۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

فراخوان سازمان مجاهدين خلق ايران به مناسبت جشن ملي چهارشنبه سوري

چهارشنبه سوری را به اعتراض ملی و تظاهرات علیه دیكتاتوری آخوندی تبدیل كنیم .
هموطنان، جوانان دلیر ایران، آخوندهای حاكم دربرابرغلیان نارضایتی مردم و جامعه انفجاری بر خود میلرزند. پس از پیروزی كارزار هفت ساله مجاهدین و حامیانشان در لغو برچسب تروریستی، فاشیسم مذهبی از پیشروی راهحل سوم و «تغییر دموكراتیك به دست مردم و مقاومت ایران» به شدت میهراسد. شكستهای استراتژیك رژیم در سیاست بلعیدن عراق پس از انتخابات استانهای این كشور و امضای توافقنامه امنیتی و همچنین افشای جهانی تلاش آخوندها براى دستیابى به بمب اتمی، دشمن را در تنگنا قرار داده و پایداری و روشنگری مجاهدین گلوگاههای استراتژیك و راه نفس فاشیسم مذهبی را سدّ كرده است.
جامعهٴ ملتهب ایران، خواستار تغییر و دگرگونی بنیادی و برقراری دموكراسی است. مردم محروم با فریاد «گرسنهایم، گرسنه» علیه چپاول آخوندی و علیه گرانی و بیكاری به اعتراض برمیخیزند و قربانیان ستم آخوندها از شدت ناچاری خود را دربرابر نهادهای حكومتی پیاپی به آتش میكشند. اما این رژیم وحشی و ضدبشری هرروز دامنه سركوب واعدامها و شكنجههای خی
ابانی راگسترش میدهد و برابعاد توطئه علیه مقاومت ایران و فشارهای ضدانسانی علیه شهر اشرف میافزاید.
سازمان مجاهدین خلق ایران، به نام آزادی وسعادت ملت ایران، با درود به شهیدان و درود به جوانان پرشوری كه سنتهای ملی ایران را با مبارزات آزادیخواهانه پیوند میزنند، به حركتهای اعتراضی فرا میخواند. با امید و یقین به فرارسیدن بهاران آزادی ملت ایران، بپا خیزید و همصدا با دانشجویان مجاهد و مبارز و كارگران بهپاخاسته و معلمان و زنان آزادهایران در هر كوی و برزن خروش «مرگ بر دیكتاتور» سر دهید و شعار «آزادی آزادی، فریاد هرایرانی» را طنین انداز كنید!
بهپاخیزید و جشن چهارشنبهسوری را به تظاهرات ضدحكومتی و اعتراض ملی و سراسری علیه دیكتاتوری آخوندی تبدیل كنید!
نصر من الله و فتح قریب- مرگ براین رژیم مردم فریب


سلام بر خلق - سلام بر آزادی ـ درود بر رجوی


سازمان مجاهدین خلق ایران 6اسفند 1387.

۱۳۸۷ اسفند ۶, سه‌شنبه

پيام رئيس جمهور برگزيده مقاومت در رابطه با خيزش دانشجويان


رئيس جمهور برگزيده مقاومت:دانشجويان بپاخاسته، اراده مردم ايران براى تغيير ديكتاتوري مذهبي و استقرار دمكراسي را به نمايش گذاشتند
رئيس جمهور برگزيده مقاومت با درودبه دانشجويان بپاخاسته دردانشگاههاي پليتكنيك و تهران، به حمايت از خيزش آنان فراخوان داد و از جوانان درسراسر كشور خواست به ياري دانشجويان معترض قيام كنند.خانم مريم رجوي گفت دانشجويان با فريادهاي«مرگ بر ديكتاتور»،«بر پاخير از جا كن بناي كاخ دشمن»، «حكومت فاشيستي نمي خواهيم نمي خواهيم»، «توپ تانك بسيجي تا كي عوام فريبي» و «زنداني سياسي آزاد بايد گردد»، اراده وخواست مردم ايران براى تغيير ديكتاتوري مذهبي و استقرار دمكراسي وحاكميت مردم را به نمايش گذاشتند.رئيس جمهور برگزيده مقاومت افزودحمله هاى وحشيانه نيروهاي سركوبگر و مجروح كردن شمار زيادي ازدانشجويان و همچنين دستگيري دهها تن از دانشجويان، از جمله دههادانشجوي دختر، وحشت رژيم آخوندي از جنبش رو به گسترش دانشجويي را نشان ميدهد كه بيش از پيش خواستار سرنگوني رژيم ضدبشري آخوندي است. خانم رجوي از دانشجويان و جوانان در سراسر كشور خواست به ياري دانشجويان معترض قيام كنند و عموم مراجع بين المللى مدافع حقوق بشر و اتحاديه ها و سنديكاهاي دانشجويي و فرهنگي را به حمايت از دانشجويان ايراني و محكوم كردن سركوب وحشيانه آنان فرا خواند.
تودهنى قاطع دانشجويان پلى تكنيك به ولى فقيه ارتجاع
از صبح روز دوشنبه دانشجويان دانشگاه پلي تكنيك تهران به رغم حكومت نظامي اعلام نشده، با شعارهاي ضدحكومتي با نيروهاي امنيتي و مزدوران بسيجي رژيم درگير شدند و خشم و انزجار خود را از دفن استخوان قربانيان جنگ ضدميهني در اين دانشگاه ابراز كردند. اين تظاهرات ضدحكومتي در شرايطي برگزار شد كه مأموران سركوبگر از صبح امروز منطقه را به محاصره درآورده، تمام رفت و آمدها را به شدت كنترل ميكردند و مانع ورود دانشجويان فعال به دانشگاه پلي تكنيك مي شدند. برخي خيابانهاي اطراف دانشگاه مسدود شده و تعداد زيادي از نيروهاي امنيتي در ساختمانهاي دانشگاه و بيرون آن مستقر شده بودند. مزدوران رژيم از دانشگاه تهران با سينه زني تا دانشگاه پلي تكنيك لشكركشي كردند. اما به رغم اين تدابير امنيتي كم سابقه، دانشجويان پليتكنيك به مقابله با مأموران امنيتي و مزدوران بسيجي پرداختند و با آنان درگير شدند. مزدوران رژيم كه چاقو، باتون و اسپري حمل ميكردند، به طرز وحشيانه اي به دانشجويان يورش بردند و آنان را مصدوم و مجروح كردند. تعدادي از دانشجويان نيز دستگير شدند. در اين هنگام دانشجويان با سردادن شعارهاي «مرگ بر ديكتاتور» و «ديكتاتور زمانه، شهيد شده بهانه» خشم و انزجار خود را از اين وحشيگري ابراز كردند. دانشجويان با حركت اعتراضي خود، طرح ارتجاعي رژيم آخوندي را كه تلاش ميكرد بدون سروصدا و در آرامش استخوان بقاياي قربانيان جنگ خانمانسوز خميني را در دانشگاه دفن كند و آن را تبديل به گورستان نمايد، برهم زدند. اين حركت اعتراضي دانشجويان پليتكنيك همچنين يك تودهني به ولي فقيه ارتجاع بود كه روز دوشنبه از دفن استخوانها در دانشگاه تجليل كرده بود. تعدادي از دانشجويان كه با چاقو و پنجه بوكس نيروهاي جنايت پيشه رژيم مجروح شده بودند، به بيمارستان منتقل شدند. گفته مي شود حال برخي از دانشجويان مجروح وخيم است. دژخيمان رژيم از شدت غيظ نسبت به اعتراض دانشجويان به دفن استخوان قربانيان جنگ ضدميهني خميني حداقل 25نفر را دستگير كردند. ميني بوسها و خودروهاي ون كه از قبل در مقابل دانشگاه آماده شده بود دستگير شدگان را به مراكز مخفي و شكنجه گاههاي رژيم منتقل كردند. براساس آخرين گزارشهاي دريافتي دانشجويان بپاخاسته پلي تكنيك كه از وحشيگري مأموران جنايت پيشه رژيم به خشم آمده اند اعلام كرده اند تا آزادي دستگير شدگان به اعتراضهاى ضدحكومتي خود ادامه ميدهند.

۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبه

ياد آن آموزگار ساده پوش

به همه آموزگاران , ياران دبستاني و كودكان خياباني ميهنم ايران
اوّلين روز دبستان باز گرد
كودكي ها شاد و خندان باز گرد
باز گرد اي خاطرات كودكي
بر سوار اسبهاي چوبكي
خاطرات كودكي زيباترند
يادگاران كهن مانا ترند
درسهاي سال اوّل ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه و خروس
روبه مكار و دزدو چاپلوس
روز مهماني كوكب خانم است
سفره پر از بوي نان گندم است
كاكُلي گُنجشككي با هوش بود
فيل نادان برايش موش بود
با وجود سوز و سرماي شديد
ريزعلي پيراهن از تن مي دريد
تا درون نيمكت جا مي شديم
ما پر از تصميم كبري مي شديم
پاك كن هايي زپاكي داشتيم
يك تراش سُرخ لاكي داشتيم
كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هايش درد داشت
گرمي دستانمان از آه بود
برگ دفترها به رنگ كاه بود
مانده در گوشم صدايي چون تگرگ
خش خش جاروي با پا روي برگ
همكلاسيهاي من يادم كنيد
باز هم در كوچه فريادم كنيد
همكلاسيهاي درد و رنج و كار
بچه ها ي جامه هاي وصله دار
بچه هاي دكه سيگار سرد
كودكان كوچك امّا مرد مرد
كاش هرگز زنگ تفريحي نبود
جمع بودن بود و تفريقي نبود
كاش مي شد باز كوچك مي شديم
لا اقل يك روز كودك مي شديم
ياد آن آموزگار ساده پوش ياد
آن گچ ها كه بودش روي دوش
اي معلم نام و هم يادت به خير
ياد درس آب و بابايت به خير
اي دبستاني ترين احساس من
بازگرد اين مشقها را خط بزن


ارسالي از يك هموطن

۱۳۸۷ اسفند ۳, شنبه

گرامي باد حماسه خسرو گلسرخي و كرامت دانشيان شهيدان دلاور خلق

شهادت شاعر آزاده خسرو گلسرخي و همرزم شهيدش كرامت الله دانشيان بدست دژخيمان شاه خائن

