۱۳۹۰ مرداد ۳, دوشنبه

نگاهی به فروغ جاويدان

”عمليات مرصاد بزرگتر و با اهميت تر از عمليات بيت المقدس وآزاد سازی خرمشهر و ... بود زيرا در آن عمليات ما ممكن بود خوزستان وفقط يك استان را از دست بدهيم اما در عمليات« مرصاد » كل نظام در خطر بود !(تلويزيون رژيم 5 مرداد 1386)
انقلابيون,سازمانها و جنبشهای انقلابی را بايد با اين معيار محك زد و داوری كرد,”درك ضرورتهای انقلابی و پاسخ به اين ضرورتها”, كه دشوار خونبار وسنگين بهاست.
فروغ جاويدان از آن صرورتهای تاريخی ,استراتژيك و آرمانی بود كه سازمان مجاهدين خلق ايران و رهبری صادق, فداكار,با صلابت و پاكبازش دقيق و درست آن را درك و بدان پاسخ گفت.
اگر منصفانه, صادقانه بدور از هرگونه حسادت غرض ورزی و توجيه كاری به تاريخ سراسر رنج و شكنج سازمان مجاهدين خلق ايران از ابتدای تاسيس اين سازمان تا لحظه عمليات فروغ جاويدان و شرايط و اوضاع ايران, منطقه و جهان نگاه كنيم.و اگر تاريخ خونبار مردم ميهنمان را با ديدی روشن وباز و قلبی عاشق و دردمند باز نگريم تلخ ترين لحظه ها و روزهایی كه سرنوشت و تاريخ يك خلق را رقم زد چشمانمان را پر ازاشك , پر از آه و تاسف و اندوه می كند و درد جانكاه پدران ومادرانی راكه از اين لحظه ها وروزها به تلخی ياد می كنند احساس و درك می كنيم .
در زمان كودتای 28 مرداد بر عليه دولت ملی و مردمی رهبر فقيد نهضت ضد استعماری مردم ايران دكتر محمد مصدق, حزب توده با برخورداری از يك تشكيلات, صدها افسر ارتش و آگاه ترين قشر جامعه به يك ضرورت تاريخی و انقلابی پاسخ نداد. خلقی به زير چكمه ديكتاتوری رفت و به قول زنده ياد احمد شاملو و غرور يك ملت گدايی كرد!
«سال بد
سال باد
سال اشک
سال شک
سال روزهای دراز و استقامت‌های کم
سالی که غرور گدايی کرد.»1
نام خائن بر پيشاني حزب توده تا ابد و تا جاودان حك شد. هوای سرد و دلگير زمستانی سخت سرها را در گريبان فرو برد و دستها پنهان و هيچ كس سلامی را پاسخ نمی داد:
«سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگير ، درها بسته ، سرها در گريبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگين
درختان اسكلتهای بلور آجين
زمين دلمرده ، سقف آسمان كوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است»2
سرنوشت رقت انگيز اين حزب پس از آن، يكی از عبرتهای روزگار است.خيانت چنان با اين حزب توده نفتی عجين شده بود كه به ساواك شاه و بعد به بارگاه خليفه مرتجع ترين و سفاك ترين حكومت قرون وسطايی راه يافت ورهبران حزب سبيل تاسبيل می نشستند وبه درگاه شيطان نماز می بردند.
مجاهدين جنبشی انقلابی بر آمده از دل تاريخ مبارزات ملت ايران با 23 سال سابقه خونبار و پر از رنج و شكنج يگانه ثمره مبارزات مردم ايران بودند و در شرايطی كه فقط يك سال از عمر ارتش آزاديبخش گذشته بود و هنوز غنائم عمليات چلچراغ را كاملا جمع آوری نكرده و به جمعبندی اين عمليات ننشسته اند با يك ضرورت تاريخی .استراتژيك و آرمانی مواجهه می شوند. در اين شرايط خمينی كه می داند خيز بعدی ارتش آزاديبخش به داخل و عمق خاك ايران با هدف سرنگونی است علی رغم اصرارش بر ادامه جنگ تا آخرين خانه و صلح دفن اسلام است! جام زهر آتش بس را پس از آن كه شيرازه نيروهايش با فتح مهران توسط ارتش آزاديبخش از هم می پاشد و عراق هم تتمه ی آنها را تارو مار می كند سر می كشد .
با پذيرش آتش بس و قعطنامه 598 سازمان ملل, ابر و باد و مه و فلك ارتجاعی استعماری دست به دست هم می دهند تا جنبش آزاديبخش ملت ايران را آچمز و بعد به عنوان زائيده جنگ ايران و عراق و جزئی از ارتش عراق معرفی كنند و در اين شرايط عدم آمادگی و... ارتش آزاديبخش و فرمانده كل ارتش ازاديبخش آقای مسعود رجوي يا بايد دست روی دست بگذارد و به بهانه عدم آمادگی و ... از زير بار مسئوليت شانه خالی كند يا «با قاطعيتی بی مانند و جسارتی فوق تصور, دفتر حسابهای ارتجاعی-استعماری را در هم بپيچد و بساط تازه پهن شده خمينی را با همه كاسه كوزه آن بر سر رژيم ضد بشريش خراب كند».
