قيام ستايشانگيز دانشجويان در هجده تير ۱۳۷۸، يک نقطهعطف در تاريخ جنبش دانشجويي ازيکسو و در تاريخ مقاومت و مبارزه مردم ايران دربرابر سراب اصلاحطلبي ازسوي ديگر بود. چرا که 18تير، بساط شعبدهبازي خاتمي را درهم پيچيد و مانور اصلاحطلبيش را که هدفي جز حفظ همين رژيم پليد نداشت، کمرشکن نمود. فراموش نميکنيم که خاتمي اولينکسي بود که بهعنوان رئيسجمهور ارتجاع، فرمان سرکوب جنبش 18تير را صادر کرد.
قيام 18تير خيزش اعتراضي دانشجويان عليه اختناق رژيم آخوندي بود که با شرکت گسترده مردم و جوانان دلير از ديگر نقاط بهسرعت به يک قيام بزرگ در تهران، تبريز و شانزده شهر ديگر ايران تبديل شد و بهمدت يک هفته، رژيم ولايت فقيه را بهلرزه درآورد.
نکته قابلتوجه اينکه طي سالهاي گذشته، همه ساله، سالگرد 18تير، به روز اعتراض و خروش دانشجويان و جوانان دلير ايران تبديل شده و آنان فرصت را براي نشاندادن خشم فروخفته خود عليه کارگزاران رژيم ضدبشري غنيمت شمردهاند. بهاينترتيب جنبش 18تير، تنها محدود به ايام تيرماه سال 78 باقي نماند بلکه در سالهاي بعد نيز امواجي از خروش و خيزش بهپا کرد. بخصوص در سالهاي 82 و 84، بهرغم همه پيشگيريها و تمهيدهاي سرکوبگرانه رژيم، سالروز 18تير به يک جنبش اعتراضي قوي عليه رژيم تبديل گرديد. قبلازاينکه به شرح رويدادهاي 18تير 78 بپردازيم، خوب است نگاهي به جايگاه 18تير در تاريخچه جنبش دانشجويي ايران بيفکنيم.
در پاييز سال ۱۳۲۸، همزمان با نهضت مليشدن صنعت نفت و اوجگيري مبارزات دکترمحمد مصدق، رهبر نهضت ملي ايران، دانشجويان انقلابي دانشگاه تهران با تشکيل ”جبهه دانشجويان ملي و آزاديخواه ”به ياري جنبش ملي و ضداستبدادي مردم ايران شتافتند. سپس در قيام 30تير ۱۳۳۱، و گرماگرم خيزش ملت ايران در حمايت از دولت ملي دکترمصدق، خيابانهاي تهران، شاهد حضور دانشجويان پيشتاز و قهرماني بود که دوشبهدوش ديگر اقشار ملت فرياد ميزدند: «از جان خود گذشتيم، با خون خود نوشتيم، يا مرگ يا مصدق» و سرانجام پساز سقوط دولت ملي دکترمصدق براثر کودتاي ننگين 28مرداد سال 32، باز هم اعتراض ملت ايران در خروش نسل آگاه و روشنفکر و بهويژه در اعتراضهاي دانشجويان متبلور شد و روز تاريخي 16آذر «روز دانشجو» را آفريد.
در شانزدهم آذر سال 32 يعني تنها 5/3ماه پساز کودتا و حاکميت ديکتاتوري سياه شاهنشاهي، که هر صداي اعتراضي را در گلو خفه ميکرد، اولينجرقه خشم توسط دانشجويان آگاه و مبارز ميهن ما درخشيد. در آنروز دانشجويان دلير با وفاداري به جنبش ضداستعماري مردم ايران و پيشواي آن مصدق و در اعتراض به سياستهاي شاه دست به تظاهرات زدند. رژيمشاه نيروهاي گارد و تکاوران چترباز خود را براي سرکوب دانشجويان به دانشگاه تهران فرستاد. درجريان سرکوبي دانشگاه، 3تن از دانشجويان قهرمان دانشکده فني، به نامهاي بزرگنيا، قندچي و شريعت رضوي، بهضرب گلوله مزدوران شاه بهشهادت رسيدند. به اين ترتيب روز 16آذر بهعنوان روز دانشجو در تاريخ سياسي ايران بهثبت رسيد. از آنروز به بعد خون سه دانشجوي قهرمان شانزدهم آذر، همواره در دانشگاه جوشيد و همه ساله توسط نسلهاي بعدي گرامي داشته شد، چندان که شانزده آذر در ميهن ما روز دانشجو ناميده شد.
پساز شانزده آذر خونين سال 32، دانشگاههاي ايران بهمدت 50سال سنگر آزادي و کانون مبارزه نسلهاي آگاه و مبارز دانشجو بوده است. از ميان همين قشر مبارز و آگاه بود که در دهه 40، پيشتازان جنبش انقلابي ايران پا به ميدان مبارزه حرفهيي گذاشتند و سازمانهاي انقلابي همچون مجاهدين و فداييها را بنيانگذاري نمودند. پيشتازاني همچون محمدحنيفنژاد، دانشجوي دانشکده کشاورزي کرج، سعيد محسن، دانشجوي دانشکده فني دانشگاه تهران، اصغر بديعزادگان، دانشجوي دانشکده فني دانشگاه تهران. آنها همگي از رهبران جنبش دانشجويي بودند. مسعودرجوي رهبر مقاومت ايران نيز در اولينسخنراني خود در دانشگاه تهران که در بهمنماه 57، پساز آزادي از زندان ايراد کرد، ضمن تجليل از دانشگاه و جنبش دانشجويي، خودش را نيز متعلق به همين جنبش و فرزند دانشگاه خواند.
اگر ما از 18تير بهعنوان نقطهعطف در جنبش دانشجويي نام ميبريم، بهاينجهت است که اين قيام ضمن برخورداري از پتانسيل نيرومند ضدحکومتيش، توانسته اعتراضهاي دانشجويي دو دهه اخير و بلوغ آن به قيام 18تير را با سابقه تاريخي جنش دانشجويي پيوند بزند و روز 18تير را بهمثابه روز دانشجو در دوران حاکميت ننگين آخوندي بهثبت برساند.
در سالروز 18تير، و گراميداشت اينروز تاريخي به روان پاک دانشجويان دليري که دربرابر ارتجاع خونريز تسليم نشدند و بهپاخاستند و با نثار خون و رنج و اسارت خود جنبش دانشجويي و مبارزه مردم ايران را بهپيش راندند، هزاران درود با تداوم راه آنان با خيزش و قيام بايد فرستاد .” در شرايطي که بحرانهاي فزاينده در رأس حاکميت تزلزل رژيم را در مرحله پاياني و سرنگوني هر روز بارزتر ميکند، وظيفه جنبش د انشجويي و جوانان دلير و اشرف نشان است كه با خروش «مرگ برديکتاتور» و «مرگ بر اصل ولايتفقيه» عليه سرکوب و جنايت از سوي حاکميت به پاخيزند ونشان دهند كه ” خاکستر تسليم و خيانت، هرگز نميتواند شعلههاي مقاومت در ميهن ما را خاموش کند و نبرد براي آزادي تا سرنگوني استبداد مذهبي حاكم بر ايران و استقرار حكومتي دمكراتيك و مردمي بر آمده از خواست وآرء مردم ايران كه دانشگاه مهد آزادي و آگاهي باشد ,ادامه دارد و اين نبردي است تا پيروزي.