دو روي يك سكه هستند. باندهاي رنگارنگ و هم ذات اين رژيم كه تا مرفق دستشان به خون مردم ايران و كشورهاي منطقه آلوده است، براي غارت و چپاول و ادامه بقاي نظامي كه بر اين اساس استوار است  جنايت مي كنند و مقاومت و مبارزه فرزندان مردم ايران بويژه زندانيان سياسي دلير و مقاوم براي كوتاه كردن دست اين دزدان و راهزنان جنايتكار از مْلك و ملت ايران است.

حبیب خبیری طلايه داري كه درفش قهرماني ستارگان ورزشي ايران است

”حبيب خبيري عضو تيم ملي فوتبال ايران در سالهاي ۵۶ ۱۳ تا   ۱۳۶   از بزرگترين قهرمانان ورزشي ايران بود كه فه افتخار كاپيتاني تيم ملي ايران  در سال  ۸ ۵ ۱۳   نائل شد و در اوايل سالهاي سياه حاكميت خميني  در دفاع ازآرمان آزادي و حراست از شرف و حيثيت مردم ايران در برابر رژيم خونخوار آخوندي قد بر افراشت و سرانجام در ۳۱ خرداد۱۳۶۳-۲۱ژوئن۱۹۸۴، توسط لاجوردي جنايتكار ناجوانمردانه به جوخه اعدام سپرده شد.” 
(از كتاب شكست ناپذيران به قلم حسن نايب آقا عضو پيشين تيم ملي ايران و باشگاه هْما)
حبیب خبیری کاپیتان محبوب تیم ملی ایران درفش قهرمانی ستارگان ورزشی ایران بر فراز تپه‌های خون آلود اوین است.
حبیب خبیری ورزشکار قهرمانی بود که پس از عبور پیروز و سرفرازانه از میدانهای ورزشی به راستی از پله‌های افتخار و شرف خلق بالا رفت و در اوج اوج، تنها به‌خاطر مجاهدبودن و دفاع از آرمانهای توحیدی سازمان مجاهدین خلق ایران، به دستور خمینی خون آشام، ناجوانمردانه به جوخه اعدام سپرده شد.
مجاهد شهید حبیب خبیری در مردادماه سال ۱۳۶۲توسط گروهی از بدنامترین عناصر سپاه پاسداران دستگیر و روانه زندان اوین شد.  نزدیک به یک سال زیر شکنجه بود تا حاضر به ندامت و مصاحبه تلویزیونی شود و به آرمانهای مجاهدین پشت کند، اما این قهرمان بزرگ ملی، تا آخرین لحظه بر آرمانهای انقلابی و توحیدی خود پافشاری کرد و سرانجام در۳۱ خرداد۱۳۶۳  توسط لاجوردی دژخیم، اعدام شد و نامش بر بالاترین قله شرف و افتخار ورزشکاران ملی ایران جاودانه شد. 
در سالگرد شهادت این قهرمان سرفراز ملی، یاد او را گرامی می‌داریم و بر ادامه راهش تا بر انداختن رژيم ضد ايراني و ضد انساني ولايت فقيه وبرپايي ايراني آزاد و آباد و دمكراتيك و مردمي وعاري از ستم و استثمار پای می‌فشریم. 




مریم رجوی و فریاد درد مشترک در ويلپنت پاريس



قدرت نمایی عظیم سالانه مقاومت ایران در ویلپنت پاریس پرچمی است راهنما و برافراشته در دستان پرتوان زنی که با شعار بن بست شکن "می توان و باید" همه ستمدیدگان و مشتاقان آزادی و برابری انسان از قید و بند ستم و استبداد و بهره کشی را گرد هم می آورد تا پژواک دهنده صدای بی صدایان باشد.


