روزنامه القبس 11 آوريل 2009
پهنه ايران, سازماني يا جنبشي يا حزب سياسي مانند سازمان مجاهدين خلق به روي خود نديده است, اين تنها جريان سياسي است كه برغم شرايط و دادهها و پيچيدگيهاي محلي و بينالمللي و برغم سياست دولت ايران مبني بر زير ضرب شديد قرار دادن امنيتي و اطلاعاتي كه بطور خاص اين سازمان را هدف قرار داده بود , انسجام و ادامه بقاي خودش را طي دههها حفظ كرده است.
اين سازمان با توان تشكيلاتي و ايدئولوژيك خود به يك جريان ايراني برجسته تبديل گشته است, درحاليكه احزابي كه اسامي بلند آوازه اي داشتند مثل حزب كمونيست توده كه در دهه پنجاه قرن گذشته و بعد از آن به اوج توانايياش رسيده بود, فرسوده و متلاشي گشتند, كما اينكه حزب دمكرات كردستان با ترور بنيانگذارش دكتر عبدالرحمن قاسملو در وين قرباني طراحي سپاه قدس ايراني گرديد, به نحوي كه اين حزب عليرغم اينكه شرايط محلي برايش برخي امكانات موفقيت را فراهم ساخته بود, نتوانست به بقاي واقعي و ظهور در صحنه ادامه دهد, پس راز بقاي مجاهدين خلق چيست؟
سازمان مجاهدي خلق از دل انقلاب ضد شاه متولد شد, از سوي دستگاه ساواك كه در آن مرحله بزرگترين بنياد اطلاعاتي امنيتي در منطقه و كشورهاي جهان سوم بود, مورد تصفيه فيزيكي قرار گرفت. مسعود رجوي مدت زيادي را در زندان بدنام اوين سپري كرد تا اينكه به رهبر تاريخي اين سازمان تبديل گشت, و حافظ انسجام و ديناميزم آن بود, اين سازمان از هماهنگي با جريان خميني در مرحله تدارك انقلاب اخير كه شاه را سرنگون ساخت, به دور نبود, اما جريان خميني بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب تلاش كرد از آن (سازمان) رها شود, چرا كه تهديد وجود و قدرت تشكيلاتي آن و تأثيرش بر جوانان ايران را احساس كرده بود, درنتيجه عليه سازمان چرخيد و آنرا جرياني ضد خطي كه (جريان خميني) در پيش گرفته بود قلمداد كرد.. اين سازمان مورد حمله وحشيانهاي قرار گرفت كه هدفش از بين بردن آن و تصفيه رهبرانش بود و اين امري بود كه اكثر رهبرانش و در صدر آنها مسعود رجوي را در اوايل دهه هشتاد قرن گذشته به ترك ايران واداشت, او توانست با عبور از همه ترتيبات امنيتي فرودگاهها بطور مطلقا سري هواپيماي خاصي را تأمين نمايد كه او را به پاريس منتقل ساخت, تا بعد از اينكه در تقدير بوده با شاه مقابله كند, در آنجا مرحله اوجگيري مقابله با امام خميني را اعلام كند.
از طريق خاك عراق
در مرحله درگيري نظامي بين ايران و عراق و بعد از اقدام از جانب عراق, سازمان چند هزارتن از زنان و مردانش را به عراق منتقل ساخت تا جناح نظامي و امنيتي در آنجا بنا نهد كه بيش از شش هزار تن را در برگرفت.
سازمان مقر فرماندهياش را به بغداد منتقل ساخت تا راه طولاني و سرنوشت سازي را از تاريخ مقابله با رژيم حاكم بر ايران, كه در تحريك جهان و ايجاد نگراني براي آن, ركورد دار بوده است را شروع كند. و در مدت اندكي رهبري سازمان و افرادش اعتبار بينظيري در ساختن و تأثير گذاري عملي را اثبات كردند, براي رعايت انصاف در رابطه با اين جنبش بايد برخي نقاط واقعي آن را مورد تأكيد قرار داد, كه استقلال تصميمگيري و التزامش به آن برغم حضورش در سرزميني كه تحت حاكميتي با سانتراليزم بالا و حساسيت شديدي نسبت به تضادهاي امنيتي قرار دارد, به اثبات رسانده است.
جنبه هاي برجسته
خلاف هر آنچه كه گفته شد «مجاهدين خلق» حتي يك عمليات بعنوان بخشي از عمليات رزمي نيروهاي مسلح عراق, عليه نيروهاي ايراني انجام ندادهاند و هر عملياتي كه كرده عملياتي جداگانه با ويژگي خاص بوده است, يگانهايش هرگز با يگانهاي عراقي ادغام نشدند, پرسنل آن حتي بصورت فردي در هيچ عمليات عراقي شركت نداشتند, طي دوران جنگ, طرفين -مجاهدين خلق و عراقيان - هر دو طرف نسبت به حفظ مرزبندي حساس بودند و به وجود هماهنگي بالا با اندازه قابل قبولي از ترتيبات امنيتي با رهبري عراق بسنده ميكردند.
