۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعه

8 مارس روز جهاني زن گرامي باد

در هشتم مارس 1857, تظاهرات زنان كارگر پارچه باف در شهر نيويورك آمريكا, در اعتراض به دستمزد ناچيز در قبال 12 ساعت كار جان فرساي روزانه و ديگر اجحافات و بي عدالتي هاي كارفرمايان, عليه زنان كارگر انجام گرفت و به شديد ترين وجه سركوب شد. امّا در سالهاي بعد زنان كارگر با تشكيل اتحاديه, همچنان به خواستها و اعتراضات خود ادامه دادند.
با آغاز قرن بيستم در كشورهاي صنعتي و كشورهاي در حال توسعه زنان بطور گسترده تري وارد بازاركار شدند. آنها عموما در شرايط كاري بد و دستمزدهاي پايين قرار داشتند و شانس كمي براي بهبودي اوضاع در چشم انداز ديده مي شد.
در ابتداي قرن بيستم سلسله اعتصابات كارگري در برخي مراكز اصلي صنعتي از جمله شهرهاي شيكاگو، فيلادلفيا و نيويورك درآمريكا و نيز ساير كشورها برگزار و زنان براي حق راي، دستمزد آبرومندانه، خاتمه شرايط كار طاقت فرسا و خاتمه بيگاري كشيدن از اطفال، دست به اعتراض و اعتصاب زدند.
در روز 8 مارس 1908 تظاهرات هزاران زن كارگر در حرفه هاي دوزندگي برپا شد . در اين تظاهرات درخواست قانون حمايت از كودكان كارگر و حق راي زنان و... ارائه شد.
درسال 1910 ”كلارا زتكين” از جنبش انقلابي آلمان در دومين كنفرانس زنان سوسياليست پيشنهاد كرد كه 8 مارس به عنوان روز جهاني زن در بزرگداشت خاطره تمام زناني كه براي برابري مبارزه كرده اند، اعلام شود. زنان 17 كشوركه در اين كنفرانس حضور داشتند، پيشنهاد او را پذيرفتند.بعد از 1910 روز جهاني زن درپاره اي از كشورها برگزار مي شد و سالها بعد به مرور برخي كشورهاي ديگر به جشن برگزاري روز جهاني زن پيوستند.
در سال 1977 قطعنامه سازمان ملل در حمايت از حقوق زنان تصويب و از همه كشورهاي دنيا دعوت ‌كرد كه يك روز را به مناسبت حقوق زنان و صلح جهاني جشن بگيرند. امروزه عموم كشورهاي دنيا روز جهاني زن را به رسميت مي شناسند. روز جهاني زن اگرچه پيرو يك واقعه تاريخي مشخص شكل گرفته اما جشني است براي گراميداشت مبارزات 5/1 قرن زنان براي برابري و رهايي و تجليل از زناني كه درجنبشهاي مختلف خواه جنبشهاي سياسي و رهايي بخش و خواه جنبشهاي برابري، خواستار برابري و رهايي از ستم مضاعف بوده وبراي آن مبارزه و جانفشاني كرده اند.
فاشيسم مذهبي حاكم برايران همواره با اين روز و اين مراسم خصومت ورزيده, و با نهادينه كردن ستم و سركوب مضاعف , شديدترين و كثيف ترين استثمار و تبعيض جنسي اين ديرپاترين نوع ستم و استثمار را با نام دين و مذهب مشروعيت بخشيده و نه فقط حقوق سياسي اجتماعي بلكه وجود انساني زنان ميهنمان را نفي و لگد كوب و ويران كرده و مي كند. زيرا اين رژيم يك رژيم ضد تاريخي و مبتني بر سلطنت مطلقه فقيه است ,كه «زن ستيزي »يا« آپارتايد جنسي» از بارزترين ويژگيهاي قرون وسطايي و ضد آزادي آن است.از اين رو هر روز شاهد اعدام و شكنجه و سنگسار و خودسوزي و فروش زنان و تباهي و سيه روز كردن آنان هستيم و از سوي ديگر, مقاومت شگرف و اعتلا يابندة زنان ميهنمان, شگفت انگيز و كم نظير است.
آنها كه خود را قربانيان اصلي اين حكومت فاشيستي و زن ستيز مي دانند راه رهايي خود و جامعه را در جنبش مقاومت يافته و با شايستگي و اعتماد به نفس تمام سازمان يافته ترين و قوي ترين تشكيلات سياسي براي سرنگوني اُمُ القراي بنيادگرايي كه تروريسمش به كابوسي براي قدرت هاي بزرگ تبديل شده واز ترسش قالب تهي مي كنند, هدايت و رهبري مي كنند . شاخص ترين, چهره ي نمادين , زنان ايران در اين پيكار سترگ رئيس جمهور برگزيده مقاومت خانم مريم رجوي است كه سيماي ايراني دمكراتيك و سكولار را نمايندگي مي كند .
با گراميداشت اين روز, ياد و خاطره همه زناني كه, عليه بي عدالتي و ستم و سركوب مضاعف در حق زنان, مشعل رهايي و برابري را بر افروختند گرامي مي داريم , بويژه زنان پيشتاز و انقلابي ميهنمان, كه بر ستم و سركوب و قيد و بندهاي ارتجاعي- استثماري ,نظام سركوبگر شاه , و« زن ستيز »خميني شوريدند و طلايه داران كبير راه رهايي زنان ميهنمان گرديدند. ”زنان فاتحان فرداي” روشن اند و با تكيه بر اين نيروي بالنده كه برنده ترين سلاح استراتژيك عليه قلب و مركز اصلي بنيادگرايي اسلامي حاكم بر ميهنمان ايران است ما” بي گمان پيروز مي شويم ”و اين درس و تجربه اي تاريخي براي امروز و فرداست.