 زمانی که ویتنام در دهه شصت میلادی در آتش جنگ می سوخت، در خود آمریکا و در بسیاری از کشورها که شهروندانشان به خاطر آزادی بیان به صلابه کشیده نمی شدند، مردم در اعتراض به عفریت جنگ و در حمایت از مردم ویتنام و مقاومت ویت کنگ بپاخاستند. این حس همدردی و نوعدوستی بزودی به تعهد وجدانی تبدیل گشت و بسیاری را بر علیه این بیدادگری به حرکت وادشت. و شگفتا که در آن دوره نیز بسیاری از روشنفکران متعهد و نیروهای آگاه، متاثر از مقاومت مردم ویتنام، منجمله در خیابانهای برلین شعار می دادند "یک، دو، سه، چندین ویتنام بسازید!". فلسطین مجروح را بنگرید، که نه تنها جهانی را به حمایت از مظلومیت خلقش برانگیخته بلکه الهام بخش بسیاری از جنبش های آزادی بخش منطقه و جهان گردید. در تا بستان ۱۹۷۳ وقتی دولت قانونی سالوادور آلنده با کودتای نظامی پینوشه سرنگون گردید و ماشین ترور و وحشت دیکتاتوری، کشتار مخالفین را آغاز کرد هزاران نفر از مردم کشورهای اروپایی که فرصت اعتراض داشتند خشم خود را از حکومت کودتاگران به نمایش گذاشتند.
این نمونه های همبستگی جهانی در دفاع از حقوق بشر و جنبشهای اعتراضی بر علیه حکومتهای مستبد و ضد بشری نشان می دهند که شعله های مقاومت خلقی که اراده کرده باشد بر علیه ظلم بشورد و زنجیرهای بیداد را بگسلد در دورترین نقاط جهان دیده می شوند و وجدان های بیدار را به حمایت از خود برمی انگیزند.
جهان ما و بویژه منطقه خاورمیانه مضافا بر همه زخمهای ترمیم ناشده ایی که از دهه ها سیاست های استعماری و ظالمانه بر تن دارد، امروز به طور واقعی در معرض یک تهدید جدی دیگر با خاستگاه فکری بنیادگرایی دینی قرار گرفته که به دلیل ماهیت عقب مانده و ارتجاعی اش نه تنها همه دستاوردهای مدنی جهان امروز که هویت انسانی نوع بشر را هدف قرار داده است. از سوریه و عراق و افغانستان تا آرژانیتن و کنیا و نیجریه و پاریس و مادرید، همه جا رد پای خونین هیولای بنیادگرایی که مرکز ثغل آن در ایران است، دیده می شود. امروز دختر بچه های ربوده شده در نیجریه از همان دردی رنج می برند که زنان قربانی اسید پاشی در ایران؛ شعله های مرگزای همین اندیشه ترویج کننده کینه و نفرت است که جان فرخنده را در افغانستان می گیرد و بیشمار انسانهای دیگر را در اقصی نقاط جهان با شقاوت تمام به کام مرگ و نیستی می فرستد.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که رژیم حاکم بر ایران اصلی ترین کانون صدور بنیادگرایی و تروریزم در منطقه و جهان است. تحولات سوریه، عراق و یمن و نقش مخرب رژیم ایران در حمایت از رژیم جنایتکار اسد و گروههای وحشی بنیادگرا، انزجار و خشم خلق های آزادی خواه منطقه را به اوج رسانده و آنها را به متحدان استراتژیک مقاومت ایران که هماورد اصلی بنیادگرایی مذهبی است، تبدیل کرده است.
اما حقیقت انکار ناپذیر دیگر این است که مجاهدین و مقاومت ایران هم به لحاظ نظری و هم بطور عملی اصلی ترین مانع پیشروی این جریان ضد انسانی هستند، به این خاطر است که گردهمآیی ویلپنت به یک پلاتفرم مبارزاتی و میدان واقعی  رزم با آن تبدیل گشته است.   
قدرت نمایی عظیم سالانه مقاومت ایران در ویلپنت پاریس پرچمی است راهنما و برافراشته در دستان پرتوان زنی که با شعار بن بست شکن "می توان و باید" همه ستمدیدگان و مشتاقان آزادی و برابری انسان از قید و بند ستم و استبداد و بهره کشی را گرد هم می آورد تا پژواک دهنده صدای بی صدایان باشد. آری این صدای مظلومیت ارژنگ داودی و علی معزی و ریحانه جباری و فریناز خسروانی و همه زندانیان سیاسی و قربانیان شکنجه و اعدام بود که در ویلپنت پاریس از حنجره هزاران مشتاق آزادی فریاد می شد؛ فریاد دادخواهی هزاران زنی بود که در خروش مریم رجوی برای ایستادگی و پایداری به امید و ظرفیت مبارزاتی تبدیل می گشت، آن سان که می شنیدند: "آرمان داشتن، يعني، مثل كوه ماندن و مثل رود رفتن و در هر بلا و توفانی پرچم آزادی را هرچه محكمتر در دست فشردن. از گذشت زمان و از قيمت سنگين آن هيچ هراسی نداشتن. اين است راهی كه سفينه آزادی را به ساحل نجات می‌رساند" (از سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی ویلپنت ژوئن۱۳۹۴). 
این کلام مریم رجوی تا عمق جان هزاران زن و مردی که مشتاقانه به سخنانش گوش می کردند نفوذ می کرد زیرا که آنها در آن، نه تنها بیان شیوا و حماسی ترسیم خطوط مبارزاتی را، که یقین به استمرار مبارزه به هر قیمت و پیروزی را می دیدند. این حس مشترک که ریشه در تابلوی درخشانی از رزم و فدای بی انتها و تسلیم ناپذیری مجاهدین دارد، در برق نگاه یاران پرشوری که از چهارگوشه جهان گرد هم آمده بودند تا با شهدا و زندانیان سیاسی و مقاومت سرافراز مردم ایران تجدید عهد کنند، بوضوح دیده می شد.

