يا مقلبالقلوب والابصار، يا مدبّر الليل و النهار، يا محول الحول والاحوال، حوّل حالنا الى احسن الحال
خدايا احوال مردم ايران را به نيكوترين حالها دگرگون كن!
ـ به نوروز روشنايى و خوشبختى!
ـ به بهار آزادى و حاكميت مردم!
ـ و به گلستان برابرى و عدالت!
عيد نوروز است، هر روزى به ما نوروز باد،
شام ايران روز باد، شام ايران، روز باد.
حلول سال نو بر همه شما مبارك!
- با ياد شهيدان و گلزار پرشراره خاوران
ـ تبريك مىگويم و تبريك مىگوييم به هموطنان عزيز،
در شهرها و روستاهاى سراسر ايران!
ـ و ايرانيان دور از وطن در چهار گوشه جهان!
ـ تبريك مىگوييم به كوشندگان آزادى و دمكراسى!
ـ به زندانيان سياسى!
ـ به اعضاى ستاد اجتماعى مجاهدين، در داخل كشور!
ـ به اعضا و پشتيبانان شوراى ملى مقاومت!
ـ به اشرفىها و قهرمانانى كه در برابر حمله و محاصره پايدارى مىكنند و جهانى را به تحسين و حمايت برانگيخته اند ـ و خجسته و مبارك باد حلول سال نو، بر رهبر مقاومت آزادىستان، مسعود. و درود مىفرستم به پسران و دختران دليرم در سراسر ايران كه در چهارشنبه سورى با اعتراض و خيزش خود عليه استبداد سياه ولايت فقيه، ايران اسير را گرما و روشنايى بخشيدند.
خواهران و برادران عزيز،
مثل صداى تيك تاكى كه چند دقيقه پيش، دقيقهها و لحظههاى پايانى را، به سال نو رساند، در تمام سال گذشته، تيك تاك ديگرى در كار بوده و هست كه مبين دوران جديديست. سال 1387، سال پرشكوه مقاومت و ايستادگى و سال اوج گرفتن رويارويى مردم ايران و فرزندان رشيد آنها با حكومت آخوندى در همه جا و در همه عرصه ها بود. اشرف ايستاد و جهانى را به ايستادگى برانگيخت. از سه ميليون شيعه در عراق تا جامع الازهر و مفتى بزرگ اهل تسنن در مصر. از كشيش هاى آمريكايى و كانادايى تا فلسطينىهايى كه در شهرهاى مجروحشان، به گردآورى كمك براى اشرف برخاستند.
هموطنانمان در چهارگوشه جهان هنوز در خيابانها هستند و در تمام سال براى سمبل شرف مردم ايران، شهر اشرف مردم ايران در تكاپو و در جوش و خروش بودند. رويارويى سنگين و پرالتهاب در كانون استراتژيكى نبرد، يعنى اشرف، كه دامنه آن جوامع ايرانيان در كشورهاى مختلف ر ا فرا گرفته، ادامه دارد و اكنون به كارزار بهار بزرگ، يعنى، بهار بزرگ مقاومت ايران ارتقاء پيدا كرده است.
ـ در سال گذشته، مقاومت شما، زنجير ليستهاى تروريستى را در انگلستان و در اتحاديه اروپا از هم گسست. سرمايهگذارى عظيم هفت ساله رژيم بر باد رفت و هرچه رشته بود، پنبه شد. نام ايران و مقاومت ايران در دنيا پرآوازه شد و اكثريتهاى پارلمانى در كشورهاى مختلف يكى بعد از ديگرى به حمايت برخاستند.
