ديگر سبوي بْمب اتمي آخوندها بشكسته و پيمانة آنها است. شكست تضمين بقاي رژيم با بْمب اتمي پس از كارزار بيست و چهار سالة مقاومت ايران، خامنه اي با اتمي، بي اتمي، سرنگون، سرنگون، سرنگون...! مردم ايران به چيزي كمتر از سرنگوني رژيم ولايت فقيه و استقرار آزادي و حاكميت مردم رضايت نمي دهند اين هستة مركزي كارزار ملي و ميهني با اين رژيم بوده و خواهد بود.
جنگ آزاديبخش و سرنگوني خلافت ارتجاعي، انتخابات آزاد و تدوين قانون اساسي جمهوري جديد در مجلس موسسان و قانونگذاري ملي حق مسلم مردم ايران است.
كارگران، دهقانان، معلمان،پرستاران،دانشجويان و عموم اقشار وطبقات خلق در زنجير براي در هم شكستن خط فقر و چپاول و اعادة حقوق خود بپاخيزيد.
اكنون رفع تحريم از اين رژيم نه تنها هيچ مساله اي حل نمي كند بلكه بر ابعاد بحران سرنگوني مي افزايد و آن را عميق تر مي كند.
از نقطة عطف گذشتيم، مماشات، دلالي و داعيه اصلاح و اعتدال براي اين رژيم ديگر اثر ندارد!
فراخوان به عموم نيروهاي آزاديخواه و استقلال طلب، به جبهة همبستگي ملي براي سرنگوني استبداد مذهبي ( ديدن فيلم اين پيام در اينجا )
به راستي كه مقاومت ايران چه خطر عظيم و هولناكي را نه فقط از سر مردم ايران بلكه از سر جامعه بشري بطور نسبي و مقطعي هم كه شده، دور كرده است. بْمب سازي اتمي از سوي آخوندها در اثر ضربات افشاگرانه و روشنگرانه يي كه از سوي مقاومت دريافت كردند، به تاخير افتاده است. اين براي ما يك وظيفة ملي و ميهني و در عين حال بالاترين خدمت به صلح و سزاوار سپاسگزاري از سوي جامعه بين المللي است. با اين همه از آنجا كه اين فاشيسم ديني و رژيم دجال وضد بشري، با غصب حاكميت و با سركوب و كشتار و قتل عام، يه دهة متوالي به جنگ آشتي ناپذير با مردم ايران برخاسته و سراپا در جنگ با خلق ماست، تاكيد مي كنيم كه «زن و مرد جنگيم» جنگ و مقاومت در برابر اين رژيم وظيفه و حق مسلّم ماست. با او در جنگ بوده وهستيم. با غني سازي، بي غني سازي، با اتمي و بدون اتمي. اعم از اينكه دولتهاي جهان، از كوچك تا بزرگ، با آن در صلح و سازش باشند يا در جنگ و تضاد و دعوا. نبرد و مقاومت براي آزادي، حق مسلّم مردم ايران در هر وضعيتي است.
در عين حال خوب مي دانيم كه تا اين رژيم در ميهن ما حاكميت دارد، آفت و تهديد براي همگان، بدون استثنا، نجنگيدن و قيمت ندادن است. تن دادن است. وادادن است.
اين ساده ترين و بي دردستر ترين انتخاب است. بار خدايا ما را از اين ننگ و ذلّت مصون دار. هيهات مٍنّا الذّله.
از اين رو به خلق محبوب و مظلوممان به سنت زيارت در آستان خون خدا، سيد الشهداء مي گوييم:
حُربْ لٍمُنً حاربكُمْ و ولّيْ لٍمُنً والاكٌم و عُدْو لٍمُنً عادا كٌم
در جنگ با هرآنكه با شما در جنگ است و دوستدار هر آنكس كه شما را دوست دارد و دشمن هر آنكس كه با شما دشمني مي ورزد.
سلام بر خلق سلام بر آزادي
بنابه فراخوان كانون صنفي معلمان صبح امروز چهارشنبه 31 تير معلمان آزاده ميهن از استانهای مختلف کشور به تهران آمده و در ميدان بهارستان در برابر مجلس رژيم آخوندي تجمع اعتراضي برپا كرده و خواهان مطالبات خود شدند.