از طرف دیگر حضور گسترده شخصیت های برجسته عربی، منطقه ای و بین المللی در اجتماع خیره کننده ویلپنت و حمایت آنها از برنامه های آلترناتیو دمکراتیک شورای ملی مقاومت ایران، مقدم بر هر چیز مبین این واقعیت است که جهان به درک جدیدی از توانمندی مقاومت ایران در رویارویی با تهدید جهانی بنیادگرایی دست یافته و به این باور رسیده است که پایانی بر این تهدید متصور نخواهد بود، مگر با سرنگونی رژیم آخوندی در ایران.  

اگر در دهه های گذشته، آنطور که در ابتدا اشاره شد، اقشار آگاه جامعه انسانی در اعتراض به ظلم و جنگ و جنایت اعمال شده در حق همنوعان خود بپا می خاستند، ویلپنت اما علاوه بر آن به پایگاه الهام بخشی برای مردم ایران و خلق های منطقه در نبرد بر علیه ظلم و بیداد تبدیل گشته است. در ویلپنت، صحنه های های شورانگیز اتحاد و همدلی در مبارزه مشترک برای آزادی و برابری شعله های مقاومت را در دل همه رنج دیدگان زنده می کند و نه تنها ناقوس مرگ اندیشه عقب مانده و ارتجاعی خمینی را که چون ویروسی خطرناک سراسر منطقه را مورد تهدید قرار داده است، به صدا در می آورد، بلکه موتور محرکه عینی برای همه جریانات پیشرو و ترقی خواهی گردیده که زخم فاشیزم مذهبی را بر تن دارند و برای ایجاد جامعه ای آزاد و دمکراتیک تلاش می کنند.
بنابراین نباید به هوش و ذکاوت ویژه ای نیاز باشد تا به عمق سوزش سردمداران رژیم آخوندی و همه دلواپسان تغییر بنیادین در ایران از حضور قدرتمند مقاومت ایران در ویلپنت پاریس پی برد.
حسین یعقوبی
۲۹ خرداد ۱۳۹۴



