براي محسن دگمه چي كه در هشتم فروردين و در آغاز بهار و سال نو جانش را فداي آزادي خلق و ميهن كرد.
گاهي بهار را با ياد شوق نگاهت جشن گرفته ام
گاهي به ياد تو لبخندي به ابر و باد و باران سپُرده ام
گاهي ياد تُرا به زير زبان پنهان از نگاه گزمگان ببُرده ام
گاهي دندان بر جگر خونين پُر درد خو نچكان فُشرده ام
و به مُژگان گُلي ز خون دل بر سيمان زندان شكُفته ام
من تُرا هيچگاه و هيچ كجا از ياد نبرده ام
اي كه شوق نگاه ولبخند را من از تو وام گرفته ام
تو عشق مني و من دل به نام تو و ياد تو سپُرده ام
واينك ترا من به بام بلند بي كران با خود بُرده ام
۱۰ فروردين ۱۳۹۰