اولین اکیپ پيشقراول اين اجتماع ، معلمان کرمانشاهی بودند. در ساعت 10 و 30دقیقه حدود هزار نفر در تقاطع بهارستان با خیابان موسوم به مجاهدین اسلام جمع شده بودند. نیروهای سرکوبگر رژیم مانع از رفتن آنها به مقابل مجلس میشدند.
صدها تن از نیروهای یگان ویژه و مأموران امنیتی و لباسشخصی در محل مستقر شده و به تهدید و دستگیری معلمان میپرداختند.
گزارشهای دریافتی حاکی از حضور چشمگير معلمان زن مي باشد و تا كنون بیش از صدتن از معلمان زن و مرد توسط نیروهای سركوبگر رژيم دستگیر شدند و به نقاط نامعلومی منتقل گردیدند. شماري از معلمان دستگیر شده از شهرهای کرمانشاه، ارومیه، مریوان، ساری، مهاباد و سنندج بودند.
اسامی سه تن از آنها از این قرار است: حسین امامی، امیرحسین امامی و محمدی.
نیروهای سرکوبگر مانع از گرفتن عکس و فیلم از این حرکت اعتراضی معلمان میشدند. معلمان آزاده ميهن در برابر مجلس رژيم مافيايي آخوندي فرياد مي زدند: گرسنگي تا كي؟ نترسید نترسید ما همه با هم هستیم
، معلم زندانی آزاد باید گردد، گرسنگی تاکی؟ و ما همه باهم برابریم.
به گفته شاهدان عيني دولت آخوند روحاني برای ایجاد فضای رعب و وحشت در مقابل مجلس از هلیکوپتر که بر فراز بهارستان در حال پرواز بود، استفاده میکرد.
با وجود این فضای امنیتی معلمان مقاوم میهنمان توانستند فریاد اعتراض خود را علیه حکومت آخوندی بلند کنند و خواستهای برحق خود را مطرح سازند.
كانون صنفي معلمان در اطلاعيه اي خود در باره تجمع امروز معلمان در ميدان بهارستان و در برابر مجلس رژيم مي نويسد:
صبح امروز معلمان از سراسر کشور، دستهدسته به میدان بهارستان آمدند... .
این تجمع در پاسخ به فراخوان شورای مرکزی تشکلهای فرهنگیان سراسر کشور برگزار شده بود. در پاسخ به این فراخوان بیش از دو هزار معلم از شهرهای دور و نزدیک خود را به تهران رساندند...
اما از اوایل صبح حضور نیروهای امنیتی بسیار چشمگیر بود. این نیروها از شکلگیری هر اجتماعی بهشدت جلوگیری کردند و به هر شکل ممکن تلاش خود را به کار بستند تا معلمان را متفرق کنند. برخورد نیروها با یک تجمع کاملاً صنفی و قانونی، بسیار امنیتی گزارش شده است، بر طبق گزارشات، بیش از صد معلم بازداشت شده و به اتومبیلهای ون که در گوشه و کنار منتظر بودند، منتقل شدند.
بنا به اطلاعیه کانون صنفی معلمان جمعیت تجمع کننده با وجود فضای سرکوب توانستند صدای اعتراض خود را برسانند.
اپوزيسيون ايران گفت كه توافق راه را براي اينكه ايران تامين مالي تروريسم در منطقه را گسترش دهد باز ميكند.
روزنامه الشرق الاوسط- فرامنطقه اي 25 تير 94 :
اينجا
مريم رجوي پرزيدنت شوراي ملي مقاومت ايرانروز گذشته به الشرق الاوسط گفت كه تهران برغم توافقي كه با 6 قدرت جهاني روز سه شنبه در وين امضا كرده براي دستيابي به بمب اتمي فريبكاري خواهد كرد. وي افزود كه اين توافق راه را براي مسابقه تسليحات اتمي در منطقه باز خواهد كرد, و به ايران فرصت جديدي خواهد داد كه تامين مالي تروريسم در يمن و سوريه و غيره را گسترش دهد.
انتظار ميرود كه شوراي امنيت هفته آينده قطعنامه موافقت با توافق اتمي را تصويب و تحريمها عليه ايران را با حفظ ممنوعيت سلاح و ممنوعيت تكنولوژي موشكهاي بالستيك لغو نمايد. خانم رجوي معتقد است كه رژيم روحانيون حاكم در تهران برنامه اي با سه محور براي حفاظت از استمرار حكومت خود در كشور از سال 1979 بكار گرفته است, كه عبارتند از: برنامه اتمي, و سركوب داخلي, و صدور تروريسم به كشورهاي همسايه و جهان.