فراخوان به جلوگیری از اقدام شرم‌آور دولت استراليا عليه پناهجويان ايراني

مقاومت ايران زدوبند دولت استرالیا و تهران برای استرداد پناهجویان ایرانی را قویاً محکوم  نمود.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران با انتشار اطلاعيه اي   به پارلمان، احزاب سیاسی استرالیا و مدافعان حقوق‌بشر به جلوگیری از این اقدام شرم‌آور فراخوان داد.
در اين فراخوان چنين آمده است:
مقاومت ایران زدوبند دولت استرالیا با فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران علیه پناهجویان ایرانی را قویاً محکوم می‌کند و از دولت استرالیا می‌خواهد به بدرفتاری و اخراج پناهجویان خاتمه دهد و با اعطای حق پناهندگی به آنان، اجازه ندهد این پناهجویان در خارج از حاکمیت رژیم آخوندی نیز با ظلم و تبعیض و فقر و گرسنگی و خطر مرگ مواجه باشند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران با انتشار اطلاعيه اي ”زدوبند دولت استرالیا” و رژيم آخوندها ” برای استرداد پناهجویان ایرانی را قویاً محکوم ” كرد.
متن اين اطلاعيه كه در سايت همبستگي ملي انتشار يافته است بدين شرح است:
مقاومت ایران با تأکید بر این‌که دولت استرالیا مسئول امنیت پناهجویان و پناهندگان ایرانی است، پارلمان، احزاب سیاسی و سازمانهای مدافع حقوق پناهندگان در استرالیا را به اقدام فوری برای جلوگیری از بازگرداندن این پناهجویان به ایران، فراخواند و از عموم ایرانیان مقیم استرالیا خواست به یاری هموطنانی که از جهنم سرکوب و فقر و فساد آخوندی گریخته‌اند، برخیزند.
اعمال فشار و بازگرداندن پناهجویان در حالی صورت می‌گیرد که امواج فزاینده سرکوب و مجازات وحشیانه اعدام هر روز از مردم به‌ویژه جوانان ایرانی قربانی می‌گیرد. تنها در دوران ریاست‌جمهوری روحانی 1800زندانی اعدام شده‌اند. در چنین شرایطی برگرداندن پناهجویان به جهنم آخوندی به هر بهانه‌ای که باشد معنایی جز همدستی با آخوندها در سرکوب مردم ایران ندارد.
بنا بر نوشته رسانه‌های خبری رژیم «ایران و استرالیا در حال دستیابی به توافقی هستند که بر اساس آن مهاجرانی که فاقد شرایط پناهجویی هستند و از طرفی بازگشت داوطلبانه به ایران را نمی‌پذیرند، به ایران باز گردانده شوند». بنابراین خبر «دولت استرالیا در مقابل بازگشت مهاجرانی که فاقد شرایط پناهجویی هستند، بورسیه‌های مختلفی به دانشجویان ایرانی اعطا می‌کند» (خبرگزاری حکومتی ایرنا-29خرداد). بورسیه‌هایی که در اساس به پاسداران و مزدوران رژیم تعلق می‌گیرد.
وزارت امور خارجه رژیم نیز با وقاحت تمام فرار مردم جان به لب رسیده از جهنم آخوندی را «ناشی از تبلیغات ایران هراسانه غرب که از ایران سیاه‌نمایی و از خارج بهشت نمایی می‌کنند» دانست.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
31خرداد 1394 (21ژوئن 2015)

مجاهدين: بنيان مرصوص

     سوز و سرما، باد و بوران زمستاني، مثل تازيانه بر پيکر طبيعت بيجان ميکوبد. شاخههاي درختان بهظاهر تنومند را ميشکند و ريشه کن ميکند. برف و سرما، «همه» را فراري ميدهد، اما همين زمستان طاقتفرسا، بسيار دلانگيز و زيبا ميشود، وقتي از پشت شيشه پنجره، اتاقي گرم گرم، نظارهگر، طبيعت بيجان هستي، با فنجاني قهوه داغ.
بله آن کس معني يخ و انجماد را ميفهمد که جلو توفانهاي شديد، برف و بوران بيوقفه، زمستان و سرماي جانسوز بايستد و بجنگد و خم به ابرو نياورد و از همين زمستان سرد و يخبندان، بهار را به ارمغان بياورد. 
مگر مجاهدين بيش از چهار دهه سرفرازانه عليه شاه و شيخ مقاومت نکردند و پرده تزوير و سياهيها را ندريدند؟
مگر فرصتطلبان و ايادي شاه و شيخ در بوق و کرنا، خبر از اقتدار و ماندگاري نظام ضدبشريشان نکردند؟ که همه چيز بر وفق مراد است و اصلاً مجاهدين عددي نيستند، با کمک سربازان گمنام امام زمان  همه آنها را از بين برديم!
بله، در زمستان، که هيج آثار و علايمي از گل و گياه و سبزينه و روح زندگي نيست، «گل يخ» با غرور و اميد به بهار و آينده، يخها ر ا ميشکافد و جوانه ميزند و در ناباوري گل زيبايش را هويدا ميکند، با عطر و بوي دلانگيزش، حيات را نويد ميدهد، فصل رويش و خيزش و برخاستن ر ا اعلام ميکند.

