طي يك ماه اخير كارزار قهرمانه اشرفيان عليه رژيم ولايت فقيه و دست نشاندگانش در عراق , مورد حمايت چشمگير و بي نظيري چه در سطح ملي و چه در سطح بين المللي قرار گرفته است .
- خوب, به نظر من ريشه عميق و مستحكم و آفت ناپذير اين درخت عظيم همبستگي ملي و بين المللي, كه در اين زمانِ نزديك به دو ماه با اين سرعت بي سابقه كه مي بينيم, به ويژه در جامعه عراق به دفاع از اشرف برخاسته و كماكان در حال گسترش و شكوفائي است , همان حقانيت اشرف است. دراين دعوا آشكارا حق با اشرف است, صاف و پوست كنده حق با اشرف است و لاغير! اشرفيان به لحاظ قانون اساسي عراق و همچنين به اعتبار علت و سوابق حضورشان در آن كشور پناهنده سياسي شمرده مي شوند.
به لحاظ قوانين بين المللي و مواد متعدد از ميثاقها و كنوانسيونهاي جهاني, من جمله كنوانسيون چهارم ژنو , كه دولت عراق نيز امضاء كننده همه آنها بوده و هست, افرادي تحت حفاظت محسوب مي شوند. علاوه بر اين اصل مقدس عدم كوچ و جابه جائي اجباري به طور صريح و خدشه ناپذير شامل آنها مي شود. اين اصول كه همين طوري نوشته و امضاء نشده اند. در پي فاجعه هاي مهيب و تكان دهنده از تجاوز به حقوق شمار كثير انسانهاي غيرمسلح و يا كوچهاي اجباري و جابه جا كردنهاي ضدبشري و سهمگين , چه در دورانهاي جنگ(اول و دوم جهاني) و چه در طول ساير منازعه ها و برخوردهاي گوناگون سياسي, مذهبي , نژادي و غيره.... , بشريت متمدن و سازمانهاي بين المللي اين موازين و اصول حقوق بشري را وضع كردند و در مجامع جهاني به تصويب و امضاي اكثريت قريب به اتفاق كشورها رساندند.
و حالا اشرف يك مورد شگفت انگيزي شده , يك كيث درخشان و حيرت آوري از شمول اين حقوق و اصول مكتوب و مصوّب بين امللي شده است كه عرض كردم. در پرسش شمول اصول مزبور بر اشرف, هيچ جاي چك و چانه زدن و مناقشه نيست.
اشرفيان خيلي روشن و بي برو برگرد صاحب حقوق قانوني و انكار ناپذير ندو خودشان هم با انتخاب ماندگاري در شهر اشرف, روي نگهداري و برخورداري از اين حقوق اصرار دارند. وانگهي, در شرايط كنوني راهي جز پافشاري روي همين راه حل هم باقي نيست. با توجه به آن چه عرض كردم بايد در نظر داشت كه موضوع جاري كارزار ديگر اثبات حقانيت نيست, چون اين جنبه قضييه مثل روز روشن است. مسأله بر سر به كرسي نشاندن حقوق است. يعني حركت نه براي اثبات حقوق, بلكه براي استيفاي حقوق اشرف است كه به يك كارزار جهاني تبديل شده .
تازه علاوه بر اصول حقوقي كه گفتم, اشرفيان از يكسري حقوق برخاسته از قوانين مدني داخلي , قواعد وآداب محلي عراق و سنتها و آداب و رسوم عربي , اسلامي و اجتماعي نيز برخوردارند.
اما, يك جنبه ديگر حقوق اشرفيان كه فعلاَ صحبتي از آن نمي شود ولي بايد به موقع معلوم و مشخص گردد و به كمك وكلا و مشاوران حقوقي مجاهدين در عراق به آنها رسيدگي شود, عبارت از حقوقي است كه مجاهدين به اصطلاح در اعيان و عمارات و « تغيير به احسن» در زمين شهراشرف دارند.