در سال 1352 دژخیمان حكومت شاه، شاعر و نویسنده آزاده و مبارز خسرو گلسرخی و همرزم دلیرش كرامت دانشیان را به جرم آزادگی به جوخه‌های تیرباران سپردند. به این ترتیب دو تن از فرزندان دلیر خلق، پس از گذر سرفرازانه از یك دورهٌ پررنج زندان و شكنجه و اسارت، در روز29 بهمن 1352، سربرقدوم آزادی گذاشتند و دامن محبت را به خون سرخ خود رنگین كردند. چندی بعد شاه و حكومتش به زباله دان تاریخ سپرده شدند‌، ولی نام و یاد این فرزندان رشید و دلاور خلق برای همیشه در تاریخ ایران زمین و قلوب مردم آن جاودانه شد. انتشار گسترده و بازتاب وسیع مردمی حماسهٌ گلسرخی و همرزمش دانشیان در سال های تاریك اختناق بسیار چشمگیر بود. این بازتاب گسترده به این دلیل بود كه گلسرخی و دانشیان با استفاده از فرصتی كه به‌دست آورده بودند در بیدادگاه نظامی شاه به‌مسئولیت تاریخی خود پاسخ مثبت دادند و با وفاداری و پایمردی تمام،‌به افشای ماهیت
ضدمردمی نظام حاكم پرداختند و با پاكبازی و دلاوری تحسین‌برانگیزی از حقانیت خلق و میهنشان دفاع نمودند. پیش از آن جلادان ساواك دادگاهی پوشالی ترتیب داده بودند تا با نمایش عناصر واداده، چهرهٌ انقلابیون واقعی و پاكباز را بیالایند. اما در چنین شرایط حساسی كه دادگاه علنی اعلام شده بود،‌دفاعیات پرشور و افشاگرانهٌ‌گلسرخی و دانشیان میز توطئه را به‌هم ریخت و مشت دسیسه‌بازان را باز كرد.
آنها مرزبندی قاطعی با عناصر واداده كردند و به این وسیله دادگاه را به صحنه رویارویی آشكار انقلاب و ضدانقلاب تبدیل نمودند. همهٌ‌مردم ایران در آن روزها از تلویزیون رژیم شاهد خروش بی‌امان خسرو خوبان بودند كه چون شیر می‌غرید و خطاب به جلادان می‌گفت:‌من برای جانم چانه نمی‌زنم، چرا كه فرزند خلقی مبارز و دلاور هستم .‌و در ادامهٌ این فریاد تاریخی، آزادگی خود را به اوج رساند و بانگ برداشت:‌زندگی مولا حسین نمودار زندگی كنونی ماست كه جان بركف برای خلق های محروم میهن خود در این دادگاه محاكمه می‌شویم.‌او در اقلیت بود ویزید،‌بارگاه،‌قشون،‌حكومت و قدرت داشت.‌او ایستاد و شهید شد،‌هر چند یزید گوشه‌یی از تاریخ را اشغال كرد. ولی آن‌چه خلق ها تكرار كردند و می‌كنند راه مولا حسین است . و به‌راستی هم كه آن‌چه تداوم یافت را ه مبارزه تا آخرین نفس بود كه نهایتاً‌ به سرنگونی رژیم ضدخلقی شاه منجر گردید.
دادگاه گلسرخی و دانشیان جلوه‌یی از پایداری و استواری قهرمانانی بود كه ننگ سازش و ذلت را پذیرا نشدند و در نقطهٌ انتخاب به خلق و تاریخ خود خیانت نكردند. از این رو در قلب توده‌ها جای گرفته، احترام عمیق و قدرشناسی آنان را برانگیختند.‌هر چند كه پس از پیروزی قیام57‌و روی كارآمدن خمینی دجال، رژیم آخوندی، تاب تحمل نامگذاری حتی یك پارك به نام گلسرخی شهید را هم نیاورد و با حقد و انحصارطلبی مرتجعانهٌ خود آن را تغییردا‌‌‌د. اما بی‌گمان، در فردای پیروزی و سرنگونی محتوم رژیم خمینی،‌مردم ایران باز هم نام و یاد قهرمانان خود را بزرگ خواهند داشت.
نام تو را، این عابران ژنده نمی‌دانندو این دریغ هست،‌اماروزی كه خلق بداندهر قطره خون تو محراب می‌شود

شعر بى‌نام

خسرو گلسرخى
بر سينه‌ات نشست

زخم عميق کاری دشمن

اماای سرو ايستاده نيفتادی

اين رسم توست که ايستاده بميری.

در توترانه‌های خنجر و خون

در تو پرندگان مهاجر

در تو سرود فتح

اين گونه چشمهای تو روشن هرگز نبوده است.

با خون تو،

ميدان «توپخانه»در خشم خلق بيدار مي‌شود

مردم زآن سوی «توپخانه» بدين سوسرريز مي کنند

نان و گرسنگی به تساوی تقسيم مي‌شود

ای سرو ايستاده!

اين مرگ توست که مي‌سازد،دشمن ديوار مي‌کشد.

اين عابران خوب و ستم برنام تو را،

اين عابران ژنده نمي‌دانندو اين دريغ هست،

اماروزی که خلق بداندهر قطره خون تو محراب مي‌شود

اين خلق نام بزرگ تو رادر هر سرود ميهني‌اش آواز مي‌دهد

نام تو، پرچم ايران خزر به نام تو زنده ست!

بهاران خجسته باد
جاودانه سروده كرامت دانشيان

هوا دلپذير شد , گل از خاک بردميد, پرستو به بازگشت زد نغمه اميد

به جوش آمده است خون درون رگ گياه بهار خجسته باز خرامان رسد ز راه
به خويشان، به دوستان, به ياران آشنا به مردان تيزخشم که پيکار مي کنند
به آنان که با قلم تباهي دهر را به چشم جهانيان پديدار مي‌کنند

بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد

و اين بند بندگي و اين بار فقر و درد به سرتاسر جهان به هرصورتي که هست
نگون و گسسته باد, نگون و گسسته باد

۱۳۸۷ بهمن ۲۷, یکشنبه

امروز و هميشه مقاومت!


شهر «كونئوي» ايتاليا در حدود 70-80 كيلومتري جنوب فرانسه واقع شده است. مردم اين شهر 9 ماه به تنهايي در برابر« فاشيزم هيتلري» جنگيدند و با تقديم بيش از 15 هزار شهيد, شهر «كونئو» را آزاد و برگي حماسي و درخشان در تاريخ مردم ايتاليا ثبت كردند. در زماني كه نازيست ها شهر را به اشغال در آوردند, يك ژنرال نازيست, وقيحانه از مردم خواست تا مجسمه اي از وي به عنوان يك فرمانده فاتح در اين شهربسازند , امّا در پاسخ به اين گستاخي وقيحانه يك شاعر ايتاليايي شعري سرود كه هم اكنون بر ديوار شهرداري شهر كونئو مي باشد.

در سفر يك هيئت ايتاليايي از اين شهر به عنوان «شهر خواهر», به شهر«اشرف», اين شعر در نامه ي شهردار شهر كونئو كه توسط معاون شهردار قرائت گرديد به ررزمندگان شهر اشرف تقديم شده است .

امروز و هميشه مقاومت!

هميشه ياد بودي را كه از ما مي خواهي خواهي داشت.

ولي مائيم كه تصميم مي گيريم كه با كدامين سنگ آن را بنا كنيم.

نه با سنگهاي سياه شده از دودهايي كه تو شهرهايمان را نابود كردي.

نه با خاك به خاك سپرد ه شدگان ما, همرزمان ما,

نه با برف كوههاي كه در دو زمستان با تو جنگيدند.

نه با بهار اين دره هايي كه ترا در حال فرار ديدند.

بلكه با سكوت شكنجه شدگان سخت تر از سنگ,

با سخره ي اتحاد بين مردان و زنان آزادي,

كه يكي شدند براي نفس وجودشان و نه از روي تنفر,

مصمّم برا ي شكست دادن شرم و حشت دنيا در اين خيابانها,

اگر باز گردي, ما را دوباره در جاي خود خواهي يافت!

مرده يا زنده, با همان عزم يك خلق متحد

به دور يك مجسمه ي يادگاري كه نام آن خواهد بود :

امروز و هميشه مقاومت!

۱۳۸۷ بهمن ۲۵, جمعه

تا سپيده بايد سوخت


شعر كردي, از زنده ياد عليرضا محمودي

سزيان بسزيه م تا سو سفي بو
تا كه ي دو ديدَ م هه چه وه ري بو
نه واي له ي ناكاو يارم له ري بو
سزيان بسز يه م تا سو سفي بو
سفي بو سزيام دنيا وه كي بو
شه وارو شه و رَش يارم شه م شه و
اَر من نَسزيه م په روانه كي بو


ترجمه فارسي شعر
تا سپيده بايد سوخت
تا كي ديد گانم مدام چشم براه باشد
مباد به ناگهان يارم از سفر برسد
تا سپيده ي صبح بايد سوخت
سپيده زد سوختم دنيا به كي مي ماند
شب است و شبي سياه , يارم شمع شب
گر من نسوزم پروانه اش چه كسي باشد!

۱۳۸۷ بهمن ۲۴, پنجشنبه

گزيده ايي از اخبار مقاومت - فراخوان به اقدام فوري

گزيده ايي از اخبار مقاومت ايران.....تاريخ:87.11.24
فراخوان به اقدام فوري - به درخواست آخوندها از ورود خانواده ها به اشرف و ديدار با فرزندانشان جلوگيري مي شود
15تن از جمله 9 زن و 4كودك و نوجوان در شرايط جوي بد از دو روز پيش در ورودي اشرف متوقف شده اند.در يك اقدام قانون شكنانه, به درخواست رژيم آخوندي, به خانواده هاي اعضاي مجاهدين كه از داخل ايران براي ديدار فرزندانشان به عراق رفته اند اجازه ورود به اشرف داده نمي شود. آقاي موفق الربيعي, مشاور امنيت ملي دولت عراق, به نيروهاي عراقي دستور داده است از ورود خانواده هاي مجاهدين به اشرف جلوگيري كنند. هم اكنون 15عضو خانواده ها از جمله 9 زن از دو روز پيش در شرايط جوي بسيار نا مساعد در ورودي اشرف متوقف شده اند. 6 تن از اين افراد در سنين بالاي 50 سالگي هستند. يك دختر 10 ساله, يك پسر 11 ساله و دو دختر 16 و 17 ساله نيز در ميان آنها به چشم مي خورد. چهار تن از آنها سالها در زندانها و شكنجه گاههاي آخوندي بسر برده اند.رژيم آخوندي, در صدد است با اين رفتار ضد انساني, شهر اشرف را به زندان تبديل كند. ممانعت از ورود خانواده ها به اشرف, نقض آشكار حقوق بنيادين ساكنان اشرف و خانواده هاي آنها, نقض اعلاميه جهاني حقوق بشر, حقوق انساندوستانه بين المللي و حقوق بين المللي مي باشد.مقاومت ايران, خواستار اقدام عاجل دبيركل, شوراي امنيت, كميسر حقوق بشر و ديگر ارگانهاي ذيربط ملل متحد و ديگر مجامع مدافع حقوق بشر و حقوق پناهندگان به منظور پايان دادن به تضييقات وارده بر ساكنان اشرف و خانواده هاي آنها, بخصوص ممانعت از ورود خانواده ها به اشرف مي باشد.
دبير خانه شوراي ملي مقاومت23بهمن 1387(11 فوريه 2009)