وي در يك تماس از مقر خود در پاريس گفت ” مهمترين جنبه تحول اخير ( يعني توافق ) , عقب نشيني ولايت فقيه از برنامه اي است كه در كنار سركوب داخلي و صدور تروريسم يكي از سه ركن استراتژي حفظ رژيم به شمار مي آمد ” . مخالفان ايراني مي گويند كه كشور سالهاست از وخامت اقتصادي رنج ميبرد و بحران مالي روي بخشهاي وسيعي از كارگران, بويژه بعد از درگيرشدن رژيم در جنگهاي نيابتي در عراق و سوريه و يمن, اثر گذاشته است . اين مخالفان رژيم حاكم در ايران را ” آخوندي ” يعني ” روحاني ” توصيف مي كنند, كه بالاترين قدرت در آنرا علي خامنه اي نمايندگي ميكند .
توافق اتمي اخير بخشي از تحريم اقتصادي را برميدارد و بلوكه پولهاي ايران در خارج باز ميشود, اما همچنين ممكن است به اختلافاتي بين رهبران رژيم و گسترش حركات اعتراضي در خيابانها منجر شود . خانم رجوي گفت : ” برغم اينكه توافق با 6 كشور بزرگ راه فريب كاري ملايان براي دستيابي به بمب اتمي را نمي بندد, اما اين توافق فرصتي برايگسترش حركات اعتراضي در داخل ايران فراهم ميكند ” . وي توافق اتمي را يك عقب نشيني و نقض خط قرمزهاي اعلام شده از سوي خامنه اي توصيف كرد كه در 12 سال گذشته بارها و از جمله در هفته هاي اخير مكررا بر آن پا فشاري كرده بود, كه اشاره اي است به سخنرانيهاي رهبر كه قرار گرفتن برنامه اتمي تحت نظارت بين المللي را رد كرده بود . رجوي گفت امتيازاتي كهايران در توافق اتمي با شش كشور داده فاشيسم ديني حكام تهران را تضعيف خواهد كرد . وي تاكيد كرد كه تن دادن خامنه اي و رژيمش به همين توافق نيز از وضعيت انفجاري جامعه ايران, آثار فرساينده تحريمها, بن بست سياست رژيم در منطقه و همچنين نگراني آن از تشديد شرايط توافق نامه از سوي كنگره آمريكاست .
خانم رجوي جهان را به ايستادن در كنار مردم ايران براي رها شدن از رژيم حاكم در ايران فراخواند, و افزود در چنين شرايطي ” سياست صحيح حمايت از مردم و مقاومت ايران براي سرنگوني رژيم ” است . وي در ادامه گفت ” امتياز دادنهاي غرب به آخوندها ( با پيامدهايي نظير مسابقه تسليحاتي در منطقه ) , حركت در جهت عكس تاريخ است ” .
وي تاكيد كرد كه اين توافق بدون امضا كه الزامات يك معاهده رسمي بين المللي را ندارد, البته راه فريبكاري ملايان و دستيابي آنها به بمب اتمي را نمي بندد اما افزود با اين همه همين ميزان عقب نشيني, هژموني خامنه اي را همچنان كه مقاومت ايران از قبل خاطرنشان كرده است, در هم مي شكند و فاشيسم ديني را تضعيف و متزلزل ميكندو ناگزير به تشديد جنگ قدرت در رأس رژيم و بر هم خوردن تعادل دروني آن عليه ولي فقيه فرتوت راه مي برد ” . وي همچنين گفت كه جنگ قدرت در راس رژيم به تمامي سطوح آن تسري پيدا مي كند .
خانم رجوي با انگشت گذاشتن روي اين كه مقاومت ايران, نخستين افشاگر پروژه ها و مراكز و پنهان كاريهاي اتمي رژيم طي سه دهه گذشته بوده است, گفت اگر كشورهاي 1+5 در برابر اين رژيم قاطعيت بخرج مي دادند رژيمي كه از شكنندگي و بحرانهاي داخلي رنج ميبرد هيچ چاره اي جز عقب نشيني كامل و دست كشيدن دائمي از تلاش براي دستيابي به بمب اتمي و مشخصاً دست برداشتن از هرگونه غني سازي و تعطيل كامل پروژه هاي بمب سازي نداشت.