اين سازمان با عدم دخالتش در امور حاكميت و فلسفه امنيتي در كسب اعتماد رهبري عراق و رياست جمهوري و ارگان امنيتي هماهنگ كننده با آن برجسته شد, و هيچ امري كه نشاني از رويكرد منفي آن با امنيت عمومي كشور باشد, ديده نشد. روابط عرضي با هيچيك از رهبران و ارگانهاي مهم ايجاد نكرد, و دنبال كسب اطلاعات از وضعيت عراق يا ايجاد تماسهايي كه موجب نگراني بشود, نبود, و به خلاف سازمانها و جنبشها و شخصتيهاي معروف اين جنبش در قبال نفوذ اطلاعاتي نه فقط از سوي ارگانهاي ايراني بلكه از سوي هر تلاش بينالمللي ديگر نيز بشدت حفاظت شده بود. و اين وضعيت در ايجاد روابط اعتماد بين آن و رهبري و ارگانهاي عراقي نقش داشت.
اين سلامت امنيتي يك وضعيت گذرا نبود, بخاطر سرازير شدن هزاران تن از نقاط مختلف جهان براي كاري كه يك گردش نبود, بلكه انتقال از مناطق ثبات و زندگاني خوب و مرفه در اروپا به زندگي پرخطر بود , آنهم نه فقط بخاطر خطرات يك رزم مستقيم بلكه بخاطر بمبارانهاي هوايي و موشكي كه اماكن اسكان آنها خارج از مناطق عمليات مستقيم را هدف قرار ميداد. اكثر تجهيزاتي كه سازمان بدست آورد را از تجهيزات طرف مقابل بود كه به آن دست يافته بود. كما اينكه نيروهاي ايراني در برابر عمليات مجاهدين خلق ضعيف يا سمپاتيك بنظر ميرسيدند , لذا طي سالهاي جنگ هيچ عمليات شكست خورده نداشت.
انضباط آهنين
اكثر افراد مجاهدين خلق از غيرنظاميان هستند وشايد تعداد نظاميان خيلي اندك بود, اما چيزي كه توجهات را بر انگيخت آنها زن و مرد با انضباط آهنين و الترام نا محدود برجسته بودند, مشكلات احساس غربت و سختي صحنه در ميان آنها گسترش نيافت, و اگر با طرفهاي داوطلب مقايسه شوند كه در اكثر مواقع حساس, مقهور اوضاع شدهاند, ويژگيهاي آنها كه علت اصلي قدرت مقابله آنها با شرايط بقا بعد از 2003 بود, آشكار ميگردد. برغم فشارهاي رواني كه در معرض آن بودند, تجهيزاتشان دقيق و بخوبي حفظ ونگهداري شده بود, مقرهاي سكونت آنها بسيار منظم ومرتب و آموزشهايشان تا جنگ 2003 ادامه داشت, همراه با آرامشي غيرعادي در رفتارها و همزيستي رفيقانه و ارتباط مستمر بين افراد و رهبران, بدون وجود هر نوع گسستگي و دسته بنديهاي داخلي, بودن وجود عصياني عليه سازمان و نه ابراز احساس يأس و نه گريز و نه فرار.
رهبري لايق
رهبري مجاهدين خلق توان رهبري خود را نه فقط در زمان جنگ بله توان خارق العاده خود را در پيگيري جوانب قانوني به اثبات رسانده است, امري كه سازمان را به پيروزي در حذف نامش از ليستهاي سازمانهاي تروريستي در اروپا رهنمون شده است. توان اين سازمان در بسيج سياسي ايرانيان مقيم خارج كشور, برپايي تظاهرات و برگزاري تجمعها و ديدارهاي سطح بالاي بين المللي مي باشد. همچنين يكي از شورانگيزترين جنبه هاي اين برجستگي, خودكفايي مالي آن در شرايط دشوار است, باور اين است كه حتي يك سنت هم از هيچ كشوري نگرفته است, و گويا به دريافت مستمري و كمكهاي فردي ايرانيان و شايد هم وجود سرمايهگذاريهاي خاص خودش متكي بوده است, اما از بحران مالي مفروضي رنج نميبرد. بنحوي كه فعاليتهايش مستمر است, همچنين توان تبليغاتي آن و منعكس شدن در رسانههاي تلويزيوني و مطبوعات شايد از توان خيلي از كشورهاي بهتر باشد.
با اين دادهها اين سازمان تهديد جدي رژيم حاكم بر ايران است, لذا تهران سعي كرده است تلاش خود را براي تصفيه حضور آن در عراق متمركز نمايد, اين مأموريت دشواري است كه اكنون زمان تحقق آن نيست, چرا كه دخالت در امور ديگران با قوانين بينالمللي مغايرت دارد, ايران در اين جهت به صورت آشكاري پيشتاز است و بنفع عراق است كه با پرونده «خلق» اولا براساس ملاحظات انساني سپس سياسي و تلاش براي مقابله با فشارهاي ايران رفتار بكند.
(اين مقاله به قلم وفيق السامرائي رئيس اطلاعات نظامي عراق در زمان جنگ ايران و عراق و مشاور امنيت رئيس جمهور عراق بعد از سرنگوني تا سال 2008 مي باشد –م)