ترفندهاي رسواي آخوند خامنه اي براي نمايش «عفو» در سالگرد انقلاب ضدسلطنتي
دژخيمان حاكم برايران, از آزاد كردن زندانياني كه دوره محكوميت آنها پايان يافته و همچنين افرادي كه در تورهاي گسترده ارگانهاي سركوبگر رژيم موسوم به « طرح امنيت اجتماعي» بي هيچ دليل و مدركي دستگير شده اند, خودداري ميكنند تا آنها را در يك اقدام فريبكارانه بعنوان «عفو» آخوند خامنه اي در سالگرد انقلاب ضد سلطنتي , ولي فقيه رژيم آخوندها , نمايش دهند.در همين حال خبر ميرسد كه وزارت اطلاعات آخوندها , در صدد است تا يك بازديد نمايشي را براي هيأتهايي از مجامع حقوق بشري ترتيب دهد. به اين منظور دژخيمان رژيم تعدادي از بندهاي زندانهاي مختلف كشور را تخليه كرده و زندانيان آنها را به نقاط ديگري منتقل كرده اند. مزدوران رژيم در صددند تا شكنجه گاهها و اماكن تخليه شده را تعمير كرده و وضعيت آنها را به صورت عادي درآورند و آماده بازديد هيأتهاي حقوق بشري نمايند. گزارشهاي دريافتي حاكي است كه طي روزهاي اخير تعدادي از مقامهاي وزارت اطلاعات آخوندها و بيدادگاههاي موسوم به «دادگاه انقلاب» بطور مرتب از اين اماكن بازديد مي كنند.بدنبال تخليه برخي از سلولها و شكنجه گاهها, تراكم زندانيان در برخي از بندها ازجمله بند350 زندان مخوف اوين به نحو بيسابقه اي افزايش يافته است. در بسياري از موارد بندهاي زندانيان سياسي به زندانيان عادي اختصاص يافته است. در اصفهان نيز, گروهي از زندانيان از زندان دستگرد اصفهان به شكنجه گاه اسدآباد در 30كيلومتري اصفهان منتقل شده اند و در شرايط بسيار بدي به سر مي برند. به گزارشهاي رسيده تراكم زندانيان در سلولهاي اين شكنجه گاه كه بطور معمول نيز قابل تحمل نيست, به شش برابر قبل افزايش يافته است. مقاومت ايران تمامي عوامفريبيها و نمايشات مسخره آخوندهاي حاكم بر ايران را, كه طي 30سال حاكميت خود جز اعدام و شكنجه و جز فقر و ويراني ارمغاني براي مردم ايران نداشته اند, محكوم مي نمايد. آزادي عقيده كه دهها هزارتن به خاطر اعتقاد و دفاع از آن جان باختند, از ابتدايي ترين خواستهاي مردم ايران در انقلاب بهمن 57بود. مقاومت ايران بار ديگر فاشيسم مذهبي حاكم بر ايران را, كه قتل عام 30هزار زنداني سياسي در سال 67 و به شهادت رساندن 120هزارتن از برجسته ترين فرزندان مردم ايران تنها گوشه اي از جنايتهاي بيشمار آن است , محكوم مي نمايد. زمان آن فرا رسيده است كه دولتهاي اروپايي و آمريكا با تعيين گزارشگر ويژه و دائم حقوق بشر براي ايران و ارجاع پرونده مملو از جنايتها و شقاوتهاي اين ديكتاتوري مذهبي به شوراي امنيت ملل متحد, و اعمال قاطعيت و اتخاذ اقدامات فوي و لازم الاجراي بين المللي سركوب وحشيانه و نقض وحشتناك حقوق بشر در ايران را متوقف نمايند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران20بهمن 87 ( 8 فوريه 2009)

ممانعت از ورود خانواده ها به اشرف بدنبال حذف مجاهدين از ليست تروريستي
فاشيسم ديني حاكم بر ايران, بدنبال حذف نام سازمان مجاهدين خلق ايران از ليست تروريستي اتحاديه اروپا و بر باد رفتن سرمايه گذاريهاي 7 ساله اش در اين خصوص, در صدد توطئه هاي جديد عليه مجاهدين بويژه ساكنان اشرف بر آمده است. اين رژيم زخم خورده به خيال خود به اشرف چنگ انداخته تا شايد ضربه كلاني را كه خورده است جبران كند و به تعادل بازگشت ناپذير پيشين بازگردد.يكي از روشهاي ضد انساني رژيم فشار گذاشتن بر خانواده هاي ساكنان اشرف است. از يك سو اين خانواده ها را در ايران دستگير مي كند و از سوي ديگر به دولت عراق فشار مي آورد تا از ورود آنها به اشرف جلوگيري كنند.روز گذشته 15 بهمن 1387 (3فوريه 2009 ) نيروهاي عراقي در دروازه ورودي اشرف ازورود 4نفر اعضاي يك خانواده كه از ايران براي ديدار بستگانشان به اشرف آمده بودند, جلوگيري كردند. آنها با پاسپورت و ويزاي رسمي وارد عراق شده بودند و هيچ دليلي براي ممانعت از ورود آنها وجود نداشت. طي 6سال گذشته خانواده هاي ساكنان اشرف از ايران و كشورهاي خارجي بصورت آزادانه ميتوانستند با بستگان خود در اشرف ديدار كنند. به گفته نيروهاي عراقي يك كميته به رياست مشاور امنيتي دولت عراق دستور داده هيچ خانواده اي حق ورود به اشرف را ندارد مگر از قبل از كميته اجازه گرفته باشد. امري كه ديدارهاي آزادانه خانواده ها را با فرزندانشان تعليق به محال يا منوط به اطلاع و اجازه رژيم ايران ميكند. اين در حالي است كه هم اكنون نيروهاي عراقي در ورودي اشرف همه چيز را چك ميكنند. در 27دي ماه گذشته دهها تن از اعضاي خانواده هاي ساكنان شهر اشرف كه عازم ديدار فرزندانشان در عراق بودند, در فرودگاه تهران دستگير شدند.ممانعت از ديدار خانواده ها با فرزندانشان نقض فاحش و جدي اعلاميه جهاني حقوق بشر, قوانين انساندوستانه بين المللي و عرف بين المللي است. مقاومت ايران, از دولت عراق مي خواهد, بلادرنگ هرگونه ممنوعيت يا شرط گذاشتن براي ديدار خانواده ها از اشرف را لغو نموده و اجازه ندهد اين رفتار ضد انساني بدرخواست رژيم ايران و به نام دولت عراق ادامه پيدا كند.مقاومت ايران همچنين دبيركل ملل متحد, شوراي امنيت, كميسر عالي حقوق بشر, كميسر عالي حقوق پناهندگان و همچنين صليب سرخ بين المللي, عفو بين الملل و ديگر سازمان مدافع حقوق بشر را به محكوم كردن و ممانعت از اعمال سركوبگرانه و توطئه هاي رژيم آخوندي عليه خانواده هاي ساكنان اشرف فرا مي خواند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايرانپاريس -16بهمن 1387(4 فوريه 2009)

گزيده اي از اخبار مقاومت

گزيده ايي از اخبار مقاومت ايران.....



تاريخ:87.11.19آئينهاي بزرگداشت 19بهمن، عاشوراي مجاهدين آئينهاي ويژه بزرگداشت حماسه 19بهمن1360-عاشوراي مجاهدين درشهر اشرف برگزار شد.در اين مراسم با شكوه مجاهدان اشرف در صفوف فشرده و منظم ياد قهرمانان فراموشي ناپذير 19بهمن را گراميداشتند. خانم مژگان پارسايي جانشين رهبري مقاومت دراشرف به اتفاق هيأت همراهشان ازموزه حماسه 19بهمن بازديد بعمل آوردندو پس ازانجام آئين گل گذاري،سخناني ايراد نمودند.دراين مراسم سرود اشرف براى اولين بار به اجرادرآمدوديگر آئينهاي وي ژه بزرگداشت 19بهمن برگزار شد.

زندانيان هوادارا مجاهدين در زندانها، سالگرد شهادت مجاهد قهرمان حجت زماني را گراميداشتند

جمعي از زندانيان هوادار سازمان مجاهدين خلق ايران در زندانهاي مختلف باارسال پيامي بمناسبت فرارسيدن سالگرد شهادت مجاهد قهرمان حجت زماني،بر ادامه راه پرافتخارش پاي فشردند.در اين پيام آمده است:«در آستانه هيجدهمبهمن ماه،سالروز شهادت برادرمجاهدحجت زماني بدست دژخيمان رژيم آخوندي،يكبارديگربسوگ نشستهايم.وحشت روزافزون رژيم آخوندي ازمجاهدين واستيصالودرماندگياش در برابر مقاومت،اين رژيم را برآن داشته تا طي سه دهه زمامداريمستبدانهاش دست به قتل عام هزاران هزارمجاهدبزندتاازگسترش اين انديشه ممانعتكند،غافل ازآنكه با ريخته شدن خون هرمجاهد فرياد”باي ذنب قتلت“از جاي جاياين سرزمين بلند شده و لرزه بر اندام دژخيمان و جلادان رژيم انداخته تا آن‌جا كهاين رژيم حتي از جسدهاي مجاهدين هم وحشت دارند. بهطوري كه امروزه زندانيان ميبينند و ميشنوند كه رژيم چگونه مذبوحانه تلاش ميكندتا گورستان خاوران را ويران كند.درادامه پيام زندانيان هوادارسازمان مجاهدين آمده است:شهادت حجت وهزاران هزارمجاهدديگر يقينامرگ سرخ انسانهاي آزادهيي است كه دردفاع ازحقوق خلق تاآخرين نفس جانانهايستادندومرگ باعزت رابر زندگي با ذلت ترجيح دادند.نامشان جاودان وراهشان پاينده باد.خاطرنشان ميشود دژخيمان رژيم آخوندي بامداد 18بهمن ماه سال1384،در آستانه عاشوراي حسيني و سالگرد عاشوراي مجاهدين،مجاهد قهرمان حجت زماني را كه از سال1380بيش از4سال و نيم درزندان تحت وحشيانهترين شكنجهها بود،درزندان گوهردشت بهشهادت رساندند.








حضور اپوزيسيون ايران در جوار مرز عراق بهترين گزينه است

در كنفرانسي درباره منازعات خاورميانه در دانشگاه منه توباي كانادا، پرفسورديويد ماتاس David Matas) نسبت به تهديدهاي رژيم آخوندي عليه شهراشرف هشدار داد و خواستار حضور نيروهاي بينالمللى در اين شهر به منظورتضمين حفاظت ساكنان آن گرديد. وي كه در جمع دانشجويان علوم سياسيدانشگاه منه توبا (Manitoba) در وينيپگ كانادا سخنراني ميكرد گفت:چگونهما از ساكنان اشرف حفاظت كنيم؟ تصميم اخير اتحاديه اروپا كه ديگر سازمانمجاهدين خلق ايران يك گروه تروريستي نيست در اصول بايستي امنيت شهراشرف را تضمين كند. … حضور اپوزيسيون ايران در جوار مرز عراق بهترين گزينه است. چرا كه آنها يك خار در پهلوي ملاهاي ايران هستند. ديويد ماتاس افزود: بايستي گامهايي براى حفاظت از قرارگاه اشرف برداشته شود. … اگر تصميم اين است كه آنها در اين قرارگاه باقي بمانند، نياز است كه دولت عراق متقاعد شود كه پافشارياش بر اينكه ساكنان اشرف بايستي عراق را ترك كنند به كناري بگذارد. از آن‌جائيكه اين پافشاري برپايه اين ادعا بوده كه سازمان مجاهدين خلق ايران يك سازمان تروريستي است، ميتوان اميدوار بود كه پس از خروج نام اين سازمان از ليست تروريستي اتحاديه اروپا، دولت عراق دست از اين پافشاري بردارد.