ـ در داخل ايران، مردم بجانآمده، بيش از 7هزار بار در برابر آخوندها برخاستند. در ايوان غرب و مريوان، قيامهاى خونين بپا كردند. كارگران به صدها اعتصاب و اعتراض دست زدند. بازاريان در اصفهان، تبريز و تهران و ساير شهرهاى ايران، اعتصاب كردند. معلمان اصفهان و همدان و فارس و كرمانشاه، دست از كار كشيدند. دانشجويان در تمام سال آرام و قرار نداشتند. دانشجويان پلىتكنيك به رويارويى شجاعانه با پاسداران و بسيجىها پرداختند و دانشجويان سهند و شيراز و اصفهان و سيستان و بلوچستان و ساير دانشگاههاى كشور، پيوسته در اعتراض بودند. ولىفقيه ارتجاع مىخواست دانشگاهها را گورستان كند. ولى به چشم ديد كه پهنه دانش و دانشگاه، گورستان ديكتاتورى و رژيم ولايت فقيه است.
آمار جنبش و اعتراض و تظاهرات ثبت شده توسط ستاد اجتماعى مجاهدين در داخل كشور درسال 1387 تا روز 20اسفند، دقيقاً 6315 فقره است كه طبعاً همه موارد را در بر نمىگيرد.
ـ در سال گذشته، در داخل رژيم، از همگسستگى حكومت ولايت فقيه در ماجراهايى مثل مدارك قلابى وزيران كابينه پاسداران، خود را به دفعات نشان داد. باندهاى خط امامى كه به فكر تجديد نمايش اصلاحطلبى، افتاده بودند، از راه نرسيده، تكهپاره شدند. مماشاتگران از درون رژيم، بوى كباب شنيدند، اما خيلى زود معلوم شد كه اصلاحطلبان و مدرههاى قلابى را داغ مىكنند!
ـ در سال گذشته، سياست اقتصادى رژيم با سقوط بهاى نفت درهمشكست. درآمدهاى بادآورده سه سال گذشته جاى خود را به يك كسر بودجه 44هزار ميليارد تومانى داد. و براى سال آينده، آخوندها جز چند برابر كردن قيمتها و به گرسنگى كشاندن بخش ديگرى از جامعه، و البته اعدامهاى بىوقفه پاسخ ديگرى ندارند. آمار اعدامهاى اعلام شده و دست جمعى كه جنايت عليه بشريت محسوب مىشود، در سال گذشته نزديك به 400فقره بوده.
ـ در سالى كه گذشت، صدور ارتجاع و تروريسم از جانب رژيم آخوندها، كشورهاى عربى را وادار كرد جبههيى در برابر آن تشكيل بدهند و برخى هم مانند مراكش، روابط ديپلوماتيك خود، با اين رژيم را، قطع كردند. در عراق، امضاى قرارداد امنيتى، روياى ولىفقيه براى پركردن خلاء قدرت را، نقش برآب كرد. در انتخابات استانى اين كشور، رژيم ايران و وابستگانش بازنده اصلى بودند. و طرح آنها براى اقليم جنوب؛ بكلى سوخت. از اين پيشتر، بانك شيعى رژيم زده شده بود و شيعيان خواستار خلع يد از رژيم ملاها در صحنه عراق شده بودند. حالا روحانيان برجسته و شخصيت هاى سياسى به صراحت مىگويند كه شاخص ميهن پرستى و شناخت نيروهاى سياسى در عراق، تنظيم رابطه آنها با سازمان مجاهدين خلق ايران است. وآنها صراحتا مىگويند: «هر نيرويى كه تلاش مىكند تا سازمان مجاهدين خلق را از عراق اخراج كند نشاندهنده اين است كه با ايران ارتباط ارگانيك دارد».
دوستان و هموطنان عزيز،
در سالى كه گذشت، در رويارويى با مقاومت ايران، آخوندها بىوقفه خود را به در و ديوار زدند. با هزار آه و فغان و جيغ و زوزه و نعره و فرياد به آمريكا گفتند كه خارج كردن نام مجاهدين از ليست، اعلان جنگ، با جمهورى اسلامى است. به شوراى امنيت شكايت بردند كه چرا اتحاديهاروپا، نام مجاهدين را از ليست، خارج كرده است. گفتند كه اين ضربهيى است به كيان حكومتشان.