آقای مسعود رجوی در نشست توجيهی اين عمليات خطاب به رزمندگان حاضر در اين جلسه می گويد:”تصميم گرفتن براي چنين عملياتی البته كار سهل و ساده يی نبود . زيرا كه بايد تمام دار و ندار را, در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ايران تقديم كرد ...من كه شما, تك تك شما, چه آنهايی كه قبل از سال 50 و چه آنهايی كه از زندانهای شاه با يكديگر همرزم و همسنگر بوديم. چه آنهايی كه در زمان حكومت خمينی به سازمان پيوستند, چه آنهايی كه امروز از اين يا آن كشور آمده ايد و چه آنهايی كه در بين راه , در محورها و شهرهای مختلف به ما خواهند پيوست , آری شما را من به سادگی پيدا نكردم . تك تك شما رااز پس هفت دريای خون و راهی چند ساله كه آن را با كفش و كلاه آهنين و پولادين طی كرديم, از لابلای انبو ه ابتلائات, نشيب و فرازهای سياسی و انبوه بالا و پايينی های زمان به مثابه رشيدترين , پاكباز ترين , قهرمان ترين , جانان ترين, شكوفا ترين و آگاهترين فرزندان خلق ايران, پيدا كرده ام...
فقط يك جمله می گويم و می گذرم, نه خطاب به شما خطاب به خدا و خطاب به خلق و تاريخ كه بار خدايا شاهد باش, شاهد باش كه تمامی سرمايه امان را كه محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست, تقديم تو و خلقت كرديم . انك انت السميع العليم.»
براستی كه در اين كلمات ذره ای مبا لغه نيست هر چه هست حقيقت ناب صداقت و فداكاری است. هر كس دستی بر آتش دارد به خوبی می فهمد كه اين فدای حد اكثر است.
بانگاهی به تركيب فرماندهان و رزمندگان ارتش آزاديبخش و پروسه شكل گيری اين ارتش به خوبی می توان فهميد كه دانش , تجربه و آگاهی و اشراف اين رزم آوران به طور عام و بسياری از آنان بطور خاص كم نيست. می دانند فر صت و آمادگی لازم كه نه اصلا هيچ فرصتی ندارند.منطق, تجربه و عقل سليم می گويد برای دست زدن به يك عمليات به عمق خاك ايران با هدف سرنگونی نياز به وقت و زمان لازم برای آماده شد ن و شناسائی و تدارك عمليات است.
رزمندگانی كه در اين نشست حضور دارند در شهر در جنگل در كردستان و در پروسه شكل گيری و تشكيل ارتش آزاديبخش در عمليات متعدد شر كت داشته اند و انبوهی تجربه نظامی دارند . از زمان تاسيس ارتش آزاديبخش در 30 خرداد 1366 تا كنون تمامی عمليات اين ارتش با موفقيت كامل انجام شده و همين ارتش تنور جنگی رژيم را مطابق با استراژيش با شعار صلح گل گرفته است و خمينی را چنان به شكست تاريخی و ذلت بار كشانده است همان كسی كه مي گفت :”جنگ جنگ تا پيروزی” و ”صلح دفن اسلام است” و بر ادامه جنگ تا آخرين خانه تاكيد می ورزيد, كه اين چنين سه سه بار نه بارش را مي گويد:”قبول اين مساله برای من از زهر كشنده تر است ...پيمان بسته بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفس بجنگم.اما تشخيص امروز فقط برای تشخيص مصلحت بود و ... از هر هر آن چه گفتم, گذشتم و اگر آبرويی داشتم با خدا معا مله كردم.”
عمليات بعدی ارتش آزاديبخش كه هنوز يك ارتش پياده است قرار است پس از تبديل اين ارتش به يك ارتش پياده مكانيزه لا اقل سه ماه ديگر و پس از شناسائی و طراحی و ... انجام بگيرد اما تا چند روز ديگر مرز های بين المللی قرار است بسته شود و با يك طرح و توطئه ارتجاعی-استعماری مقاومت ايران را از صحنه معادلات حذف كنند! پس خيز ارتش آزاديبخش به داخل خاك ميهن و با هدف سرنگونی است كه بساط لاشخورهای رذل را بر هم زد همچنان كه همواره رهبر مقاومت گفته بود:” با چنگ و ناخن و دندان هم شده بايستی خمينی و رژيمش را از اريكه قدرت به زير كشيد ”.ارتش آزاديبخش با هر آنچه دارد و ندارد به قلب دشمن می زند و تا دروازه كرمانشاه به پيش می رود و اگر به كرمانشاه می رسيد وضع به گونه ای ديگر بود اين پيش بينی بود كه فرماندهی ارتش آزاديبخش و عموم رزمندگان داشتند و دشمن نيز اين را به خوبی در يافته بود . اعتراف يكی از فرماندهان سپاه پاسداران رژيم در سالگرد عمليات فروغ جاويدان كه يك پاسدار معمولی نيست يكی از سركردگان سياسی پاسداران رژيم است : امام بزرگوار پيامی را در چند خط به حاج سيد احمد آقا دادند ايشون پشت بيسيم خواندند، عجيب بود، واقعا قدرت و صلابت مرجعيت در جايگاه فرمانده كل قوا اين‌جاست، امام فرموده بودند به سپاهيها كه اين‌جا نقطه شكست و پيروزی اسلام يا كفر است. بايد متر به‌متر بجنگيد…( پاسدارشعبانی در تلويزيون رژيم 5مرداد86,) صحت اين پيش بينی را به خوبی اثبات می كند .
1- احمد شاملو
2- مهدي اخوان ثالث
منبع: سايت پاسارگاد سيتی -