19 بهمن 1360 شهادت اشرف رجوي و سردارخياباني

روز دوشنبه 19بهمن سال1360 به‌دنبال يورش وحشيانهٌ گله‌هاي پاسدار،كميته‌چي‌ها و انبوه مزدوران وزارت اطلاعات خميني،به پايگاه سردارموسي خيابانيو اشرف رجوي سمبل زنان مجاهد خلق،موسي و اشرف همراه با 18مجاهدخلق ازكادرهاومسولان سازمان مجاهدين خلق ايران به شهادت رسيدند.مقاومت قهرمانانهاين مجاهدان با تعداد اندك دربرابرصدهاتن نيروهاي تادندان مسلح دشمن,يكي ازصحنههاي با شكوه حماسي و جاودانه پيشتازان خلق ما در برابر ديكتاتوري خونريزحكومت آخوندي است. خبرمقاومت دليرانهٌ مجاهدين و شهادت سردارخياباني و اشرف رجوي به‌سرعت و دهان به‌دهان نقل شد و خشم و انزجار مردم ايران را نسبت به رژيم آخوندي برانگيخت. اما آن‌زمان كه آخوندها پيكر به‌خون تپيدهٌ سردار را در تلويزيون رژيم به‌نمايش گذاشتند و لاجوردي دژخيم طفل اشرف شهيد را بالاي سر پيكر غرقه‌ به‌خون مادرش به‌تماشا گذاشت؛ يك خلق، به‌تمامي، در سوگ سرداران آزادي و مقاومت گريست. تلاش رژيم براي قدرت نمايي جهت ايجاد يأس و انفعال در ميان مردم, نتيجه معكوس داد و موج همبستگي با مجاهدين خلق ايران در داخل و خارج ايران, جز بر خواري و ذلت آخوندها نيفزود.حماسه مقاومت قهرمانانه موسي و اشرف و 18 مجاهد همراهشان در 19بهمن سال 60 بر تارك انقلاب نوين مردم ايران ميدرخشد.


19 بهمن 1349 حماسه سياهكل

روز 19بهمن سال1349صفير گلوله‌هاي يك‌هستهٌ چريكي درجنگل،سكوت سنگينحاكميت ديكتاتوري وابستهٌ شاه را درهم شكست.اين هستهٌ چريكي،به‌فرماندهيعلي‌اكبر صفايي فراهاني و 5تن ديگر از يارانش،ازاواسط شهريور49،براي بسيج و تدارك عمليات مسلحانه دربهار سال50رهسپار جنگلهاي گيلان شده بود.ساواك و ارگان‌هاي امنيتي رژيم شاه كه بوجوداين هسته چريكي پي برده بودند،موقعيت اين تيم در جنگل را در مخاطره قرار داده بودند و اين تيم، زمان عملياترا جلو انداخت و در شامگاه 19بهمن،با‌حمله به‌پاسگاه سياهكل و خلع‌سلاح آن،پا‌به‌ميدان عمل مبارزهٌ مسلحانه نهاد.هستهٌ چريكي، پس از حمله به‌پاسگاه سياهكل،بسوي جنگل عقب نشست وتا 18اسفنددرحلقهٌ محاصرهٌ دشمن به‌مقاومت پرداخت.در اين نبردهاي نابرابر، فداييان دلاور مهدي اسحاقي ومحمدرحيم سماعي به‌شهادت رسيدند.پس‌از آن نيز در تاريخ 26اسفند،علي‌اكبر صفايي فراهاني و 1رزمندهٌ فدايي ديگر در‌برابر جوخه‌هاي اعدام قرار گرفتند و در راه آرمان و خط‌مشي انقلابيشان جان باختند.

گرامى باد حماسه سرخ بهمن راهگشاى بهاران سبز آزادى در بامداد سرخ فام روز دوشنبه 19بهمن سال60، شهيد اشرف رجوي،سمبل زن انقلابي مجاهد خلق وموسي خياباني،سردارفراموشي‌ناپذير آزادي، همراه با 18تن ازفرماندهان ومجاهدان قهرماني كه در ركابشان جنگيدند، در مقابله با يورش جنايتكارانة پاسداران خميني حماسه‌يي پرشكوه در ايثار ومقاومت را رقم زدند.پايگاه اشرف و موسي،واقع درزعفرانية تهران از ساعت 12شببا ايجاد حلقات پي‌درپي محاصره شد. دشمن با حداكثر نيرو كلية راههاي عبور ومرور منطقه را بسته و بر گذرگاههاي آن و پشت‌بام ساختمانهاي مشرف به پايگاه،واحدهايي از مزدوران مجهز به سلاحهاي نيمه‌سنگين را مستقر كرده بود. در ساعت 5بامداد، در شرايطي كه خورشيد خون‌گرفته هنوز سر از مشرق برنياورده بود، پايگاه از هر‌سو با شليك سلاحهاي نيمه‌سنگين مورد حملات وحشيانه قرار گرفت .با شليك اولين گلوله‌هاي دشمن، كلية رزمندگان پايگاه، در آماده‌باش كامل نظامي قرار گرفته و رگبار مسلسلهاي مجاهدين از زواياي مختلف پايگاه سينة مزدوران خميني را هدف گرفت. عاشوراي مجاهدين طلوع خود را آغاز كرد. گله‌هاي پاسدار و مزدوران اجير‌شدة خميني چون سگان هار با تمام قوا مذبوحانه مي‌كوشيدند تا مجاهدين را به‌تسليم وادار كنند و اگر بتوانند كسي از آنان را زنده دستگير كنند. اما اشرف و موسي و ياران پاكبازشان، تا آخرين گلوله و تا آخرين دم حيات بر اردوي دشمن تاختند، انبوهي از پاسداران و ازجمله سركردة مزدوران خميني را كه قدم به حريم پايگاه سردار گذاشته بود، به هلاكت رساندند و داغ تسليم را بر دل مزدوران نهادند. سرانجام در پايان اين نبرد نابرابر كه سه ساعت ادامه يافت، آن‌گاه كه تك‌تك فرماندهان و رزمندگان مستقر در پايگاه به‌همراه سردار و سمبلشان به خون خفتند مسلسلها از غرش افتادند و دود گلوله و باروت همه‌جا را پر كرد، مزدوران خون‌آشام، در قتلگاه به شناسايي اجساد پرداختند، و پس از شناسايي سردار و اشرف و آذر و ساير يارانشان، بر بالاي سر آنان به پايكوبي پرداختند . قهرمانان پاكبازي كه در ركاب اشرف و موسي به اوج رستگاري و رهايي دست يافتند عبارت بودند از: آذر رضائي همسر موسي با طفل به دنيا نيامده‌اش، محمد مقدم و همسرش مهشيد فرزانه‌سا، عباسعلي جابرزاده و همسرش ثريا سنماري، تهمينه رحيم‌نژاد و همسرش طه ميرصادقي، فاطمه نجاريان و همسرش شاهرخ شميم، ناهيد رأفتي و همسرش حسن مهدوي و فرماندهان و كادرهاي برجسته‌يي همچون محمد معيني، كاظم مرتضوي، خسرو رحيمي، مهناز كلانتري، حسن پورقاضي، سعيد سعيدپور و حسين بخشافركه تنها پيكرهاي بيجانشان در صحنة اين مقاومت حماسي برجاي ماند و آنان بدين ترتيب وفاداري بي‌پايانشان را نسبت‌به رهايي خلق ستمديدة ايران، و آرمانهاي والاي مجاهدين در مسير تحقق جامعة بي‌طبقة توحيدي، به‌اثبات رساندند. تنها سه‌كودك، يعني مصطفي طفل شيرخوار مسعود و اشرف، ‌سيما كودك خردسال مجاهدين شهيد محمد مقدم و مهشيد فرزانه‌سا و الهام دختر خردسال مجاهدين شهيد عباسعلي جابرزاده انصاري و ثريا سنماري، زنده به‌دست مزدوران دشمن اسير گشتند .در قتلگاه مجاهدين، مزدوران خميني به‌دستور لاجوردي مانند اسلاف جنايتكارش در عاشوراي حسين(ع)، از هيچ رذالت و دنائتي نسبت به پيكرهاي مجاهدين شهيد خودداري نكردند. آنها بيشرمانه موهاي شهدا، اشرف و آذر را گرفته و آنان را همراه ساير شهدا به‌بيرون خانه كشيدند. مردم كه تا اين لحظه با زور سرنيزه از نزديك شدن به‌منطقه بازداشته شده بودند، اينك از موضوع اطلاع يافتند. اشكها از خشم و تأثر بر گونه‌ها سرازير شد و زمزمه‌هاي نفرين و شعار عليه خميني آغاز گشت. مزدوران خميني در هراس از واكنش مردمي كه شاهد هيجان و احساسات آنها بودند، به‌سرعت اجساد مطهر سردار و اشرف و آذر و يارانشان را دوباره به داخل پايگاه برگرداندند و سپس با عجله، به زور ضربات قنداق تفنگ و تيراندازي هوايي، اقدام به متفرق‌كردن مردم كردند .شب‌هنگام، مردم ايران از صفحة تلويزيون رژيم فديه‌هاي راه رهايي خود را به تماشا نشستند و پيكر به‌خون تپيدة سمبل زنان مجاهد، شهيد اشرف رجوي و اسارت طفل شيرخوارش و چهرة پرصلابت سردار خياباني را به فرزندانشان نشان دادند و در‌ميان اندوه و اشك و با آرزوي فرارسيدن روز سرنگوني و انتقام از دژخيمان، آن را به‌خاطر سپردند .آن روز در صحنة عاشوراي مجاهدين خون هزاران رزمنده و ميليشياي قهرمان مجاهد خلق در خون اشرف و موسي گره خورد و در شريان تاريخ مبارزات اين ميهن جاودان گرديد و چون مشعلي فروزان در گذرگاه رهايي خلق از چنگال رژيم ضدبشري خميني و در مسير آزادي خلق و ميهن و تحقق جامعة بي‌طبقةتوحيدي، برافروخته شد …



