۱۳۸۷ بهمن ۲۴, پنجشنبه

چشم جهاني به اشرف است

چشم جهاني به اشرف است! شب گذشته سيماي آزادي تلويزيون ملي ايران, ارتباط ماهواره اي خانم مريم رجوي رئيس جمهور بر گزيده مقاومت با رزمندگان «شهر اشرف» را پخش كرد.طر ح و دكوراسيوني زيبا از سالن غذا خوري و محل گردهمايي «اشرفي ها»نشاني از خلاقيت, سرزندگي و طراوت و شادابي گلهاي باغ مريم است.باغي كه بذر افشانش حنيف باغبانش مسعود و گلهايش همه گل مريم اند.
«پنجه ي مريم كه رسته در شكاف صخره اي اين همه رنگ از كجا آورده اي تا كه بشكُفي؟
ساقه اي اينچنين از كجا آورده اي , تا بر آن تاب خوري؟
قطره قطره خون از سر صخره ها گرد آورده ام
وز گلبرگهاي سرخ دستمالي با فته ام
و اكنون آفتاب خرمن مي كنم!» ×
«گزيده دلدار » مجاهدين كه براي ديدارش بي تاب و بي قرارند و با سلام و كلام و پيامش به وجد مي آيند و دست افشان و پايكوبان و غزل خوان غرق در شادي و شعف مي شوند, مگر نه اينكه رُسته در شكاف صخره هاست و ين همه رنگ و بو را نه قطره قطره كه چشمه چشمه و از ميان قله هاي رزم و پيكار گرد آورده كه به رودي خروشان بدل گشته و گلزار «اشرف» از آن سيراب و اكنون از پس سالياني پُر از فتنه و توطئه و طوفان و «سونامي » آفتاب خرمن مي كند.پس فهم اين راز شگفت و دشوار نيست!
مريم رجوي مادر ,الگو, سميل و نماد ملي , ميهني و آرماني اين نسل است كه نقشي فرا سازماني بر دوش دارد و هديه اي است كه« جان جانان مجاهدين » مسعود تقديم خلق قهرمان ايران كرده است.مسعود تبلور تاريخ و آرمان يك ملت و نسل پيشتازي است كه اراده كرده است «در فلك سياسي و اجتماعي ايران زمين طر حي نو در اندازد . طرحي عاري از جهل و ناداني و اختناق و زنجير.» اين نسل با شاخص مريم جلوه ,معرفي و نمايندگي مي شود. در دوران پايداري پُر شُكوه مجاهدين كه كانون اصلي و هسته مركزي آن اشرف, اما جبهه اي به گستره ي عالم بود و مقاومت مردم ايران, راهي پر فراز و نشيب و دشوار وپر از ديو و دد و دام را پيمود و پشت سر نهاد, «بس دست هاي خسته در آغوش هم شدند» و پلي ساختند ميان فاصله هاي بسيار كه دشمن و حاميانش انداخته بودند نه فقط بين خلق و جنبش پيشتاز كه بين پيشتازان . مدعيان دروغين دمكراسي و حقوق بشر دستورات ديكته شده رژيم ملايان را براي سركوب و انهدام تشكيلات مجاهدين اجرا مي كردند .اما تشكيلات مجاهدين با استراتژي تاكتيك ها و مواضعي اصولي , درست , بر حق و آرماني كه دلها را به ياري مي طلبيد و عاقلان تاجر پيشه كه بازاري بديدند و تاجري آغاز كردند و بس« عاقلان كه خود را نقطه پرگار وجود » مي پنداشتند در برابر برق عشق ايدئولوژيك انديشه و آرمان «نسل وفا و پاكبازي » حيران و سرگردان ماندند.
با مدعي مگوئيد اسرار عشق و مستي بگذار تا بميرد در درد خود پرستي ×
شاخص هاي دوران مجاهدين زادگان« مريم رهايي» ثمره همين دورانند .كساني كه سلامت و سرفرازي مقاومت يك خلق را تضمين, و مقاومت را از گزند دشمن محفوظ نگه داشتند و خشم و كين آخوندها را افزون و افزون تر كردند.آخوندها با تمام نيرو و تمامي خُدعه ها و نيرنگهايشان تشكيلات مجاهدين و كانون اصلي آن«اشرف » را هدف قرار داده بودند اما پهلوانان و گردان نامي ايران زمين با همت و ياري« سيمرغشان» تمامي طرح ها و توطئه هايشان را خنثي و سرشان را به البرز كوه كوفتند و ايستادگي «اشرف» همانگونه كه مسعود گفته بود جهان را وادار به ايستادن در برابر پروژه اتمي رژيم و دخالتش در عراق كرده است و اينك در فاز اضمحلال و سرنگوني رژيم ضد بشري , زمان به زيان آخوندها و به سود مردم و مقاومت ايران سپري مي شود. براستي اگر مجاهدين بمباران شدند, شهيد و مجروح دادند, آب آشاميدنيشان قطع شد و زير هزارگونه فشار و توطئه و خطر بودند سالم و سر افراز ماندند و امروز نه فقط چشم مردم ايران و عراق كه چشم جهاني به اشرف است و به قول مسعود آخوندها «حاكميتشان را مي بازند.»
فرامرز محمودي 06 مهرماه 1386×-ترانه هاي يوناني – ترجمه احمد شاملو×-حافظ