و گفتند كه تا صد سال ديگر هم قابل جبران نيست. به دولتهاى عربى، بهطور رسمى اعلام كردند كه رابطه آنها با مقاومت ايران، خط قرمز است. به دولت ايتاليا گفتند كه اگر به رابطه با مقاومت ايران ادامه دهد، بهاى سنگينى خواهد پرداخت.
در مجلسشان گفتند: «ما كه مدعى مديريت جهان هستيم، چرا در بحث اقتدار نظام، طورى عمل نشده كه آنها با اپوزيسيون رسمى معاند، اينگونه مراوادات نداشته باشند و به نفع آنها بيانيه صادر نكنند؟» و فرياد كشيدند: «كه بقاياى گروهك، تصميم گرفتهاند با صرف انرژى مضاعف، فضاى داخلى را متشنج و تجمعات را به آشوب بكشانند».
گفتند كه «فعاليتهاى مجاهدين در دانشگاهها در يكسال اخير، روند رو به رشدى را پشت سر گذاشته است». اينها گوشهاى از اذعانات؟ مقامهاى رژيم است .و باز گفتند كه شهر اشرف، تبديل به معضل شده است. براى مقابله با مردم ايران و مقاومتشان، و براى حفظ اختناق حاكم، آخوندها به دو چوب زير بغل خود تكيه كردهاند. يعنى برنامه اتمى و دخالت در عراق. ولى ما مىگوئيم هيچراهى براى اين رژيم پوسيده باقى نمانده است.
ما مىگوييم دوران جديدى آغاز شده است كه در آن جايى براى فاشيسم مذهبى و جنگافروزى و تروريزم آخوندها وجود ندارد. حقيقت اين است كه آخوندهاى حاكم در يك مخمصه بزرگ دست و پا مىزنند. فروپاشى جبهه رژيم در عراق، حذف نام مجاهدين از ليست گروههاى تروريستى و صفبندى سياسى جديد منطقه عليه رژيم ولايت فقيه، همه مثل بهمن سياسى بر سر آخوندها آوار شده است، بطوريكه ولىفقيه ارتجاع را بر آن داشت كه سكوت خودعليه مجاهدان اشرف را بشكند. و مستقيما به سراغ سرچشمه بن بست هاى رژيم بره و رسماًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً اعلام كنه كه مجاهدين ”مايه شر و فساد“ اين رژيم خواند. او همچنين از طالبانى و دولت عراق در مورد اجراى ”توافق دو جانبه“ براى اخراج اشرفيان، حسابرسى كرد. از اين پيشتر، كاخ سفيد، وزارتخارجه و سفارت آمريكا در عراق اعلام كرده بودند كه، دولت عراق در زمان تحويل گرفتن حاكميت از آمريكا، تضمينهاى كتبى درباره حقوق ساكنان اشرف داده است.
و اگر يادتون باشه كه مطمئنا يادتوه و شنيدين مسعود هم گفت از خدا مىخواهيم كه عراق كشور قانون و دمكراسى و داراى حاكميت و سيادت باشد. اما اگر رژيم آخوندى بخواهد اين سيادت را سرقت كند و خط خودش را پيش ببرد و قوانين بينالمللى را زيرپا بگذارد، يعنى همان چيزهايى را نقض كند كه جامعه بينالمللى و دولت آمريكا و كاخ سفيد و سفارت آمريكا و پارلمان اروپا و اكثريت پارلمانهاى كشورهاى اروپايى آن را در مورد حقوق ساكنان اشرف مورد تأكيد قرار دادهاند، آنوقت تا پاى جان مىايستيم». همه اينها، مضمون همان رويارويى بزرگى است كه در اشرف بين مردم و مقاومت ايران با رژيم آخوندى در جريان است. اين نبردى است براى آزادى و براى پيروزى. از اينرو مجاهدان اشرف كه آماج محاصره و انواع توطئه ها هستند، عهد كرده اند:
«چون دلارام مىزند شمشير، سر ببازنند و رخ نگردانند.» عهد بسته اند كه حتى اگر لازم باشد مثل ستارخان و يارانش كه در حماسه اميرخيز در تبريز علفهاى بيابان را خوردند و ايستادگى كردند، از برگها و ريشه درختان تغذيه كنند و هر سختىاى را بپذيرند. ترديدى نيست كه مجاهدين به عهد خود وفا مىكنند.و ترديدى ندارم كه چون بنفشه كه يخها را مىشكند و بهار را نويد مىدهد، شما اين اشرفيها چنين خواهيد كرد.بنابراين به آخوندهاى حاكم مىگويم: خانه اميد و آزادى مردم ايران بر جا مىماند. نور خدا خاموش نمىشود و بر تاريكىها و همه شقاوتها و كينهتوزيهاى شما، چيره مىشود. زيرا چكيده اراده آهنين و بهارآفرين مردم ايران است. زيرا شكوفه آزاديخواهى مردم ايران است. و هم چنين خطاب به شما ياران و پشتيبانان مقاومت ايران در سراسر جهان مىگويم: امروز روز شما و نوبت شماست. بر شماست كه حماسه پايدارى اشرف را به بهار بزرگ آزادى و دمكراسى ايران تبديل كنيد.