از گزارش سردار خياباني به برادر مجاهد مسعود رجوي-آبانماه 1360يادت هست كه در مقطع 30‌خرداد در حضور خودت تصميم گرفتيم كه حتياگر ما يك عاشورا در پيش داشته باشيم و تمام سازمان را نيز فدا و قرباني كنيمنبايد در روز موعود درانجام تعهداتي كه درقبال خلق و انقلاب داريم درنگ وترديدكنيم وخداي‌نكرده به سرنوشت حزب توده دچار شويم؟واكنون ما درشرايطي هستيمكه از آن آزمايش تاريخي با موفقيت گذشته‌ايم و از اين نظر براي هميشه اصالت و سربلندي خود را در تاريخ ثبت كرده‌ايم…اكنون چشم اميد اكثريت توده‌هاي مردم به سازمان است. اميدوارم كه خداوند ما را هرچه بيشتر شايسته اين اميد و اعتماد مردم و هم‌چنين شايسته پيروزيهاي بزرگتر آينده بكند .…البته معلوم است كهحضور تودرخارج كشور دركسب اين پيروزيها نقش تعيين‌كننده‌يي داشته است،وگرنهدر غير اين‌صورت و با محدوديتهايي كه در داخل كشور وجود دارد،يعني در فضاي اختناق و استبداد قرون وسطايي و سركوب و قهر ضد‌انقلابي كه خميني در داخل كشورايجاد كرده،ماهرگز قادربه اين پيشرفتهاي درخشان و بي‌نظيرسياسي نميشديم و من و بچه‌هاي ديگر هر ‌روز كه مي‌گذرد به اهميت وجود تو در خارج بيشتر پي مي‌بريم و از اينكه دربرابرمخالفتهاي توتسليم نشديم وتصميم به عزيمت تو به خارج گرفتيم خوشحالتر و راضي‌تر از پيش هستيم … ما واقعاً مسير پرشكوهي را طي كرده‌ايم و آينده پرشكوه‌تري هم در پيش داريم. وقتي چشم را از اين گذشته سراسر رنج و تلاش و شكوه و عظمت، به آينده برگردانيم، قاعدتاً چيزي جز پيروزيهاي باز‌هم بزرگتر در طريق انجام رسالتهاي عظيم‌تر نخواهيم ديد. انشاءالله خداوند ما را بدين همه شايسته گرداند وتو را هم كه در اين جريان غرورآفرين نقش تعيين‌كننده و نقش رهبري داشته‌اي براي سازمان و مردم ما حفظ كند .
اشرف و موسى سمبل‌هاى جاودانه و فراموشى‌ناپذير,از مريم رجوي- بهمن66ا

نقلابيون بزرگ و سمبلها و سرداران اصيل تاريخي، از آنرو جاودانه و فراموشي‌ناپذيرندكه از يك طرف ريشه در واقعيترين و ضروريترين الزامهاي تاريخي و انقلابي دورانخود دارند و در مسير تكامل اجتماعي مبرمترين خواستهاي توده هاي زحمتكشو طبقات بالنده جامعه را نمايندگي مي‌كنند، و از طرف ديگر، بن‌بستها را درهممي‌شكنند و با زندگي و شهادت خود رمز رهايي و راه پيروزي بر مرتجعين و دشمنانخلق را به توده‌هاي مردم و نسل معاصر خود عرضه مي‌كنند. چنين است كه هرچهزمان مي‌گذرد قدر و شأن سمبلها و پيشتازان صديق خلق بيشتر بارز و آشكار مي‌شودو آگاهترين و فداكارترين فرزندان خلق با شور و اشتياق بيشتر در راه سمبلها و پيشتازانراستين خود قدم مي‌گذارند و در بزرگداشت آنان سر از پا نمي‌شناسند.در اين مسير كههمانا مسير تعميق انقلاب و درخشش روزافزون والاترين ارزشهاي عقيدتي و فرهنگيآن است، هر كس كه حق سمبلها و سرداران انقلاب را به جا آورد البته سرفراز و رستگارمي‌شود و هر آن كس كه با مرجح شمردن منافع پست و حقير فردي و يا گروهي بر اين حق بزرگ پاي گذارد، به حكم قانونمنديهاي خدشه ناپذير تكامل، جز سقوط و انحطاط فرجامي نمي‌يابد. چرا كه پيشتازان بزرگ انقلابي، نه افرادي تنها، بلكه تجسم اهداف و ارزشهاي خلق و انقلاب، و سمبل رنج و خون همه زنان و مردان قهرماني هستند كه در راه آن با تمام هستي و نيروي خلاق انساني خود جنگيده اند و جان باخته اند… سمبل شرف و افتخار زن انقلابي مجاهد خلق، اشرف رجوي و سردار شهيد آزادي موسي خياباني كه با شهادت خود در ميدان بزرگترين مقاومت انقلابي سازمانيافته در تاريخ ايران، رنج و خون دههاهزار شهيد سرفراز را در بالاترين سطوح عقيدتي و تشكيلاتي مجاهدين گره زدند؛ از والاترين و برجسته‌ترين سمبلهاي مبارزات تاريخي مردم و ميهن ما به شمار مي‌روند. آنان از پيشتازان و پرچمداراني بودند كه در تاريخ معاصر ميهن ما مبرمترين خواستهاي خلق را نمايندگي كردند، از كوران مبارزه مسلحانه انقلابي با دو نظام ديكتاتوري ضدخلقي سرفرازانه گذشتند و در حماسة عقيدتي و ميهني عاشوراي مجاهدين در 19بهمن1360، منطق حسيني «فداي حداكثر» و مقاومت و پاكبازي تمام عيار را به مثابه رمز رهايي و راهگشاي پيروزي بر رژيم دجال و ضدبشري خميني، به بُرّاترين وجه و در وسيعترين ابعاد به خلق قهرمان ايران و رشيدترين فرزندان آن آموختند. منطقي كه از 30خرداد60 به فرمان و تحت رهبري عقيدتي و سياسي مسعود به كار افتاد و هر چه زمان مي‌گذرد بيشتر روشن مي‌شود كه، بدون آن، معادلات كنوني ميهن ما دگرگونه مي‌شد، انقلاب و ارتجاع، آنهم در شرايطي كه خميني در رأس ارتجاع، به سالوس و ريا، خرقه انقلاب بر تن كرده بود، همانند نور و ظلمت درهم آميخته مي‌ماند و البته بدون تميز و تعميق مرزبنديهاي انقلاب، پيشرفت در جاده تابناك «آزادي»و دست يافتن به ثمره شفابخش «رهايي» ميسر نمي‌گرديد. با همين منطق «فداي حداكثر» و با تقديم فديه‌هاي عظيمي هم‌چون موسي و اشرف بود كه مجاهدين «بهاي ايدئولوژيكي» مبارزة انقلابي با مهيب‌ترين نيروي ارتجاعي تاريخ ايران را به تمام و كمال پرداختند و جاده پرسنگلاخ پيروزي را گشودند.در اين مسير و با پرداخت يك چنين بهايي بود كه جانماية اصلي مقاومت از گزند تيرهاي زهرآگين دشمن دجال و خونخوار محفوظ ماند، جانشين انقلابي و مردمي شكل گرفت، راه صلح و آزادي هموار شد و خلق ما به ارتش آزاديبخش ملي، اين «گنجينة عظيم ميهني و سرمايه آزادي و استقلال و تماميت وطن» دست يافت… رمز سرفرازي و اعتبار جهاني مقاومت ايران و پيروزيهاي بزرگ ما در عرصه بين المللي نيز در همين منطق «فداي حداكثر» نهفته است؛ چه آنگاه كه پيام توحيد و يگانگي بر موج پر نفوذ خون شهيدان والامقامي چون اشرف و موسي قلبها را فتح مي‌كند و آگاهترين و فداكارترين فرزندان خلق را به شجرة طيبه مجاهدين پيوند مي‌دهد، و چه آنگاه كه عنصر موحد مجاهد خلق در پنج قاره جهان پرچم حراست از عزت و شرف خلق و ميهن را برمي‌افرازد و صلابت و استواري‌اش اينچنين جهانيان را به اعجاب و تحسين وامي‌دارد.چنين است كه سمبلها و سرداران اصيل انقلابي پاسخ شايستگيهاي خود را از خلق و تاريخ دريافت مي‌كنند، در مسير تكامل اجتماعي هزاران بار تكثير مي‌شوند و در پيروزيها و افتخارات انقلابي و ميهني، هميشه حضور دارند. آنچنانكه گويي زندگي واقعي آنان پس از شهادت حماسيشان آغاز مي‌شود و هرچه زمان مي‌گذرد درخشش بيشتري مي‌يابد …

آشيان بر شاخ گوزن عصيان!


فرياد آشنا
نه بر بال آتش
نه امواج پر تلاطم دريا
پرنده بر شاخ گوزن عصيان, آشيان نمي گزيند.
شبنم بر چمن مي نشيند نه بر آتش

