۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

ولايت بر دُوش برادران قاچاقچي


حرفهاي محمود احمدي نژاد ترکيب بامزه اي از بلاهت و صداقت است. وي به راحتي دروغ مي گويد و همزمان بهترين واژه ها را در توصيف نظام به کار مي گيرد.
وقتي او مي گويد جهان در حال احمدي نژادي شدن است و يا دختر دانش آموزي در زير زمين خانه اش اورانيوم را غني سازي کرد و يا کشورهاي حوزه خليج فارس کشور نيستند و پمپ بنزين هستند، اين فقط دروغگويي نيست، بلکه نمايشي از حماقت يک کوتوله سياسي است که رسالت خود را پيوند کوروش با امام زمان مي داند. در نقطه مقابل اين چَرندبافيها، حرفهاي صادقانه احمدي نژاد است. واژه هاي او در توصيف نظام کوتاه اما پُر محنوا است. احمدي نژاد قطار ولايت را بي دنده و ترمز توصيف کرده و به گمان من اين تعريف از نظام بسيار گوياتر از حرف سيد علي خامنه اي است که از ريل گذاري جديد در ولايت خبر داد.
گويا ترين و پر محتوا ترين حرف محمود احمدي نژاد به کاربردن فرمول «برادران قاچاقچي خودمان» در مورد سپاه پاسداران است. تا کنون هيچ تحليل گر و مفسر ايراني و غير ايراني نتوانسته با سه واژه اين چنين بي پَروا و شفاف سپاه پاسداران را توصيف کند.
روز شنبه 11 تير محمود احمدي نژاد در همايش «راهبردهاي نوين پيشگيري و مبارزه با قاچاق كالا و ارز» پس از پرداختن به اسکله هاي غير مجاز و اين که ورود کالاهاي «دفاعي، امنيتي و اطلاعاتي» هم بايد از مرزهاي قانوني وارد شود، گفت:«بين ۵۵ تا ۶۰ ميليارد نخ سيگار در ايران مصرف مي‌شود که معادل ۲ هزار ميليارد تومان است. اين رقم همه قاچاقچيان درجه يک دنيا را به طمع مي‌اندازد، چه رسد به «برادران قاچاقچي خودمان».
روي سخن احمدي نژاد فقط سپاه پاسداران نبود. او با نام بردن از کالاهاي دفاعي، امنيتي و اطلاعاتي که نهادهاي تحت امر ولي فقيه آنها را بدون هرگونه تشريفات گمرکي وارد مي کنند، به اطرافيان و بيت خامنه اي هم اين پيام را ارسال کرد که؛ يک گُماشته بي جيره و مواجب نيست و راست است که بند نافش به خامنه اي وصل است، اما ولي فقيه هم بيش از آن نيازمند احمدي نژاد است که به تدارکچيهاي گذشته.
البته خود خامنه اي از اين موقعيت آگاه است و با تمام نيرو تلاش مي کند تا ستيز درون هرم قدرت و ثروت را مهار کند. اما همه ي عوامل تحت کنترل و مديريت او نيست. خامنه اي نه بلاهت احمدي نژاد را دارد و نه صداقت او را. خامنه اي مَکار و عوامفريبي است که فقط به امنيت ولايت اش مي انديشد و حاضر است هرکس و در هر مقام و موقعيتي را قرباني سلطنت مطلقه اش کند. بنابرين وقتي او از رذالت مجلس در مقابل احمدي نژاد صحبت مي کند، اين از سَرِ خيرخواهي براي گماشته اش نيست. او در اين رذالت، لرزان بودن پايه هاي تخت سلطنت اش را مي بيند. قبل از روح الله حسينيان افراد ديگري هم گوشه اي از نارضايتي ولي فقيه در مورد برخورد مجلس با احمدي نژاد را فاش کرده بودند. اما حرفهاي حسينيان عمق فاجعه براي خامنه اي را برملا مي کند. روز چهارشنبه 29 تير، روح الله حسينيان در سخنراني خود در جلسه ماهانه کانون بصيرت در شيراز، پيرامون برخورد نمايندگان با احمدي نژاد براي معرفي وزير پيشنهادي ورزش و «دو دو» کردن آنها گفت:«بعد از برخورد مجلس هيات رئيسه به همراه روئساي کمسيونها به خدمت رهبري رسيد. من رهبري را هيچ وقت به اين ناراحتي نديده بودم. ايشان فرمودند؛ مجلس رذالت نشان داد.»(رجانيوز به نقل از شيرازنا)