و برشماست كه با جنبش پرتوانى از همبستگى جهانى، دسيسه ولىفقيه ارتجاع را بر سر او آوار كنيد. آرى مىتوانيد و من مطمئنم كه چنين خواهد شد.
هم ميهنان عزيز،
مقاومت شما در برابر بزرگترين توطئهها و سركوبگريها پايدار و استوار قد برافراشته است. زيرا اين مقاومتى است كه هرلحظه از سرچشمه آزاديخواهى يك ملت اسير، جارى مىشود. مىخواستند محو و نابودش كنند، صد بار پرقدرتتر و سرفرازتر برخاست. در داخل ميهن چراغ اميد برافروخت و در گيتى بلند آوازه شد. گندمى را زير خاك انداختند - پس ز خاكش خوشهها برخاستند.
پس خوشا مجاهدان آزادى!
خوشا دانشجويان و جوانان مجاهد و مبارز، با شعارهاى اشرفنشانشان مانند: ”ما زن و مرد جنگيم“ ، ”مرگ بر ديكتاتور“ و «سرنگون باد استبداد» و خوشا همه آنهايى كه در سراسر جهان براى اشرف، يعنى پايدارى براى آزادى و دمكراسى ايران، پيكار مىكنند.
بهار با شما، پايدار، و روزگار با شما، جوان مىشود!
هموطنان عزيز در داخل ايران،
در حالى كه پاى سفره هفتسين نشستهايد، هموطنانى را كه بر اثر حاكميت اين رژيم، دچار فقر و سيهروزى شدهاند، از ياد نبريد. زمستان مردم و كشور ما در تفرقهها و جدايىهايى كه آخوندها ايجاد كرده و دامن زدهاند، همچنان ادامه دارد. پس مهربانى و يارى و همدلى با محرومان و ستمزدگان، مخصوصاً يارى رساندن به كودكان و دختركان بىپناه و رسيدگى و محبت به خانواده زندانيان را فراموش نكنيد.
و شما اى برادران و خواهران عزيزى كه در اينجا پاى سفره هفتسين مقاومت، گردآمدهايد،
افتخار بر شما، زنان و مردانى كه پرچم آزادى ايران را در سالى كه گذشت در همه جا برافراشتيد. با آن همه تلاش و رنج بى چشمداشت. با آن همه پايدارى و از خودگذشتگى در دفاع از اشرف و مبارزه عليه برچسب تروريستى. و آن همه ايستادگى و اعتصاب و تحصن در سرما و گرما و برف و باران، كه جهانى را به تحسين واداشت. از خداى بزرگ، نوروزى مردم وكشورمان، فرارسيدن بهار آزادى، زندگى در خوشبختى و برابرى و كشورى عارى از اختناق، اعدام، فقر و سركوب و عارى از همه بلاهاى برآمده از آخوندها را مسئلت مىكنم.
نوروز پيروز و بهار بزرگ در راه است!
آغاز سال 1388 بر همه شما مبارك. مجددا عيد همه شما مبارك.