فراتر از بيست سال پيش, در چند نقطه عراق , يك بيابان بي آب و علفي محصور شد و براي قرارگاهها در اختيار مجاهدين گذاشته شد. در دولت سابق هم بارها استقلال عمل داخلي مجاهدين در اين حوزه ها ( اشرف و ديگر قرارگاهها) رسماً توسط مسئولان آن زمان اعلام شد. خوب, دراين بيست و چند سال كه اين بيابانها مثل اول برهوت باقي نمانده اند. ميليونها ميليون ساعت كار و سازندگي هزاران هزار نفر زن و مرد مجاهد در آن بيابان اشرف سرمايه گذاري شده است. همه اش هم با پول و سرمايه خود مجاهدين بوده و اسناد آنهم منتشر شده. حالا فقط همين منطقه اي را بگيريد كه شهر اشرف نام دارد. بي خودي كه به آن شهر اشرف نمي گويند, مجاهدين با كار و سرمايه و ابتكار و علم و دانش و تجربه و سازماندهي و مديريت خودشان, از آن بيابان برهوت شهري با استاندارتهاي مدرن , با آب و برق و فضاي سبز و ميادين و بيمارستان و دانشگاه و همه چيز هاي يك شهر كه فكرش را بكنيد, ساخته اند. نه تنها به لحاظ كار و زحمتي كه آن جا كشيده اند و بيش از دو دهه آن جا بوده اند, بلكه به لحاظ پيوندهاي ديگر انساني نيز كشش به آن شهر دارند. في المثل شهداي مقاومت در قطعه مرواريد آن جا آرام گرفته اند. وانگهي, در اين شهر سالهاست كار توليدي گسترده و متنوع انجام مي گيرد و هزاران ايراني مبارز آن بيابان سابق را به يك منطقه پيشرفته نمونه تبديل كرده اند. آنها نه تنها خودشان را اداره كرده اند و مي كنند, بلكه به صُوَر مختلف به اهالي روستاهاي اطراف نيز امداد رسانده اند.
خوب, اينها را گفتم كه به يك جنبه ديگر واقعيت حقوقي مربوطه هم توجه شود. دقيقتر اين مسأله را بارها از زبان همرزم عزيز و حقوق دانم آقاي روحاني شنيده ام. در همه جاي دنبا , باهر قانون و سنت كه باشد, و در هر كشور و تمدني هم بگيريد اين همه كار و زحمت و سازندگي , يعني تبديل يك بيابان خشك به يك شهر شكوفا و مصفا, يقيناً حقوقي با خود به ارمغان مي آورد. حالا, چه فتنه انگيزان بپذيرند و چه نه, مجاهدان شهر اشرف صرفاَ به لحاظ امور واقع و تغييرات انجام شده, به صورت مشاع و جمعي, , صاحب حقوق مزبور هستند و وقتي آبها از آسياب افتاد و اين گرد و خاكي كه ولي فقيه تهران و ايادي فتنه انگيزش در بغداد به راه انداخته اند, فرونشست, آن گاه بايد حقوق دانان و كارشناسان شرافتمند عراقي بيايند و كم و كيف اين باب از حقوق اشرفيان را هم معلوم كنند. من فكر مي كنم اشرفيان مصمم اند از كليه اين حقوق خود, كه اشارتاً عرض كردم دفاع كنند. روشني و صراحت اين حقوق كه مختصراً شمردم و شكوه پايداري اشرفيان در دفاع جانانه از آنها سخت برانگيزنده است و همبستگي مي آورد.
خوب, شما از دلائل همبستگي عظيم پرسيديد و من فقط به ريشه اين همبستگي اشاره مختصر ي كردم. حالا, به غير از دشمنان قسم خورده مجاهدين و افراد مغرض و يا دستكم گمراه, هركس, آشنا و غريبه, ايراني و خارجي, عرب و غيره, هركس مختصري با اين صورت مسأله حقوق اوليه اشرفيان آشنامي شود خيلي زود قبول دارد كه حق با اشرف است . اما مي دانيد كه حق داشتن با حق گرفتن دريائي از رنج و زحمت فاصله دارد. و همين فاصله اكنون دارد با كار و تلاش هزاران نفر از اعضاي مقاومت و جبهه متحد ايراني – بين المللي و همچنين طيف بسيار گسترده اي از سازمانها و افراد و فعالان حقوق بشري و سياسي و غيره پر مي شود و ماحصلش كارزاري شده كه در حال حاضر در نوع خودش, در ابعاد و عظمتش و خيلي ديگر از صفاتش, در تمام دنيا بي نظير است و مايه افتخار ايران و ايراني, مايه افتخار هر فعال حقوق بشري اعم از ايراني, عربي و بين المللي است.