يديهي است که برخورد ولي فقيه با نمايندگان مجلس ارتجاع، بيان کننده نياز او به احمدي نژاد است. نمايندگان مجلس يک بار ديگر به وضوح مي بينند که آنها در راس اُمور نيستند و اين رهبر است که حَد و مَرز اين نياز را تعيين مي کند. حرفهاي مزورانه خامنه اي در مورد مساله ظهور يکي از مرزهايي است که احمدي نژاد نبايد از آن عبور کند. بنابرين در برخورد خامنه اي با مجلس و چسباندن برچسب رذالت بر آنان، جاي زيادي براي گماشته اش باز نمي شود. از آگاهي به اين امر است که احمدي نژاد براي پايه هاي اصلي تخت سلطنت مطلقه يعني برادران قاچاقچي کمي شاخ و شانه نشان مي کند. پيام احمدي نژاد به کساني که براي خالي کردن زير پاي او تلاش مي کنند روشن است. اگر او نبايد به مساله ظهور که در عمل خالي کردن زير پاي ولايت فقيه است نزديک شود و اين بايد در انحصار خامنه اي باشد، ولي فقيه هم بايد جيره و مواجب گماشته اش را به اندازه کافي در نظر گيرد. به نظر مي رسد که خامنه اي تصميم دارد تا پايان دوره رياست احمدي نژاد اين قرارداد را تا جايي که تيغ اش بِبُرَد رعايت کند، به شرط آن که باند احمدي نژاد از هر حرکتي که اقتدار ولي فقيه را خَدشه دار کند خودداري کند.
براي همين خامنه اي روز شنبه 18 تير در ديدار با گروهي از پژوهشگران مذهبي به موضوع علائم ظهور امام زمان مي پردازد تا حوزه اقتدار خود را به خوبي ترسيم کند. در اين ديدار او گفت:«يکي از خطرهاي بزرگ در موضوع مهدويت، کارهاي عاميانه، جاهلانه، غيرمستند و متکي بر تخيلات و توهمات است که زمينه ساز مدعيان دروغين و دوري مردم از حقيقت واقعي انتظار خواهد شد.....و برخي ادعاها و مطالب عاميانه در خصوص انس با حضرت از طريق ديدار حضوري غالباً دروغ و يا تخيلات ذهني است.» خامنه اي قيد «برخي» و «غالباً» را آگاهانه استفاده کرده تا موقعيت انحصاري خود در اين مورد را برجسته کند. او در گذشته بارها در مورد کارهاي «عاميانه و جاهلانه» سُکوت کرده بود. خامنه اي مي خواهد به همه نيروها و نهادهاي تحت امرش گوشزد کند که او مي تواند «سيد خراساني» باشد، اما کسي حق ندارد مدعي «شعيب ابن صالح» شود. سَرکَردهِ کُل برادران قاچاقچي بايد يک مستبد به اندازه کافي مَکار باشد تا بتوان امنيت سلطنت مطلقه را تامين کرد و براي همين در حضور خودش ادعاي ديدار اش با امام زمان مطرح مي شود و او با ژِست خاص خود به اين سخنان گوش مي کند و در پايان، يدون آن که سخني در مورد «عاميانه و جاهلانه» بودن حرفهاي مزدوران اش بيان کند، مجلس را ترک مي کند.
سايت انتخاب در روز 31 فروردين 1390 مطلبي با عنوان «ماجراي تشرف مقام معظم رهبري محضر حضرت مهدي(عج)» به نقل از سايت شيعه آنلاين منتشر کرد. بر اساس اين گزارش «آيت الله احدي طي اظهاراتي ماجراي تشرف مقام معظم رهبري محضر مبارک حضرت مهدي (عج) از زبان حجة الإسلام و المسلمين صديقي را بيان» کرده است. در اين گزارش آخوند احدي چنين مي گويد:«مطلبي را به شما عرض مي کنم شايد نشنيده باشيد. جناب آقاي صديقي شب فاطميه روي منبر در بيت ايشان (بيت رهبري) که آقاي رييس جمهور نشسته بود، آقاي هاشمي بود، سران مملکتي بودند، قوه قضاييه، همه بودند. آقاي صديقي روي منبر اين مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام کند. همين که خواست تمام کند فرياد گريه جمعيت و حضار بلند شد.... ديدند اين جمعيت به سوي آقا دارند حمله مي کنند که به عنوان تبرک به ايشان دست بزنند. آقا را بردند و ديگر نتوانستند جمعيت را اداره کنند.»