 و قتي همه چيز در محاق سياهي و تباهي قرار گرفته بود، شاه «دروازه هاي تمدن» را ميپيمود! و فرصت طلبان و مواجب بگيران و نوکران رژيم شاه، در بوق و کرنا مي دميدند  که «شاه مقتدر! و ايران شاه جزيره ثبات است».
 در اين شرايط يود که سازمان پر افتخار مجاهدين، توسط حنيف کبير پا به عرصه وجود گذاشت. 50سال پيش، بذر طيب و پاک بنيانگذاران در دوران سياه شاه پاشيده شد، درخت تنومندي شد که ريشهاش در جاي جاي وطن گسترانده شد، راست قامت و پر غرور رزميد و ميرزمد و ارکان رژيم آخوندي را به لرزه در آورده است، با کارواني 
از هزاران شهيد سرفراز. در دوراني که همه چيز در يأس و انفعال فرو رفته بود سازمان گل يخي شد که از دل انجماد و سياهي دوران ستم شاهي خبر از بهار آينده يي را ميدهد كه جوانه خواهد زد و بوي خوش و عطر دلانگيزش را در همه جا پرميکند، عشق و اميد را به قلبها ي شکسته باز ميگرداند. بله، اينک پرچم اين مقاومت سترگ در دستان پر توان مسعود و مريم است، که بر بلنداي ايرانزمين در همه جا در اهتراز است، آنها هستند که آزادي و سبزينگي، عشق و اميد ميکارند، لبخند را بر لبان خشکيده مردم مينشانند، بذر دوستي و مودت در ضمير انسانها نشا ميکنند. مگر در تاريخ مبارزات خلقمان، مردم  کم گذشت و ايثار و جانفشانيها کردند؟ از کوچک خان، سردار جنگل که به عشق و شور آزادي به ظاهر در ميان برف و بوران جامه محبت را به خونش رنگين کرد، مگر گلهاي يخ از همان مکان سر از زمين بر نياورد؟  مگر مقاومت و ايستادگي در برابر جبر زمان و حکومت جباران متوقف شد؟
خير اين برخلاف منطق تکامل است. فراموش نکرده ايم، که دژخيمان آخوندي به سردمداري لاجوردي ملعون، سرمست از شهادت اشرف و موسي و ياران وفادارشان، جسدهاي پاک و مطهر آنها را روي برفها نميکشاندند؟ زندانيان را وادار نميکردند که به اجساد پاک آنها بيحرمتي کنند؟
مگر همه چيز عليه رژيم نشد؟ مگر نه اين که خروش مرگ بر خميني، درود بر رجوي سرا پاي رژيم را دچا،ر سراسيمگي و وحشت کرد؟
 گلهاي سيپيد و خندان از قطرهاي خون آنها جوانه زد نه در تهران، بلکه در همه ايران، رشد کرد و بهار آزادي را نويد داد.
همان طوري که اشرفيان در بزرگداشت چهلوسومين سالگرد سازمان، نماد عظيم و زيباي گل يخ را ساختند که آرم سازمان پر افتخار مجاهدين ازميان آن بهسوي آسمان قد بر افراشت، گرچه طلوع سازمان مثل خورشيد تابناک در آسمان تيره و طن درخشيد و همه مشتاقان آزادي از پرتو نور آن اميد، آزادي، پيروزي و… در دلهايشان زنده شد، ولي آخوندها و همپالکيانش از اشعههاي اين نور درخشان مثل گرگان گرسنه و هار چشمانشان کور شد.
بله، گل آرزو  و گل يخ در انجماد آخوندي کاشته شد، دور نيست که همه ايرانزمين بهار آزادي و سر زندگي و سبزينگي شود.
در آن شکي نيست.


محمود نيشابوري

اطلاعيه كميسيون ورزش شوراي ملي مقاومت ايران در حمايت از حقوق زنان و ورزشكاران ايران

رژیم زن‌ستیز آخوندی را از کمیته بین‌المللی المپیک اخراج کنید! از حقوق زنان و ورزشکاران ایران حمایت کنید!
در روز جمعه 29خرداد 1394 در جریان مسابقات لیگ جهانی والیبال در ورزشگاه آزادی تهران، مأموران و مزدبگیران سرکوبگر رژیم آخو

ندی، با شدت هر چه تمامتر به زنان ایران و حتی خبرنگاران زن داخلی و خارجی حمله کرده و ضمن جلوگیری از ورود آنها به ورزشگاه 12000نفری، آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند. این در حالی بود که دولت آخوندی روحانی، پیش از این، با دجالیت اعلام کرده بود که اجازه ورود بانوان به ورزشگاه برای تماشای این مسابقه جهانی را صادر خواهد کرد. اما نیروی انتظامی و مأموران سرکوبگر رژیم، فریبکاریهای دولت روحانی را کنار نهاده و به‌طور رسمی اعلام کردند که بانوان حق شرکت و تماشای این مسابقه را ندارند و به آنها هشدار دادند که از حضور در ورزشگاه آزادی خودداری نمایند. با این حال تعدادی از زنان و خبرنگاران زن به ورزشگاه آزادی آمده بودند که با ممانعت و حمله و هجوم مأموران انتظامی رژیم آخوندی مواجه شدند.

