چشم جهاني به اشرف است! شب گذشته سيماي آزادي تلويزيون ملي ايران, ارتباط ماهواره اي خانم مريم رجوي رئيس جمهور بر گزيده مقاومت با رزمندگان «شهر اشرف» را پخش كرد.طر ح و دكوراسيوني زيبا از سالن غذا خوري و محل گردهمايي «اشرفي ها»نشاني از خلاقيت, سرزندگي و طراوت و شادابي گلهاي باغ مريم است.باغي كه بذر افشانش حنيف باغبانش مسعود و گلهايش همه گل مريم اند.
«پنجه ي مريم كه رسته در شكاف صخره اي اين همه رنگ از كجا آورده اي تا كه بشكُفي؟
ساقه اي اينچنين از كجا آورده اي , تا بر آن تاب خوري؟
قطره قطره خون از سر صخره ها گرد آورده ام
وز گلبرگهاي سرخ دستمالي با فته ام
و اكنون آفتاب خرمن مي كنم!» ×
«گزيده دلدار » مجاهدين كه براي ديدارش بي تاب و بي قرارند و با سلام و كلام و پيامش به وجد مي آيند و دست افشان و پايكوبان و غزل خوان غرق در شادي و شعف مي شوند, مگر نه اينكه رُسته در شكاف صخره هاست و ين همه رنگ و بو را نه قطره قطره كه چشمه چشمه و از ميان قله هاي رزم و پيكار گرد آورده كه به رودي خروشان بدل گشته و گلزار «اشرف» از آن سيراب و اكنون از پس سالياني پُر از فتنه و توطئه و طوفان و «سونامي » آفتاب خرمن مي كند.پس فهم اين راز شگفت و دشوار نيست!
مريم رجوي مادر ,الگو, سميل و نماد ملي , ميهني و آرماني اين نسل است كه نقشي فرا سازماني بر دوش دارد و هديه اي است كه« جان جانان مجاهدين » مسعود تقديم خلق قهرمان ايران كرده است.مسعود تبلور تاريخ و آرمان يك ملت و نسل پيشتازي است كه اراده كرده است «در فلك سياسي و اجتماعي ايران زمين طر حي نو در اندازد . طرحي عاري از جهل و ناداني و اختناق و زنجير.» اين نسل با شاخص مريم جلوه ,معرفي و نمايندگي مي شود. در دوران پايداري پُر شُكوه مجاهدين كه كانون اصلي و هسته مركزي آن اشرف, اما جبهه اي به گستره ي عالم بود و مقاومت مردم ايران, راهي پر فراز و نشيب و دشوار وپر از ديو و دد و دام را پيمود و پشت سر نهاد, «بس دست هاي خسته در آغوش هم شدند» و پلي ساختند ميان فاصله هاي بسيار كه دشمن و حاميانش انداخته بودند نه فقط بين خلق و جنبش پيشتاز كه بين پيشتازان . مدعيان دروغين دمكراسي و حقوق بشر دستورات ديكته شده رژيم ملايان را براي سركوب و انهدام تشكيلات مجاهدين اجرا مي كردند .اما تشكيلات مجاهدين با استراتژي تاكتيك ها و مواضعي اصولي , درست , بر حق و آرماني كه دلها را به ياري مي طلبيد و عاقلان تاجر پيشه كه بازاري بديدند و تاجري آغاز كردند و بس« عاقلان كه خود را نقطه پرگار وجود » مي پنداشتند در برابر برق عشق ايدئولوژيك انديشه و آرمان «نسل وفا و پاكبازي » حيران و سرگردان ماندند.
با مدعي مگوئيد اسرار عشق و مستي بگذار تا بميرد در درد خود پرستي ×
شاخص هاي دوران مجاهدين زادگان« مريم رهايي» ثمره همين دورانند .كساني كه سلامت و سرفرازي مقاومت يك خلق را تضمين, و مقاومت را از گزند دشمن محفوظ نگه داشتند و خشم و كين آخوندها را افزون و افزون تر كردند.آخوندها با تمام نيرو و تمامي خُدعه ها و نيرنگهايشان تشكيلات مجاهدين و كانون اصلي آن«اشرف » را هدف قرار داده بودند اما پهلوانان و گردان نامي ايران زمين با همت و ياري« سيمرغشان» تمامي طرح ها و توطئه هايشان را خنثي و سرشان را به البرز كوه كوفتند و ايستادگي «اشرف» همانگونه كه مسعود گفته بود جهان را وادار به ايستادن در برابر پروژه اتمي رژيم و دخالتش در عراق كرده است و اينك در فاز اضمحلال و سرنگوني رژيم ضد بشري , زمان به زيان آخوندها و به سود مردم و مقاومت ايران سپري مي شود. براستي اگر مجاهدين بمباران شدند, شهيد و مجروح دادند, آب آشاميدنيشان قطع شد و زير هزارگونه فشار و توطئه و خطر بودند سالم و سر افراز ماندند و امروز نه فقط چشم مردم ايران و عراق كه چشم جهاني به اشرف است و به قول مسعود آخوندها «حاكميتشان را مي بازند.»
فرامرز محمودي 06 مهرماه 1386×-ترانه هاي يوناني – ترجمه احمد شاملو×-حافظ
فرامرز محمودي 06 مهرماه 1386×-ترانه هاي يوناني – ترجمه احمد شاملو×-حافظ