چرا حمايتها با اين سرعت اوج گرفته است؟
- دراين باره بسيار مي توان گفت , خلاصه عرض مي كنم كه:وقتي يك امر حقي در ميان باشد و نيز نيروئي باشد كه موتور اوليه و پيام حق خواهي را , اعلام امرحق را به سرعت و به موقع و با توان و كار و مديريت لازم به آگاهي سازمانها, مراجع و افكار عمومي جهان برساند, وقتي همت بلند و عزم جزم و صبر و استقامت و ممارست, همه اينها با هم منظم و مرتبط و سازمانيافته كار را راه بيندازد, آن وقت از يك جا به بعد آوازه و پيام آن امرحق بالا مي گيرد و بر موانع ارتجاعي و انحرافي و ايادي دشمن و فتنه انگيزان غلبه مي كند و سرزبانها مي افتد و آن وقت حمايت از امر حق سرعت و وسعت مي گيرد. انرژيها متكاثر مي شوند و آن وقت در كم و كيف كارزار به واقع خيليها, خيليها كه قبلاًَ اميدي نداشتند و مي گفتند نمي شود و امكان ندارد و ... به ميدان مي آيند واميد پيروزي رشد مي كند و آن رهنمود «مي توان و بايد » پرچم مي شود و موتورهاي بزرگ روشن مي شوند…
و شما ابعاد آنرا چگونه مي بينيد ؟
- به بينيد من جواب اين سئوالتان را با يك مثال و قياس تاريخي مي دهم. با مثال تريبونال راسل و حق طلبي براي ملت مظلوم ويتنام در اواخر دهه 60 ميلادي. به بينيد, در تريبونال برتراند راسل , علاوه بر شخصيت منحصر به فرد فيلسوف و رياضي دان برجسته برتراند راسل, خيلي افراد شهير و محبوبي حضور داشتند , با اين همه سالها طول كشيد تا توانست وجود و فعاليت خود را سرزبانها اندازد و به قول معروف پي. آر بگيرد. ولي به اعتبار پايداري پرشكوه اشرفيان و همت كار و تلاش شبانه روزي جبهه متحد مقاومت ايراني-بين المللي , اكنون كه دوماه بيشتر نيست اين كارزار اشرف راه افتاده, خبر و حقانيت آن در تمام ايران و مراكز مهم دنيا پخش شده و مظلوميت اشرف و حقوق انكارناپذير آن به گوش جهانيان و از همه مهمتر به گوش دوملت ايران و عراق رسيده است. ابعادي در نوع خود بي سابقه.
- تاثيرات سياسي اين كارزار جهاني را به ويژه بر روي خود توطئه گران و ايادي رژيم آخوندي در عراق تا كنون چه بوده است؟
- اين سئوال خيل جالب و مهمي است. ولي راستش هنوز فرصت نشده همه ابعاد و جوانب گوناگون اين قضييه را پيگيري و بررسي كنم. برداشتهاي اوليه خودم را مي گويم. به لحاظ جهاني, يك قلم بايد گفت كه تمام دنياي سياست, دولتها و پارلمانها و احزاب و سازمانهاي سنديكائي و مجامع و ارگانهاي مذهبي و به خصوص حقوق بشري همه و همه از اين كارزار و محتوا و منظور و اهداف آن باخبرند و خيليها واكنش نشان داده اند. همين موضع گيري مثبت دولت آلمان در هفته گذشته نمونه برجسته اي است. يعني, آوازه اشرف و اشرفيان جهاني شده است. و اين البته بار سياسي خاص خود را دارد, به نفع ملت و مقاومت و كل اپوزيسيون آزاديخواه ايران است و به ضرر رژيم ولايت فقيه و مشخصاً به ضرر جبّار تهران خامنه اي, كه علناً دستور اين ظلم نمادين را صادر كرد. به همين ترتيب ايادي رژيم در بغداد و ابواب جمعي حزبي سياسي آنها شديداً خسران ديده اند و علي الخصوص آن مردك , موفق الربيعي, كه تاكنون ناموفق بوده است و دايم بين دروغ و دغل تاب مي خورد و نمي داند , بدون مديريت عوامل آخوندي, كه مرتب از تهران به بغداد رفت و آمد مي كنند و به ادامه ظلم اصرار دارند, چه كند. اين ملعون, آشكارا در مقابل طوفان اعتراض درمانده چه شكري بخورد كه هم آخوندها را راضي نگهدارد و هرطور شده سركار بماند و هم به افكارعمومي عراق و جهان و سازمانهاي ناظر حقوق بشري پاسخگو بماند. در اين احوال دولت متبوعه اش سر مسأله اشرف آشكارا دچار انشعاب شده و اين وضعيت هم براي اين ملعون قوز بالاي قوز است.