رجوي از قدرتهاي بزرگ خواست در برابر دخالت رژيم ايران در امور كشورهاي منطقه خاور ميانه بايستند, و اين اقدام را در هرگونه توافقي كه امضا مي شود به عنوان يك اصل بنيادين تضمين كنند. وي گفت بدون ملزم كردن ايران به متوقف كردن دخالت در امور منطقه, هر كشوري حق دارد خواستار تمام امتيازاتي شود كه جامعه جهاني به آخوندها داده است, امري كه منجر به شروع يك مسابقه تسليحات اتمي در اين بخش از جهان خواهد شد. رجوي هشدار داد رژيم ايران پولهايي را (كه بعد از برداشتن تحريمها از سپرده هاي منجمد شده در خارج از كشور به آنها دست خواهد يافت), براي افزايش صدور تروريسم به كشورهاي منطقه, و نه براي رفع نيازمنديهاي مردم ايران, بكار خواهد گرفت. وي گفت ” پولهاي نقدي كه به جيب رژيم ريخته خواهد شد بايد تحت كنترل شديد سازمان ملل صرف نيازمندي هاي مبرم مردم ايران شود, در غير اين صورت رژيم اين پولها را براي سياست صدور تروريسم و بنيادگرايي به سوريه و يمن و لبنان سرازير خواهد كرد .
همه مسيرها به به سمت دستيابي اين رژيم به سلاح اتمي مي بايد بلوكه شود، چيزي كه اين توافق هسته اي آنرا انجام نمي دهد. در نهايت، مادام که رژيم آخوندها در ايران بر مسند قدرت نشسته باشد، بنيادگرايي اسلامي بر جاي خود باقي خواهند ماند، تکثير خواهد شد و گسترش خواهد يافت.
مقاله اي در سايت مجله فوربز 25 تير 94 ،به قلم مريم رجوي اينجا
Iran Nuclear Deal Feeds The Roots Of Regional Terrorism
در بستر گزارشهاي روزانه جنايات توسط گروههاي تروريستي در مصر، سوريه، يمن و عراق، جهان اكنون از يك توافق اتمي بين 5 +1 و رژيم ايران مطلع شده است. توافقي كه حتي با خوشبي
نانه ترين قرائت، نه تنها مسير تهران را به يك بمب اتمي مسدود نمي سازد، بلكه به آن دهها ميليارد دلار براي افزودن به زرادخانه جنگي اش اعطا مي كند. برخي ممكن است اين امتيازات به تهران را به عنوان تلاشي توسط دولت اوباما براي تضمين همكاري آخوندها به منظور مقابله با و شكست خطرات شيطاني بنيادگرايي اسلامي تلقي كنند. اين تلقي يك بازخواني نادرست از تاريخچه و اهداف اعلام شده اين رژيم است. برنامه هسته اي تهران بطور واضحي به خاستگاه انقلابي- امپرياليستي آن گره خورده است. همانطور که رئيس جمهور سابق و رئيس فعلي تشخيص مصلحت نظام رفسنجاني در اوائل دهه 1990 گفت، اگر رژيم به تسليحات اتمي دست يابد چه کسي خواهد توانست مانع صدور باصطلاح «انقلاب» شود؟ اين توافق در حالي صورت گرفت كه اين رژيم به غايت متزلزل در چنبره اي از بحرانهاي فزاينده گرفتار آمده است. در چنين شرايطي 5 +1 بسادگي مي توانست با اتخاذ يك سياست قاطع اين رژيم را وادار كند از پروژه هايش اتمي اش دست بردارد. در حقيقت، غرب يك فرصت استثنايي را براي جلوگيري از دست يابي رژيم به بمب اتمي از دست داده است.
رژيم تهران به عنوان نيروي محرك يك خلافت اسلامي در عصر حاضر عمل كرده است.