چشم جهاني به اشرف است

چشم جهاني به اشرف است! شب گذشته سيماي آزادي تلويزيون ملي ايران, ارتباط ماهواره اي خانم مريم رجوي رئيس جمهور بر گزيده مقاومت با رزمندگان «شهر اشرف» را پخش كرد.طر ح و دكوراسيوني زيبا از سالن غذا خوري و محل گردهمايي «اشرفي ها»نشاني از خلاقيت, سرزندگي و طراوت و شادابي گلهاي باغ مريم است.باغي كه بذر افشانش حنيف باغبانش مسعود و گلهايش همه گل مريم اند.
«پنجه ي مريم كه رسته در شكاف صخره اي اين همه رنگ از كجا آورده اي تا كه بشكُفي؟
ساقه اي اينچنين از كجا آورده اي , تا بر آن تاب خوري؟
قطره قطره خون از سر صخره ها گرد آورده ام
وز گلبرگهاي سرخ دستمالي با فته ام
و اكنون آفتاب خرمن مي كنم!» ×
«گزيده دلدار » مجاهدين كه براي ديدارش بي تاب و بي قرارند و با سلام و كلام و پيامش به وجد مي آيند و دست افشان و پايكوبان و غزل خوان غرق در شادي و شعف مي شوند, مگر نه اينكه رُسته در شكاف صخره هاست و ين همه رنگ و بو را نه قطره قطره كه چشمه چشمه و از ميان قله هاي رزم و پيكار گرد آورده كه به رودي خروشان بدل گشته و گلزار «اشرف» از آن سيراب و اكنون از پس سالياني پُر از فتنه و توطئه و طوفان و «سونامي » آفتاب خرمن مي كند.پس فهم اين راز شگفت و دشوار نيست!
مريم رجوي مادر ,الگو, سميل و نماد ملي , ميهني و آرماني اين نسل است كه نقشي فرا سازماني بر دوش دارد و هديه اي است كه« جان جانان مجاهدين » مسعود تقديم خلق قهرمان ايران كرده است.مسعود تبلور تاريخ و آرمان يك ملت و نسل پيشتازي است كه اراده كرده است «در فلك سياسي و اجتماعي ايران زمين طر حي نو در اندازد . طرحي عاري از جهل و ناداني و اختناق و زنجير.» اين نسل با شاخص مريم جلوه ,معرفي و نمايندگي مي شود. در دوران پايداري پُر شُكوه مجاهدين كه كانون اصلي و هسته مركزي آن اشرف, اما جبهه اي به گستره ي عالم بود و مقاومت مردم ايران, راهي پر فراز و نشيب و دشوار وپر از ديو و دد و دام را پيمود و پشت سر نهاد, «بس دست هاي خسته در آغوش هم شدند» و پلي ساختند ميان فاصله هاي بسيار كه دشمن و حاميانش انداخته بودند نه فقط بين خلق و جنبش پيشتاز كه بين پيشتازان . مدعيان دروغين دمكراسي و حقوق بشر دستورات ديكته شده رژيم ملايان را براي سركوب و انهدام تشكيلات مجاهدين اجرا مي كردند .اما تشكيلات مجاهدين با استراتژي تاكتيك ها و مواضعي اصولي , درست , بر حق و آرماني كه دلها را به ياري مي طلبيد و عاقلان تاجر پيشه كه بازاري بديدند و تاجري آغاز كردند و بس« عاقلان كه خود را نقطه پرگار وجود » مي پنداشتند در برابر برق عشق ايدئولوژيك انديشه و آرمان «نسل وفا و پاكبازي » حيران و سرگردان ماندند.
با مدعي مگوئيد اسرار عشق و مستي بگذار تا بميرد در درد خود پرستي ×
شاخص هاي دوران مجاهدين زادگان« مريم رهايي» ثمره همين دورانند .كساني كه سلامت و سرفرازي مقاومت يك خلق را تضمين, و مقاومت را از گزند دشمن محفوظ نگه داشتند و خشم و كين آخوندها را افزون و افزون تر كردند.آخوندها با تمام نيرو و تمامي خُدعه ها و نيرنگهايشان تشكيلات مجاهدين و كانون اصلي آن«اشرف » را هدف قرار داده بودند اما پهلوانان و گردان نامي ايران زمين با همت و ياري« سيمرغشان» تمامي طرح ها و توطئه هايشان را خنثي و سرشان را به البرز كوه كوفتند و ايستادگي «اشرف» همانگونه كه مسعود گفته بود جهان را وادار به ايستادن در برابر پروژه اتمي رژيم و دخالتش در عراق كرده است و اينك در فاز اضمحلال و سرنگوني رژيم ضد بشري , زمان به زيان آخوندها و به سود مردم و مقاومت ايران سپري مي شود. براستي اگر مجاهدين بمباران شدند, شهيد و مجروح دادند, آب آشاميدنيشان قطع شد و زير هزارگونه فشار و توطئه و خطر بودند سالم و سر افراز ماندند و امروز نه فقط چشم مردم ايران و عراق كه چشم جهاني به اشرف است و به قول مسعود آخوندها «حاكميتشان را مي بازند.»
فرامرز محمودي 06 مهرماه 1386×-ترانه هاي يوناني – ترجمه احمد شاملو×-حافظ

ما حيوانات را خيلي دوست داريم

انشاي زير را به روش دانش آموز کلاس دوم دبستان بخوانيد
ما حيوانات را خيلي‌ دوست داريم، بابايمان هم همينطور.ما هر روز در مورد حيوانات حرف مي‌زنيم ، بابايمان هم همينطور.بابايمان هميشه وقتي‌ با ما حرف مي زند از حيوانات هم ياد مي‌کند، مثلا امروز بابايمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ مگه تو مشق نداري که نشستي پاي تلوزيون؟ و هر وقت ما پول مي خواهيم مي گويد؛ کُره خر مگه من نشستم سر گنج؟!
چند روز پيشا وقتي‌ ما با مامانمان و بابايمان مي رفتيم خونه عمه زهُره اينا, يک تاکسي داشت مي زد به پيکان بابايمان. بابايمان هم که آن روي سگش آمده بود بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوري گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته يابو، پياده ميشم همچين ميزنمت که به خر بگي‌ زن دايي, بابايمان هم گفت; برو بينيم بابا جوجه, و عين قرقي پريد پايين, ولي‌ آقاهه از بابايمان خيلي‌ گنده تر بود و بابايمان را مثل سگ کتک زد. بعدش مامانمان به بابايمان گفت؛ مگه کرم داري آخه؟ خرس گنده مجبوري عين خروس جنگي بپري به مردم؟
ما تلويزيون را هم که خيلي‌ حيوان نشان ميدهد دوست ميداريم، البته علي‌ آقا شوهر خاله مان مي گويد که تلويزيون فقط شده راز بقا، قديما که همه ش گربه و کوسه نشون ميداد، حالا هم که يا اون مارمولک‌ها رو نشون ميده يا اين بوزينه رو که عين اسب واسه ملت خالي‌ مي‌بنده. ما فکر مي‌کنيم که منظور علي‌ آقا کارتون پينوکيو باشه چون هم توش گربه نره داشت هم کوسه هم پينوکيو که دروغ مي گفت. فاميلهاي ما هم خيلي‌ حيوانات را دوست دارند، پارسال در عروسي‌ منوچهر پسر خاله مان که رفت قاطي‌ مرغ ها، شوهر خاله مان دو تا گوسفند آورد که ما با آنها خيلي‌ بازي کرديم, ولي‌ بعدش شوهر خاله مان همان وسط سرشان را بريد! ما اولش خيلي‌ ترسيديم ولي‌ بابايمان گفت چند تا عروسي‌ برويم عادت مي‌کنيم، البته گوسفندها هم چيزي نگفتند و گذاشتند شوهر خاله مان سرشان را ببُرد، حتما دردشان نيامد.ما نفهميديم چطور دردشان نيامده چون يکبار در کامپيوتر داداشمان يک فيلم ديديم که دوتا آقا که هي‌ ميگفتند الله اکبر سر يک آقا رو که نميگفت الله اکبر بريدند و اون آقاهه خيلي‌ دردش اومد. و ما تصميم گرفتيم که هميشه بگيم الله اکبر که يک وقت کسي‌ سر ما را نبرد.
ما نتيجه مي گيريم که خيلي‌ خوب شد که ما در ايران به دنيا آمديم تا بتونيم هر روز از اسم حيوانات که نعمت خداوند هستند استفاده کنيم و آنها را در تلوزيون ببينيم در موردشان حرف بزنيم و عکس‌هاي آنها را به ديوار بچسبانيم و به آنها مهرورزي کنيم و نميدانيم اگر در ايران به دنيا نيامد بوديم چه غلطي بايد ميکرديم.
ارسالي از يك هموطن از ايران

