۱۳۹۴ آذر ۲۵, چهارشنبه

عزیزترین مادر


برای تو سرودن همچون سرودن برای ابراست
ابری که  می بارد خود را 
قطره قطره بر کویرهای پرعطش
سرودن برای توهمچون سرودن برای گرم ترین آفتاب  است

که خود را می بخشد به تمامی به کوهساران  برفی 
تا رودخانه ای بجوشد 
و دردره ها سرازیرشود

تا ستاره ای حلول کند
شب درانتظار می ماند
تا گلی بشکوفد
زمین درانتظار می ماند
 تا انسانی ، انسان شود 
خدا غمگنانه  و صبور می اندیشد 

و اما دردامن تو

چه بس ستاره ها که حلول کردند 
تا شب را کمرنگ تر کنند

چه ترانه ها که زندگی را آذین بستند
چه خورشید ها که انجماد هزاره ها را آب کردند

و تو مادر روشن ترین چشمه سار هابوده ای 
مادر درخشان ترین شهاب ها
مادر زیباترین و جنگجوترین دلاوران
برای تو سرودن ساده تراز بارش  شکوفه هاست
که زمین را بستر عطر و رنگ و رویا می کنند
زیرا که گل ها با نگاه تو زیباترمیشوند

جهان ازنگاه تو جهان دیگریست
جهانی لطیف تراز برگ  گل شمعدانی  
 جهانی درخشان ترازنور چلچراغ ها
درچراغانی ترین شب دنیا
صبوری تو صبوری دهقانی است 
که شکیبانه برای بارانی تند درزیرآسمان ایستاده است
و هرگز از جوشش چشمه ساران آبی
حتی درخشکسال ترین فصل سال 
مایوس نگشته است 
تو میراث دارآبی ترین دریاها بوده ای 
میراث دار روشن ترین پیام های انسان 
آنجا که دستهای عدالت گیاهانی معجزه سا می کارند
و فرشته ها، باغ های سبزترا وجین می کنند
و برگیاهانی که تو کاشته ای ، ستاره ها میرویند
و خورشیدها می درخشند
بیشک دختران سیاه گیسوی فردا
نوادگان دانش و هنر و زیبایی
آنچه را که قلبشان را سرشار میکند
وام دارتواند
زیرا که ما
و میهن ما
 و فردای ما
 با رشته های قدرتمند نام تو
به رویاهایمان  
پیوسته ایم 
رویاهایی که درآن 
اندوه دخترکان قالیباف تسلی یافته است 
کودکان درخیابان ها نخفته اند
و زنان درخیابان ها نایستاده اند 
تالقمه ای نان را درازای زیبایی هایشان گدایی کنند
زیرا که رویاهای ما
رویای عدالت است 
و رویای چشمه ها ی جوشان
 ورویای مزرعه های سبز
 ورویای کبوتران آزاد
و کودکان شاد
و تو بودی آنکه این رویاها را 
با اشک هایش آب داد
 و با مهربانی اش رویاند
افتخارباد برآن میهنی که ترا مادرخویش میشناسد
خجسته باد میهنی که اندوهش را با نام تو تسلی دهد
زنده باد خلقی که مرهم زخمهایش را دردستهای تو جستجو کند

این منظومه از دکتر زری اصفهانی است که برای مادر رضایی های شهید سروده است.