بر همين سياق، هنگامي كه ايالات متحد با تروريسم مبارزه مي كند اقدامات پرهزينه و در نهايت زيانبخش - در مثل براي چيدن قاصدک ها- را برمي گزيند. يعني يک حمله هواپيماي بي سرنشين در اينجا و آموزش و ارسال سلاح هاي سبک در آنجا. چنانچه نخواهيم گلستان تمدن – از هلال حاصلخيز تا دره رود نيل – مورد تاخت و تاز قرار گيرد، ما بايد اين پديده شوم را از ريشه نابود سازيم. براي اين کار بايد فهم و درک بهتري از ريشه هاي اين پديده کسب کنيم: رژيم تهران. محققاَ، اين معامله اتمي مؤثرترين منبع اسلام بينادگراي افراطي در جهان را مشروع و توانمند مي كند.
اين حقيقت دارد که هم افراطيون شيعه و هم نوع سني، با وجود تفاوت هاي تاکتيکي و فرقه اي، بدنبال تحميل يك خلافت اسلامي بر پايه برداشت هاي سرکوبگرانه، ارتجاعي و دروغين از اسلام هستند. اما يك تصوير خلافت اسلامي در تاريخ معاصر در واقع با روي کار آمدن ديکتاتوري مذهبي خميني – که بر اساس دكترين ولايت فقيه بنا شده است – در سال 1357 يعني چهار دهه پيش ظهور نمود. از آن زمان تا كنون، رژيم تهران بعنوان نيروي محرک و کانون اين تهديد خطرناك هم در منطقه و هم در سطح جهاني عمل کرده است.
هدف غايي و اعلام شده اين سنخ از بنيادگرايي افراطي، همانطور که در قانون اساسي رژيم ايران هم قيد شده است، پايه گذاري يک خلافت و تحميل قانون شريعت از طريق اعمال زور است. بنيادگرايي هيچ مرز جغرافيايي را در مسير تلاشش براي تحقق يك امپراطوري اسلامي برسميت نمي شناسد و بطور بارزي با سركوب زنان، عدم بردباري مطلق نسبت به اقليت هاي قومي و مذهبي و تمايل به سبعيت و خشونت شناسايي مي شود. آيا اين موضوع آَشنايي نيست؟ اين نقشه مسير سرکوبگرانه و توسعه طلبانه اول كه ابتدا در ايران نهادينه شد به نحو مشابهي هدف اصلي مسلمانان افراط گرا، از جمله داعش مي باشد.
رژيم آخوندها بخشي از راه حل بنيادگرايي اسلامي نخواهد بود
رژيم ايران در تکاپوي مستمر براي صدور ايدئولوژي ارتجاعي خود به خارج از مرزها بوده تا ساير قدرت هاي منطقه اي را بي ثبات ساخته و يا بمب اتمي را به مثابه تضمين بقاي خودش بدست آورده و يا توليد كند. طبق قانون اساسي اين رژيم، مأموريت سپاه پاسداران اين است كه از باصطلاح «انقلاب اسلامي» رژيم حراست نموده و آن را گسترش دهد. و سپاه نيز به نوبه خود يک نيروي ويژه بنام نيروي قدس را تشکيل داد که نقش كانوني را در ارتکاب تروريسم در سراسر جهان ايفا کرده است. نيروي قدس بطور خاص عملكرد مخربي در عراق و سوريه طي چند سال گذشته داشته است و بذر خشونت فرقه گرايانه را که واکنش وحشيانه تروريست هاي داعش را بدنبال داشته، پاشيده است.
كمترين تفاوتي بين بالاترين سطوح رژيم وجود دارد عناصر باصطلاح «مدره» در تهران، مانند رئيس جمهور رژيم حسن روحاني، در رابطه با اهداف رژيم، از جمله يك حکومت مطلق العنان ولي فقيه و سياست هاي مربوط به تروريسم و بنيادگرايي، با ساير باندهاي نظام هم نظرند. اين عناصر نيروي تغيير نيستند، بلکه شريك در اشاعه رژيم ولايت فقيه ميباشند، رژيمي که خود يک نيروي مهم الهام بخش، الگو و حامي فعال مالي و پشتيبان گروهها و هسته هاي تروريستي در سراسر جهان است. آخوندها بخشي از راه حل بنيادگرايي و افراطي گري اسلامي نخواهند بود-- آنها خود قلب اين مشكل هستند.
مردم ايران خواهان يك نظام دمكراتيك، بردبار و كثرت گرا هستند.