جنجال حضور زنان در مسابقات ورزشی ایران، مدتهاست گریبانگیر رژیم آخوندی است. فدراسیون بین‌المللی والیبال ماه گذشته اعلام کرده بود که ممانعت از حضور زنان در ورزشگاه و محروم کردن آنها برای تماشای مسابقات، برخلاف منشور بازیهای المپیک است و در صورت ادامه تیم رژیم را از شرکت در بازیهای جهانی محروم خواهد کرد. به همین خاطر ماشین دروغپراکنی و دجالیت رژیم از طریق دولت روحانی اعلام کرد که مشکل حضور بانوان در ورزشگاهها را به‌زودی حل خواهد کرد. اما این وعده توخالی نیز چند روزی بیش دوام نیاورد و رژیم زن‌ستیز آخوندی با حمله و هجوم و ضرب و شتم زنان در روز گذشته، هم‌چنان بر سیاستهای ارتجاعی و قرون‌وسطایی خود پای فشرد.
در این میان فدراسیون بین‌المللی والیبال و کمیته بین‌المللی المپیک، نیز در راستای سیاست مماشات و مذاکره دولتهای غربی با دولت آخوند روحانی، حقوق زنان و مردم ایران را نادیده گرفته و برای راضی نگه‌داشتن آخوندها، از نقض وحشتناک حقوق زنان ایران برخلاف منشور بازیهای المپیک، چشم‌پوشی می‌کنند.
کمیسیون ورزش شورای ملی مقاومت و قهرمانان ملی ایران، سیاست ارتجاعی ممانعت از حضور زنان ایران در استادیومهای ورزشی را تقبیح و محکوم می‌کند. این کمیسیون تأکید می‌کند که خودداری از اخراج فدراسیون والیبال رژیم آخوندی از فدراسیون بین‌المللی والیبال، که در راستای سیاست مماشات صورت می‌گیرد، برخلاف منشور ملل‌متحد و منشور بازیهای المپیک و حقوق اولیه زنان ایران است.
بی‌تردید هر گونه سیاست ضدمردمی، در قالبهای دیپلوماسی پینگ‌پنگ، کشتی و اکنون والیبال، به‌جایی نخواهد رسید و مردم ایران به‌زودی این رژیم زن‌ستیز و دیکتاتوری مذهبی را سرنگون و به زباله‌دان تاریخ روا نخواهند کرد و روسیاهی به دولتهای غارتگر و مماشاتچی که علیه زنان و مردم ایران دست به‌چنین اقدامهای ضدانسانی می‌زنند، باقی خواهد ماند.
کمیسیون ورزش شورای ملی مقاومت ایران، کلیه زنان و مردان و ورزشکاران ایران را به قیام علیه رژیم آخوندی در تمام شهرها و ورزشگاههای ایران فراخوانده و خواستار اخراج آخوندها از فدراسیونهای جهانی وکمیته بین‌المللی المپیک است.

کمیسیون ورزش شورای ملی مقاومت ایران
مسلم اسکندر فیلابی
30خرداد 1394

همبستگي يك دانشجوي فرانسوي با جوانان ايران در گردهمايي ويلپنت

ویکتور ژاکمون، از دانشجویان فرانسه در پيامي در گردهمايي مقاومت ايران در سالن ويلپنت پاريس گفت:  دوستان عزیز، جوانان عزیز، به نیابت از دانشجویان فرانسوی من به این گردهمایی بین‌المللی بزرگ درود می‌فرستم. ما با حضورمان با جوانان ایرانی ابراز همبستگی می‌کنیم. می‌دانم این احساسی است که بسیاری از جوانان که امروز در این‌جا هستند نیز دارند. جوانان ایرانی به‌دلیل حاکمیت یک دیکتاتوری مذهبی از تمامی امکانات و راه‌حلهای دموکراتیک و فعالیتهای فرهنگی، هنری و ورزشی محروم هستند. این دیکتاتوری مذهبی دشمن آزادیها در ایران است.

ما با همه جوانان ایرانی، به‌خصوص دانشجویان ابراز همبستگی می‌کنیم. دانشجویان همواره پیشگام شورشها برای دموکراسی هستند و نارضایتی خود را از رژیم آخوندها که در مرحله سرنگونی است ابراز می‌کنند. 
دوستان عزیز، به مبارزه خود ادامه بدهید تا آزادیهای مشروع شما به‌رسمیت شناخته شوند. شما، جوانان، بدانید که نقش ما در این مبارزه که برای ایران فردا لازم است، بنیادی است.