در ادامه اين گزارش آمده است که:«جالب اين است که حضار دارند به آقاي صديقي توجه مي کنند از اعيان شخصيتي مملکت، و هم آقاياني که شرکت کننده بودند، ايشان هم با ضِرس قاطع دارد مطلب را مي گويد». صديفي ماجراي مسافرت به مکه و مدينه و عمل به توصيه هاي يک ملاي ديگر را تشريح مي کند و مي گويد پس از بازگشت «رفتم محضر حاج آقا، رسيدم، تا سلام عليک کردم بدون اين که حرفي بزنم حاج آقا بهاء الديني فرمودند؛ ميداني ثمره ذکر امسال چه بود؟ گفتم: نه. .... فرمودند؛ ثمره دوم اين بود که آن نيتي که من مي خواستم، به آن نيت رسيدم، و آن اين بود که امسال مقام معظم رهبري به ديدار امام زمان نائل آمد.» اين حرفها در مقابل خامنه اي زده مي شود و خامنه اي اعتراضي به اين سخنان «عاميانه و جاهلانه» نمي کند و البته خود او به عنوان کارگردان اين نمايش عَمد دارد که اين حرفها در حضور سرکردگان ولايت اش مطرح شود. سايت انتخاب در پايان گزارش خود مي نويسد نوار اين سخنان «دربيت آقا هست، دم در که مي فروشند، نوار سه سال قبل فاطميه».
خامنه اي در روز 18 تير گفت:«برخي ادعاها و مطالب عاميانه در خصوص انس با حضرت از طريق ديدار حضوري غالباً دروغ و يا تخيلات ذهني است». و البته او نگفت که سخنان صديقي در حضور خودش دروغ و يا تخيلات ذهني است. اين مورد شامل برخي از ادعاها، به طور مثال ادعاي احمدي نژاد در مورد حضور امام زمان در جلسات هيات دولت، نمي شود. خامنه اي به اين موقعيت انحصاري نياز دارد تا بتواند در مقام سَرکَرده کل برادران قاچاقچي از امنيت ولايت اش دفاع کند و احمدي نژاد حق ندارد به اين محدوده نزديک شود.
برادران قاچاقچي پايه هاي ولايت خامنه اي هستند و استبداد مذهبي بدون نهادهاي «دفاعي، امنيتي و اطلاعاتي» سپاه پاسداران يک روزه سرنگون مي شود و برادران قاچاقچي هم بدون ولي فقيه تِکِه پاره مي شوند. احمدي نژاد هم اين را مي داند، رفسنجاني و خاتمي هم اين را مي دانستند و مي دانند. تفاوت احمدي نژاد با دو نفر ديگر به خود او بر نمي گردد. اين شرايط بحراني کنوني است که چالشهاي درون ولايت خامنه اي را اين چنين تشديد و خصومت آميز کرده است. انتخاب احمدي نژاد توسط خامنه اي به منظور پيشبرد سياست يک دست سازي و حرکت قطار بي دنده و ترمز بود. بحران غيرقانوني کنوني به اين سياست مُهر باطل شد زده است. سيد علي و برادران قاچاقچي اش مُنفَرد تر از هميشه با سرکوبي، امنيت سلطنت مطلقه را پاسداري مي کنند. در درون هِرَم قدرت هرکَس ساز خودش را کُوک مي کند و براي سهم خواهي به رُقبا شليک مي کند. گرچه اتوريته خامنه اي با قيامهاي مردم درهم شکسته شده، اما او هنوز قادر است برادران قاچاقچي را به طور غالب پشت سر خود نگهدارد. مقاومت و جنبش توده هاي مردم همراه با تحريم سياسي، اقتصادي و تسليحاتي رژيم، مي تواند شِکاف درون حکومت را به چند پارگي برادران قاچاقچي تبديل کند و اين پايان رژيم ولايت فقيه است.
يادداشت سياسي ....
مهدي سامع
منبع: نبرد خلق شماره 313، شنبه 1 مرداد 1390(23 ژوئيه 2011)