با اين وجود، بنيادگرايي اسلامي را ميتوان و بايد شکست داد. اما مي بايد از ريشه برچيده شود و ريشه آن هم در تهران است. اين کار مستلزم اخراج نيروي قدس و خلع سلاح شبه نظاميان شيعه و ساير مزدوران رژيم تهران در عراق و در عين حال قدرت مسير ساختن شرکت واقعي اهل تسنن در امر حکومت مي باشد. ايالات متحده مي بايد به عشاير سني اين توانايي را از طريق مسلح کردن و حمايت از آنها براي برقراري امنيت در جوامع خودشان بدهد. اين تنها راه شکست داعش است. ما بايد مرداب آنها را براي سوء استفاده از نارضايتي ها و عضوگيري بخشكانيم.
در سوريه، پشتيباني رژيم ايران از بشار اسد بايد متوقف شود، امري که مستلزم کمک رساني به اپوزيسيون مدره در راستاي تلاش هاي آن براي سرنگوني حکومت سركوبگر اسد و برقراري دمکراسي در آن کشور ميباشد.
اما اين اقدامات بطرز ملاحظه اي ضربه خواهند ديد چنانچه رژيم ايران برنامه هاي اتمي خود را حفظ نموده يا توسعه دهد.. همه مسيرها به به سمت دستيابي اين رژيم به سلاح اتمي مي بايد بلوكه شود، چيزي كه اين توافق هسته اي آنرا انجام نمي دهد.
در نهايت، مادام که رژيم آخوندها در ايران بر مسند قدرت نشسته باشد، بنيادگرايي اسلامي بر جاي خود باقي خواهند ماند، تکثير خواهد شد و گسترش خواهد يافت. تغيير رژيم در ايران – به يمن شجاعت و اراده مردم ايران و اپوزيسيون سازمانيافته – مشکل را از ريشه حل خواهد کرد. همانطور که قيام هاي مردمي در سال 2009 نشان دادند، مردم ايران خواهان شکوفايي يك نظام دمکراتيک، بردبار، کثرت گرا و غيراتمي هستند که بجاي نظام ولايت فقيه که آنها را سركوب مي كند، مي باشند».
مريم رجوي رئيس جمهور منتخب شوراي ملي مقاومت ايران است. شورا ائتلافي از اشخاص و سازمان هاي اپوزيسيون ايران ميباشد که متعهد به يک جمهوري دمکراتيک، سکولار و غيراتمي در ايران ميباشند.
” اي درختان عقيم ريشه تان در خاكهاي هرزگي مستور
يك جوانه ارجمند از هيچ جاتان رْست نتواند
اي گروه برگ چركين تار چركين پود
يادگار خْشكسالي هاي گردآلودهيچ باراني شما را شْست نتواند”
شعري از مهدي اخوان ثالث
سعيد ماسوري در پاسخ به بازجويان مي نويسد:
چندي است از زندانيان سياسي ( ازجمله خود من )ميخواهند که درخواست عفو بنويسند، گويي که از اول زندانيان سياسي تنها به خاطر منافع شخصي خودشان به زندان افتاده اند و حال هم بايد براي نجات جان خودشان ، درخواست عفو کنند. برخي هم جديدا و به بهانه عيد فطر و....به درگاه مراجع به اصطلاح تقليدکه خود عمله جور بوده اند ، استغاثه ميکنند.... که آقايان مراجع : شما وساطت کنيد وبخواهيد که زندانيان سياسي را مورد عفو و شفقت ملوکانه قرار دهند و آزاد کنند ...!!!
انگار نه انگار که بيش از سه دهه است که حقوق ملتي به تمامي به تاراج رفته واز اوليه ترين حقوق انساني محروم گشته و جز زندان و اعدام حقي برايشان قائل نبوده اند .... آري ...همه اينها را بايد ناديده گرفته وتنها براي آزادي فرد خودشان ، درخواست عفو کنند .
عين همين قضيه " جشن و پايکوبي " بر سر مذاکرات هسته ايي است ... که بياييد آن همه منافع ملي بر باد رفته را ناديده گرفته ، آن همه محروميت و فقر و فشار اقتصادي و....که بر مردممان تحميل شده را ناديده گرفته و حال که توافق شده با هم جشن بگيريم و البته هيچکس هم حق ندارد بپرسد که پس مسئول اين همه فجايع انساني واقتصادي که يک قلمش را اين روزها معلمان و پرستاران شجاع و آزاده کشورمان در استيفاي حقوق عقب افتاده و پايمال شده شان ، فرياد ميزنند و حتي زندان آمدن را هم شجاعانه پذيرفته اند ، کيست ؟ اين سؤالها ممنوع است و بي خيال همه اينها ، بياييد جشن بگيريم ...!!!