سخنان رئيس جمهور برگزيده مقاومت, در سالگرد انقلاب ضد سلطنتي

سخنان رئيس جمهور برگزيده مقاومت، در سالگرد انقلاب ضدسلطنتى
اشرفي‌ها، قهرمان‌ها، عزيزانم،مجاهدين خلق ايران، سلام و درود بر همه شما
نوزده بهمن، عاشوراي مجاهدين، بيست وهشتمين سالگرد شهادت اشرف و موسي و هجده مجاهدخلق ديگر است.آن شب عطرها روي زمين جاري مي‌شد، و شهابها در آسمان غلتان بود. مثل اشكها بر گونه‌هاي مردم ايران.و اين چنين گوهر مقاومت در برابر استبدادمذهبي سرشته شد.
بله! ”مقاومت به هر قيمت“ كه موسي و اشرف آن را پرچمداري كردند‌.و به اين ترتيب به ديو سرنوشت و تقدير كور نه گفتند.و اگر عميق‌تر نگاه كنيم، در حقيقت، به آينده ايران و كيان مقاومت مردم ايران، آري گفتند.آنهاگفتند وقتي كه اوضاع بغرنج و تاريك است و از هر طرف يأس و عجز و نه و نمي‌توان مي‌بارد، و وقتي كه در محاصره هستي و در ظاهر، دشمن همه راهها را بسته و در ظاهر همه چاره‌ها را سلب كرده است.بله، در همين شرايط، با تكيه بر ايمان و فداكاري به مسئوليتها و رسالتهايت آري بگو و براى آزادي و رهايي مردمت، حلقه‌هاي محاصره و غل و زنجيرها را درهم بشكن.
نوزده بهمن مثل همه حماسه‌هاي بشري، نبردي بود بين خير و شر، نيكي و بدي، زيبايي و زشتي و ظلمت و روشنايي.در برابر دشمني كه مايه شرم تاريخ انسان است، در برابر دشمني كه شقاوت، دروغ، پليدي و لئامت را در خود به منتها درجه رسانده‌اند، ما بناي كارمان را بر فداي حداكثر گذاشتيم و راه‌ و راه حل نو و ارزشهاي انساني تازه‌يي خلق كرديم.اين موضوع عاشوراي مجاهدين و حماسه شهادت اشرف و موسي است. اين موضوع فروغ جاويدان است و اين موضوع پايداري اشرف است.آيا چنانكه رژيم آخوندها و متحدان مماشات‌گر آنها مدعي مي‌شوند يا القاء مي‌كنند، سرنوشت مردم ايران محكوم است كه تابع اين رژيم ضدبشري باشد و هيچ راه حلي جز اين رژيم يا دست به دست شدن قدرت در بين باندهاي جنايتكار آن ندارد؟ آيا مردم ايران محكومند به اين دور باطل؟نه، به هيچ وجه.يك اميد قطعي وجود دارد، چشم‌انداز حيات و جوشش و پيشرفت، يك پاسخ، يك راه حل.هم پاسخ سياسي و هم پاسخ آرماني. و اين چيزي است كه اين جنبش و اين مقاومت در حماسه‌هايي مثل عاشوراي مجاهدين شكل داده است.به همين دليل پس از گذشت 27سال، حماسه نوزده بهمن هم‌چنان تازه و جوشان است. چون موضوع آن گوهر انساني زوال ناپذير است. موضوع آن مقاومت و فداست و سمبلهاي والايش.آري، مانده جاويدان آتش اين عصيان، در دل هر انسان، شعله‌ور و سوزان در جهان ما.سلام بر اشرفسلام بر موسي و سلام بر همه شهيدان عاشوراي مجاهدين,
مراسم زيبا و با شكوهي كه به مناسبت سالگرد عاشوراي مجاهدين برگزار كرديد، پيام قاطعي بود بر وفاداري نسل شما به موسي و اشرف و آرمان آنها و راه پر رهرو آنها براى آزادي ايران،و بخصوص عهد و پيمانشان با راهبرشان.آن بناي جديد و هنرمندانه يادبود شهيدان 19بهمن.آن مجسمه زيبا كه آرم شهر اشرف را به اهتزاز درآورده بودآن حركات موزون گروه موزيك و پرچم و از همه مهمتر چهره‌هاي مصمم شما زنان و مردان اشرف.راستي كه پاكترين شهر جهان، شهر ايمان و پايداري، چه چراغها ونورهايي در دل مردم ستمزده روشن مي‌كند. و چه اميدها و نويدهايي.
راستي!چه صلابتي، چه شجاعتي، چه نجابتي، چقدر سليقه، چقدر زيبايي، چقدر شور و چقدر شكوه.درود بر سازندگان و درود بر خالقان و درود بر همه شما آفرينندگان اينهمه زيبايي، اين پايداري و اينهمه شكوه و جلال.در آن لحظه احساس مي‌كردم كه همه مشتاقان آزادي با يكصدوبيست هزار شهيدشان براى شما دست مي‌زنند.سلام و درود به همه شما.اين روزها، همين طور مصادف است با سي‌امين سالگرد انقلاب ضدسلطنتي مردم ايران.انقلابي كه مجاهدين و فداييها، پيشتازان فداكار، راهش را باز كردند. و ايده دگرگوني و انقلاب و كنارزدن ديكتاتوري شاه را در ميان مردم و بخصوص جوانان و دانشجويان اشاعه دادند، و بعد توده‌هاي ميليوني مردم، قيامها و از خودگذشتگي‌ها كردند، ولي متأسفانه خميني دجال آن را سرقت كرد.خميني و همدست‌هاي او با فرصت‌طلبي سركار آمدند و با فرو بردن كشور در نسل‌كشي و صدور تروريزم حاكميتشان را سرپا نگهداشتند.به بيلان سي ساله اين رژيم نگاه كنيد:ـ اعدام 120هزار مخالف سياسي شامل قتل عام سي هزار زنداني سياسي در سال 67ـ هشت سال جنگ ضدمردمي و ضدميهني به راه انداختن موج هولناك ترور و وحشت در عراق و فلسطين و لبنان در سالهاي اخيرـ و قبل از آن، 450 رشته عمليات تروريستي در خارج از مرزهاي ايرانـ برقراري يك نظام آپارتايد جنسي.ـ غارت و تباهي دارايي و منابع كشور كه حاصلش را همه مي‌بينند:ـ حدود 9 ميليون نفر كه عمدتاً نيروي جوان كشورند، بيكارند.ـ هشت ميليون نفر حاشيه‌نشين.ـ و طبق گزارش سازمان ملل، ده ميليون نفر در ايران معتادند و ايران داراي بزرگترين جمعيت معتادان در جهان است.ـ در ايران تحت حاكميت آخوندها بيشترين تعداد اعدامها در مقايسه با جمعيت انجام مي‌شود.ـ ايران يكي از پنج كشوري است كه بيشترين زنداني را در دنيا دارند.ـ ايران يكي از پنج كشوري است كه بيشترين تورم را در دنيا دارد.ـ نصف جمعيت يعني حداقل 36 ميليون نفر زير خط فقرند و شش ميليون نفر گرسنه مقامهاى رسمي رژيم مي‌گويند سالانه 700هزار نفر به دليل هزينه هاي بالاي درماني دچار فقر مطلق ميشوند.ارزش پول ملي نسبت به 20سال پيش 30 برابر تنزل کرده است.و ايران داراي يكي از بالاترين حد اختلاف طبقاتي در تمام دنياست. بطوريكه بالاييها، دويست برابر بيشتر از پاييني‌ها ثروت دارند.از هر طرف كه نگاه كنيد، در هر زمينه‌يي انحطاط و پس رفت و اختناق و ارتجاع است.حقيقت اين است كه اين رژيم از روز اول با خواسته‌ها و مطالبات كل جامعه ايران در تعارض بود.پس از ديكتاتوري شاه، مردم ايران خواستار آن بودند كه به جلو حركت كنند نه به عقب و به قرون وسطا.خواستار دمكراسي و برابري و پيشرفت و توسعه اقتصادي ـ اجتماعي بودند.به همين دليل است كه مي‌بينيم در تمام اين سالها، جامعه ايران هيچ روزي آرام و در سكون و رضايت نبوده. سلسله‌ طولاني از قيامهاي بزرگ و خونين در اين سالها اتفاق افتاده است كه بي‌نظير است.قيام مشهد، قيام قزوين، قيام شيراز، قيام اراك، قيام بوكان، قيام زنجان، قيام تبريز، قيام اسلام شهر، قيام اهواز و هموطنان عرب، قيام آبادان، قيام اقليد، قيام كازرون، قيامهاي هجده تير در تهران و هفده شهر ديگر و الي آخر… .
جامعه ايران هيچ وقت اين رژيم را نپذيرفته و اين رژيم امروز ديگر قادر نيست يك لايه اجتماعي پشتيبان براى خودش فراهم كند و پايه و پشتيبان اجتماعي‌اش از حدود سه درصد هم فراتر نمي‌رود.به خاطر اين بي‌پايگي و به خاطر اين عصيان و نارضايتي متراكم در جامعه است كه آخوندها هيچوقت نتوانسته‌اند رژيمشان را از ثبات سياسي حداقل برخوردار كنند. در غير اينصورت نيازي نداشتند كه هر روز جوانان و نوجوانان را در خيابانهاي اين يا آن شهر با جراثقال به دار بكشند.نيازي نداشتند كه به تروريسم و تسليحات كشتار جمعي و بمب اتمي رو بياورند.و دليلي نداشت كه اين همه از شهر اشرف و از مجاهدين به خود بلرزند.به همين دليل است كه مي‌گوييم تغيير و دگرگوني بنيادي خواسته مبرم امروز جامعه ايران است.بله اين واقعيت جامعه ايران است اين شما و اين شهرهاى ايران بي دليل نيست بايد بر خود بلرزند وبيش ازاين برخود خواهند لرزيد , بخصوص از اين صحنه هاي بسيار بسيار مصمم تحسين برانگيز كه چهرها و چشمها و صداهاي شما فرياد ميزند كه هم‌چنان پايدار خواهيد ماند تا حق مردم ايران را از گلوي آخوندها بيرون بكشيد درود بر شما,
خواهران و برادران عزيز,وقتي كه مي‌گوييم خواسته مبرم مردم ايران، يعني خواسته‌يي كه در دل و جان جامعه ريشه دوانده و فقط با برقراري يك نظام دموكراتيك كه اين مقاومت در پي آن است، پاسخ مي‌گيرد.اين وضعيت، واكنشهاي رژيم نسبت به مقاومت را توضيح مي‌دهد.انرژي انفجاري متراكمي كه در دل جامعه ايران انباشته شده و حمايت هموطنانمان از اين مقاومت، مهمترين دليل اين همه توطئه‌چيني رژيم عليه مقاومت است.آخوندها فقط با اختناق و اعدام و شكنجه نمي‌توانند جامعه معترض و در حال عصيان را مهار كنند، به علاوه به آن نياز دارند كه مقاومت سازمانيافته اين جامعه را به بند بكشند و در ذهن مردم، اين مقاومت را در محاق ببرند.اين، علت همه تلاشها و سرمايه‌گذاريهاي سياسي و اطلاعاتي و مالي رژيم براى حفظ مجاهدين در ليستهاي تروريستي است. و همينطور علت واكنشها و بهم ريختگي آخوندها از حذف نام مجاهدين از ليست تروريستي اتحاديه اروپا.
حتماً شنيده‌ايد كه رژيم رسماًًًًًًًًًًًًً از اتحاديه اروپا به خاطر اين تصميم به شوراي امنيت، شكايت كرده است. و از قوه قضاييه تا رئيس مجلس و رئيس جمهورش همه موضعگيري كرده‌اند.البته به نظر من آخوندها عليرغم همه واكنشهايشان، هنوز آن‌چنان كه بايد، به روي خود نمي‌آورند كه چه ضربه‌يي دريافت كرده‌اند.موضوع از دست رفتن يك سرمايه‌گذاري استراتژيك بي‌جانشين است.به همين دليل، قابل انتظار است كه آخوندها باز هم با پيشكش كردن دارايي مردم ايران و با انواع تطميمع‌ها و تهديدها و شانتاژها، برخي قدرتهاي اروپايي را به توطئه چيني عليه مقاومت بكشانند.بنابراين نبرد و مبارزه ما بر سر ليست تروريستي، و بر سر همه اين توطئه‌چينيها در اصل با خود رژيم بود. متأسفانه غرب خود را واسطه مطامع رژيم قرار داده است. اما طرف اصلي كه خود رژيم بوده و هست، در اين نبرد، ضربه بزرگي دريافت كرده است.اين آن واقعيتي است كه نمي شود آنرا نديده گرفت و او نميتواند بيش از اين به روي خود نياورد، بنابراين ما بايد منتظر پاتكهاي بعدي او در همينجا باشيم.