- چشم انداز اين كارزار را چگونه ارزيابي ميكنيد ؟
- چشم انداز اين كارزار را چگونه ارزيابي ميكنيد ؟
به نظرمن وضعيت موفقيت آميز كارزار به جائي رسيده كه برخي جمع بنديها و نتايج را مي توان از هم اكنون درآورد و نام برد, از اين قبيل:- اشرفيان در پايداري پرشكوه خود استوارند و به جدّ مي خواهند, دست خالي هم شده روي استيفاي حقوق حقه خود ايستادگي كنند. كارزار جهاني دفاع از حقوق اشرف هم پتانسيل و انرژي فزاينده نشان مي دهد, - طرح اوليه و اعلام شده اون ملعون , يعني بستن سريع اشرف و آن به اصطلاح دوگزينه كذائي = بازگرداندن به ايران يا كشورثالث , آشكارا شكست خورده است,- حمله و هجوم به اشرف و اشرفيان به عنوان يك «ظلم سمبليك» در عراق سرزبانها افتاده و مي رود كه عِرق عربي ميهمانوازي و همدردي با مظلوم را اجتماعي كند, سران عشاير و اقوام , گروههاي فرهنگي, حقوقي , حقوق بشري و كانونهاي زنان , دانشگاهيان و و مجامع مذهبي ... - همين طور در عرصه سياسي عراق, اگر به فهرست احزاب و شخصيتهاي عراقي كه به دفاع از اشرف برخاسته اند نگاهي بيندازيد , متوجه مي شويد به طور فزاينده يك مد سياسي, به سود حفظ وضعيت موجود اشرف, دارد بالا مي گيرد.
از سران منطقه كردي تا رهبران لائيك و ليبرال سياسي , تا حتي معاون رئيس جمهور و وزيرخارجه عراق..- در صحنه منطقه اي- عربي نيز همبستگي با اشرف, بخصوص بين فلسطينيها , بالا مي گيرد, از پزشكان شرافتمند تا فرماندهان الفتح ,- مقاومت ايران و جبهه متحد بين المللي اش هم كه سفت و سكندر ايستاده است, - بنابراين ارتجاع ولايت فقيهي و ايادي عراقي اش تا اين جا شكست خورده اند. ولي نبايد دچار خوش خيالي شد و از پا نشست. وضعيت كماكان حساس و حاد است و روح و احساس مسؤليت حكم مي كند كه بگويم هرچه مقاومت ما و كار و تلاشمان در اين كارزار استوارتر بماند , به همان اندازه بيشتر شانس موفقيت داريم.
حق را بايد از دهان شير بيرون آورد كه نبلعدش. پس پيام فعلي من تشديد اعتراض و پيكار حقوق بشري براي دفاع از حقوق اشرف است.
- پيامدهاي سياسي آنرا چگونه مي بينيد؟
- در يك كلام اين پيكارعظيم و بي نظير را به سود حقوق بشر در ايران, درعراق و درعرصه بين المللي مي بينم. و از همين جا هم مي توان به پيامدهاي سياسي اش رسيد. كلاً جبهه دموكراسي در عراق و مبارزه عليه بنيادگرائي اسلامي نفع اش در اين است كه اشرف موفق شود. بايد به جدّ تإكيد كنم كه چه در صحنه عراق و چه در كل منطقه. حفظ اشرف خيلي معاني و دستاوردهاي سياسي تازه اي خواهد داشت كه به نظر من بايد درآينده راجع به آنها سخن بگوئيم.... و لي اكنون تمام انرژيها را بريزيم توي ميدان گسترش دفاع از حقوق اشرف تا بتوانيم , به قول فردوسي بزرگ, بَدان را ِز بَد دَست كوته كنيم.
------------------------------------
------------------------------------
اين مصاحبه , راجع به دفاع از اشرف , روز جمعه 17 آوريل بايكي از راديوهاي فارسي زبان (راديو طلوع , سوئد) صورت گرفت كه متن آن از گفتار به نوشتار و تغييراتي جزئي تبديل شده است.