خواهران و برادران!در مورد داستان ليست تروريستي بايد اين را هم بگويم كه از نظر من، بدون پايداري شش ساله اشرف، بدون اين پايداري حماسي و پرشكوه، در هم شكستن راهبند تروريستي و حذف اين برچسب، انگيزه و مبنا و ضرورت پيدا نميكرد و به پيروزي راه نميبرد. مادرها، پدرها، جوانان و نوجوانهايي كه فيلم تظاهرات و تحصن چند ماهه آنها را ديده‌ايد، به انگيزه شما و براى دفاع از اشرف قيام كردند.هركس كه صادقانه و خالصانه مدافع مقاومت براى به دست آوردن آزادي باشد هرچه دارد به پاي پايداري شما مي‌ريزد.از آن طرف كارهاي رژيم را هم، تمام دنيا مي‌بينند.كار شماره يك دستگاه ديپلماسي و خارجه‌اش، كار شماره يك شوراي عالي امنيتش، كار شماره يك سپاه تروريستي قدس، و كار شماره يك وزارت اطلاعاتش، دسيسه و توطئه عليه اشرف است.مسأله به سادگي اين است كه آخوندها با يك معضل مرگبار مواجهند. به اين صورت كه بود شما را نبود خودشان مي‌دانند.بنابراين از هيچ توطئه تروريستي، اطلاعاتي، جنگ رواني و سياسي فرو گذار نمي‌كنند. هر قيمتي هم كه لازم باشد، مي‌دهند.اما همه اين دسيسه‌ها بعد از حذف نام مجاهدين از ليست اتحاديه اروپا، دچار بن‌بست و دور باطل مي‌شود.مي‌دانيد كه اين ليستگذاري در همه جا نقطه آغاز و مبناي بسياري تصميم‌گيريهاي ظالمانه راجع به مجاهدين و مقاومت ايران، بوده و به اين بهانه مستقيماً به كيسه آخوندها و رژيم آخوندي ريخته است.ناديده گرفتن حقوق مسلم شهر اشرف و مجاهدين، از آثار سوء همين ليست بوده است.ولي حالا، بعد از حذف اين نام‌گذاري، به قول مسعود، ’ديگر بهانه‌يي براى اعمال فشار از جانب ديكتاتوري ولايت فقيه به دولت عراق در مورد ساكنان اشرف باقي نمانده است’.امروز هم اشرف يك موضوع شناخته شده حقوقبشر در سطح جهاني است. همه مراجع بين‌المللي مسئول از كميسارياي حقوقبشر ملل متحد تا فدراسيون بينالمللى حقوقبشر و عفو بين الملل و صليب سرخ و كميسارياي پناهندگي نسبت به آن مراقب و بسيار حساسند.اشرف همچنين از يك موقعيت مشروع، چه در سطح بين‌المللي چه در منطقه و چه نزد توده‌هاي وسيع مردم و عشاير و شخصيتها و نيروهاي ملي عراقي برخوردار است.امروز دنيا عراقي را كه در حال تجربه دمكراسي است، نگاه مي‌كند كه با موقعيت قانوني شهر اشرف چه مي‌كند. رعايت حقوق ساكنان شهر اشرف بر طبق قوانين بين‌المللي و قانون انسان‌دوستانه بين المللى و پايبندي به اصل نانرفولمان در مورد آنها، يكي از مهمترين آزمونهاي دولت عراق در پايبندي به دمكراسي و قانون است.حقوق و آزاديهاي پايه ا ي بشر، همچنين التزامات دولتهاي عضو ملل متحد به ميثاقها و كنوانسيونهاي بين المللى با تغيير دولتها و رژيمها، تغيير نميكند. از اين رو كسي نميتواند در عراق با استناد به تغيير حكومت حقوق و آزاديهاي اساسي ساكنان اشرف را پايمال كند.بخصوص كه در طرف مقابل ما، رژيم آخوندي قراردارد كه تا كنون 55 بار در ملل متحد به خاطر نقض وحشيانه و وحشتناك حقوق بشر در ايران محكوم شده است.اين رژيم از يك طرف براى عواطف خانوادگي ا شرفيان اشك تمساح ميريزد و از طرف ديگر خانواده هايي را كه ميخواهند به دور و خارج از تورهاي سازمانيافته توسط وزارت بدنام، خودشان مستقلاً به ديدار فرزندانشان به اشرف بروند، دستگير ميكند و حتي مادران 80ساله را هم دستگير و با ضرب و شتم به شكنجه گاه اوين ميفرستد و خانه و اموال آنها را هم به يغما ميبرد.بر همين سياق، آخوندها و دژخيمان اطلاعات و مزدورانشان، از يك طرف براى جواناني كه عمر خود را محصور در اشرف سپري ميكنند، اسف و اندوه ميخورند و دل ميسوزانند، اما از طرف ديگر در داخل ايران در چشم جوانان همين ميهن به حكم ديوان عالي خود اسيد تزريق ميكنند و هر روز در رسانه هايشان احكام شلاق زدن و سنگسار وچشم درآوردن و دست و پا بريدن و به داركشيدن را اعلام ميكنند.و بيچاره عناصر حقير و ذليلي كه درهم دهاني و هم جبهه گي بالفعل با آخوندهاي ضدبشر، ياوه هاي ”ضد استكباري“ رژيم را رله ميكنند و براشرفيان خرده ميگيرند كه چرا بايد نيروهاي آمريكايي رعايت كنوانسيونهاي بين المللى و حقوق مجاهدين اشرف را تضمين كنند؟! انگار نه انگار كه آمريكا سلاحهاي آنها را جمعآ وري كرده است.درهرحال تا آن جا كه به مردم و مقاومت ايران مربوط مي شود، از جانب هم‌ميهنانم، از جانب شوراي ملي مقاومت و از جانب حاميان مقاومت در سراسر جهان، هشدار مي‌دهم كه تخلف و تخطي نسبت به حقوق ساكنان اشرف، مطلقاً غيرقابل تحمل است. تكرار ميكنم مطلقا غيرقابل تحمل است.من بخصوص مي‌خواهم بر يك مرزسرخ اساسي كه حرمت و احترام زنان مجاهد خلق در اشرف است، تأكيد كنم. اين امري فراتر از مصالح مجاهدين و مقاومت ايران است و به حيثيت و شرافت ملي تمام مردم ايران مربوط است.زنان پيشتاز ساكن اشرف، نواميس برگزيده ايرانند و غيرت و حمّيت ملت ايران با همه ارزشهاي انساني، تاريخي و اخلاقي اش متوجه آنان است.زنان پيشتاز اشرف، اين مبارزه و اين فداكاري و ازخودگذشتگي را براى رهايي مردم و كشورشان انتخاب كرده‌اند و به همين دليل در بين مردم ايران، در بين مردم عراق و تمام منطقه از منزلت ويژه‌يي برخوردارند و به آنها به ديد الگوي رهايي و پاكي نگاه مي‌كنند.هم‌چنانكه در سطح بين‌المللي و در بين جنبش‌هاي برابري طلبانه دنيا از احترام بسياري برخوردارند. بنابراين رعايت شأن انساني و اخلاقي و سياسي آنها امري است خدشه ناپذير.افكار عمومي دنيا، هموطنان ما در سراسر جهان و مردم منطقه و مردم شريف عراق، امروز با حساسيت بسيار زياد به شهر اشرف چشم دوخته‌اند و بخصوص از اين بابت يك رفتار و سياست انساني و اخلاقي را انتظار دارند و غير از آن را تحمل نمي‌كنند. تكرار ميكنم غير از آنرا تحمل نميكنند و نخواهند كرد.بتازگي يك مقام امنيتي دولت عراق گفته است كه با سازمان تروريستي مجاهدين گفتگو نميكند و با ساكنان اشرف فرد به فرد تنظيم و برخورد ميكند.در اين باره بايد چند نكته ضروري را يادآوري كنم:اول اينكه كه بعد ازحذف برچسب تروريستي از مجاهدين توسط 27 كشور اتحاديه اروپا، حال ديگر در مورد ساكنان اشرف كه دولت آمريكاهم از5سال پيش بعد از تحقيقات طولاتي آنها را نيروي غيرمتخاصم و افراد حفاظت شده طبق كنوانسيون چهارم ژنو شناخت، اين اظهارات فقط به فقط كپي برداري از ديكتاتوري ديني و فاشيسم مذهبي حاكم برايران است.دوم اينكه تا آن‌جا كه من ميدانم سازمان مجاهدين خلق ايران در هيچ كجا از كسي گفتگو گدايي نكرده است و گفتگو با آن امتيازي براى طرف مقابل محسوب ميشود.سومين و مهمترين نكته اينست كه افراد اشرف كه همگي به‌طور قانوني وارد عراق شده اند، به عنوان فرد و به صفت فردي طرف حساب دولت قبلي اين كشور نبودند و زير چتر سازماني خود به اين كشور آمدند.بنابراين، حالا كه مقام امنيتي عراقي ميخواهد با آنها فرد به فرد تنظيم رابطه نمايد، مجاهدين حق دارند و ميبايد به وكلايشان دسترسي داشته باشند. به همين خاطر كميته بين المللى حقوقدانان كه دربرگيرنده 8500 حقوقدان و وكيل در اروپا و آمريكاست پس از مشورت با كميته در جستجوي عدالت كه 2000 پارلمانتر را در اروپا در برمي گيرد، براى تضمين حقوق ساكنان اشرف و اينكه از چتر قانوني لازم برخوردار باشند تاكيد كرده است، بدون حضور وكلايشان هيچ متن يا پرسشنامه يا توافقنامه مكتوبي را با مقام عراقي امضاء نكنند.در رابطه با خواهرانم من به‌طور مضاعف در اين خصوص تاكيد ميكنم. زيرا هم‌چنانكه حقوقدانان و پارلمانترها تاكيد كرده اند، قبل از هرچيز دولت عراق بايد مانند دولت آمريكا حقوق ساكنان اشرف را طبق قوانين و التزامات و كنوانسيونهاي بين المللى برسميت بشناسد و آن را در يك سند رسمي در اختيار تك تك ساكنان اشرف قرار بدهد. در غير اينصورت چگونه ميتوان از نقض نشدن حقوق پايهاي مطمئن شد؟ آن هم وقتي كه ملايان مستبد حاكم بر ايران صراحتاً اخراج و استرداد و محاكمه و قصاص مجاهدين را ديكته ميكنند هم‌چنانكه تهاجمهاي تروريستي آنها عليه اشرف و ساكنانش بر كسي پوشيده نيست.
خواهران و برادران عزيز!حرف آخر من، بجا آوردن شكر نعمتهايي است كه خدا به ما ارزاني داشته است. كه اول از همه پايداري و ايمان شما در شش سال گذشته در شرايط بغرنجي كه اشرف را احاطه كرده بود. شما بر همه حمله هاى و توطئه هاي رژيم غلبه كرديد.
شما در صحنه بين‌المللي به فتح بزرگي دست پيدا كرديد. هفت بار پيروزي در دادگاههاي اروپا، و حذف نام مجاهدين از ليست‌ انگلستان و ليست اتحاديه اروپا و كسب حمايتهاي گسترده بين المللى.ولي هميشه در نظر داشته باشيد كه ما در اين مسير مديون چه ارزشهايي هستيم.اول از همه راهبري مسعود و استراتژي و خطوطي كه پي افكند و در اين ساليان هم، بواقع با كار و ارتباطات و خطرپذيري صد برابر، اين مقاومت را از هفت خوان توطئه و نامردمي وضربات، عبور داد.شما سپس مرهون انقلاب دروني خودتان و پاي‌بندي به آرمان برابري و همه ارزشهاي متعاليش و آن رهايي و تقوايي هستيد كه براى نفي آثار ايدئولوژي‌ها و فرهنگهاي بهره‌كشانه و ضدانساني پيشه كرديد.و بالاخره به مايه گذاري و تلاش عظيم هموطنانمان براى حفظ و حراست خود بنگريد. فكر ميكنم آخرين نمونه را بتازگي در برنامه 14ساعته همياري با سيماي آزادي ديدهايد.بله ما مرهون حمايت و پاكبازي هواداران و مردممان در داخل و خارج كشور هستيم كه از جان و دل نثار كرده و ميكنند. چه براى تأمين مالي اين مقاومت، چه براى پيشبرد مبارزه و كارش در داخل ايران و چه براى گرفتن يك كلمه حمايت در سطح بين‌المللي.
بنابراين يادتان باشد كه مجاهدين به خضوع و فروتني در محضر مردم و حاميانشان شناخته مي‌شوند.وقتي كه شكر اين دستاوردها را بجا مي‌آوريد، براى برداشتن قدمهاي بلند بعدي ده چندان توانايي پيدا مي‌كنيد. اينها بذرهاي فتوحات آينده است كه شما از همين حالا كاشته و مي‌كاريد.آينده را دستاوردهايي ميسازد كه شما هر روز و همين امروز كسب مي‌كنيد.آزادي و رهايي مردمتان در دست شماست. ظرفيت و تعهدپذيري خود را هر روز بالا و بالاتر ببريد.يادتان باشد كه اين مبارزه‌يي است كه ما هر روز بايد در آن پيروز شويم.براى همه شما آرزوي سلامتي و موفقيت مي‌كنم.خدا شهر اشرف و تكتك شما را حفظ كند.
سلام بر مردم ايران, سلام بر حاميان و هواداران مقاومت در ايران و سراسر جهان, سلام بر آزادي

۱۳۸۷ بهمن ۲۳, چهارشنبه

ترانه ايست در سكوت

فرياد آشنا
ترانه ايست در سكوت
پشت لبهاي بسته ترانه اي زمزمه مي شود
و دلي آواز مي خواند در سكوت
من از ميان برگهاي آبي نيلوفر يك نگاه
ترانه اي مي شنوم ترانه ايست در سكوت