راستي در اين مورد نبايد به جاي انتظارجشن و هلهله از مردم ايران ، که دار و ندارشان را بخاطراين ماجراجوييهاي هسته ايي ، بر باد داده ايد ، از مردم ايران حداقل يک عذر خواهي خشک وخالي بکنيد ؟ في الواقع چه کسي بايد طلب عفو بکند ؟؟؟ شما بايد از مردم ايران و بعد هم از زندانيان سياسي آنها ، طلب عفو بکنييد يا مردم و زندانيان بايد طلب عفو بکنند ؟
با اين منطق و ادعايي که شما اقامه ميکنيد لابد همه قربانيان " آشويتس " بايد توبه وبعد طلب عفو ميکردند و قطعا بعد از تسليم شدن آلمان که ديگرتوان ادامه جنگ را نداشت ، نوبل صلح را هم بايد به " ژنرال آلفرد يودل " نماينده هيتلرکه صلحنامه ( تسليم نامه ) را امضاء کرد ، ميدادند ؟؟؟ و بعد هم جشن و پايکوبي !؟؟ خير ، دنيا اينقدر هم که شما تصور ميکنيد بي حساب و کتاب نيست و قطعا " نرويد ز تخم بدي بار نيک " و باز به قول سعدي و براي ختم کلام :
همينت بسند است اگر بشنوي
که گر خار کاري سمن ندروي
سعيد ماسوري
تير ١٣٩٤ زندان رجايي شهر
گفتگوي سيماي آزادي با احسان امين الرعايا از مسئولين و تحليلگران برجسته مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ايران در باره توافق اتمي رژيم و پيامدهاي آن، آقاي امين الرعايا ضمن تاييد ضعف ها و حفره هاي زياد در توافقنامه بي امضاي وين كه ناشي از رويكرد دولت اوباما در قبال رژيم ولايت فقيه مي باشد، عقب نشيني هاي فراوان رژيم را شکست استراتژی اتمی اين رژیم و شکست استراتژی ولایتفقیه ارزيابي نموده كه یک هیولای کاغذی یکی از تکیه گاههای خیلی مهمش را از دست داده است.
سؤال: برخیها میگویند که توافق اتمی به نفع رژیم شده چون در هر حال در این توافق خیلی جاها امتیازاتی به رژیم داده شده، میخواستم نظر خودتان را درباره این استدلال بگوئید؟
امین الرعایا: بله من میخواهم بهطور خاص تأکید بکنم روی عقبنشینی رژیم و تأکید بکنم روی شکست استراتژی برنامه اتمی ولایتفقیه، اینکه شما گفتید خوب شکی نیست توافقنامه موجود ضعفها و حفرههای متعددی داره، شکی نیست که اگر نبود رویکرد دولت آمریکا که به جای فشار آوردن به رژیم، بهای خونین و واقعاً سنگینی را از مردم ایران و از ملتهای منطقه گرفته، اگر هیچکدام از اینها نبود این توافقنامه حتماً میتوانست بسیار قاطعتر دربیاید و بسیار قاطعتر علیه ولایتفقیه عمل بکند، البته بهطور کلی باید توجه داشته باشیم که هر ساز و کاری که متضمن برچیدن و انهدام کامل تأسیسات اتمی رژیم نشود این طبعاً ضعیف است، این روشن باشد، و روشن است، اما میخواهم عرض کنم که همه اینها یک سوی یک تحوله که اشاره کردیم سوی دیگری هم هست که این از قضا جایگاه عمده دارد، آن طرف بهاصطلاح نیمه خالی لیوان را که شما اشاره کردید اما این طرف یک نیمه پری هم دارد که این نیمه پر حائز اهمیت تعیینکننده است. وجه اساسی این است که ولایتفقیه پذیرفته که برای یک دوره نسبتاً طولانی یعنی دستکم 10سال بخش مؤثر برنامه اتمی تعطیل بشود، انسداد حداقل 10ساله برنامه اتمی، این چیزی است که اتفاق افتاده، خصلت این تحول چیست؟ این یک گسست بزرگ در استراتژی ولایتفقیه است، این را بههیچوجه نمیشود گفت یک عقبنشینی تاکتیکی، بههیچوجه نمیشود گفت که یک مانور است، بنابراین کسانی که استدلال میکنند که ساختار برنامه اتمی حفظ شده، این یک واقعیت است، آنها یک واقعیت را بیان میکنند اما یا از فعل و انفعال سیاسی که عنصر کانونی این تحول است غافلند یا اینکه با عمده کردن این واقعیت یک چرخش سیاسی فوقالعاده را نمیبینند و یا استتار میکنند. در سال 1355 که رژیم شاه تحت فشار سیاست حقوقبشر کارتر از شکنجه و اعدام البته بیسر و صدا دست برداشت، بله حفظ ساختار ساواک و نظام امنیتی رژیم در آنموقع وجود داشت آنموقع هم میشد این استدلال را کرد ولی چیزی که اهمیت داشت این نبود که ساختار از قبل موجود امنیت رژیم حفظ شده بلکه همان چرخشی بود که دو سال بعد سرنوشتش را دیدیم، در سال 67 هم خمینی دجال آتشبس را در جنگ ضدمیهنی پذیرفت همان موقع هم ساختار ماشین جنگی رژیم حفظ شده بود، اما پذیرش آتشبس، همچنان که خود خمینی تصریح کرد یک عقبنشینی و جام زهر بود. خوب، البته من عمد دارم از اثرات عقبنشینی این تحول یعنی عقبنشینی خامنهای از برنامه اتمی صحبت نکنم. چونکه بهنظر من اهمیت عظیم این عقبنشینی به عواقبش الآن بستگی نداره، خمینی سرنوشتش را گره زده بود به جنگ، خامنهای هم سرنوشت خودش را به برنامه اتمی گره زده بود، این روشن است، و الآن خامنهای تن داد به این وضعیت که اهرم اتمی را از دست بدهد.
سؤال: شما بر اهمیت این عقبنشینی تأکید میکنید، با توجه به این تأکید میخواستم بپرسم کارکرد واقعی برنامه اتمی برای رژیم چه بوده است؟
امین الرعایا: ببینید روشن است که اگر رژیم بمب را بهدست میآورد این یک تضمینی بود برای جلوگیری از سرنگونی با عبرت گرفتن از تجربه قذافی در لیبی و صدام حسین در عراق، این یک چیز روشنی است. بارها گفته شده خود خامنهای هم دو، سه بار اشاره کرد، از جمله در همین یکی دو سال اخیر، ولی بهنظر من اهمیت این اهرم اتمی، با توجه به تضادی که قرار است در آینده حل بکند، از این به مراتب فراتر است، اینکه برنامه اتمی نظیر یک پروژه صنعتی یا علمی یا اقتصادی معمول نیست که حالا بگوئیم چون تمام شده مثلاً سرمایهگذاری رژیم را برباد میدهد، البته سرمایهگذاری رژیم را هم برباد داده، ولی نکته خیلی مهم به نظر من این است که این برنامه یکی از عناصر تشکیل دهنده قدرت ولایتفقیه است، بهطوریکه در تمام مدتی که این برنامه ادامه داشته در حالیکه هنوز بمبی بهدست نیاورده بود ولی باعث تحکیم نیروی ولایتفقیه برای سرکوب جامعه، باعث تحکیم ولایتفقیه برای صدور تروریسم در منطقه بوده است، بنابراین برچیده شدن این برنامه بخشی از قدرت حاکم را، بخشی از هژمونی خامنهای را از او میگیرد، شما ببیند در همین 4- 5سالی که مذاکره اتمی چه بهصورت مخفی و بعد بهصورت علنی در جریان بود این برنامه اهرمی بود که دولت آمریکا را به سکوت و مماشات میکشاند، فیالمثل در قبال کشتار اشرفیها، در قبال واگذاری حفاظت اشرف به دولت مالکی که توسط دولت اوباما صورت گرفت، در قبال جابهجایی اجباری اشرفیها، به لیبرتی، آن قتلعامهای و جنایتها در اشرف و لیبرتی، همه اینها پشت صحنه سکوت و مماشات آمریکا در همین مذاکرات بود، کمااینکه شما حتماً بهخاطر دارید دو سال پیش وقتی که بشار اسد دست به بمباران شیمیایی زد و آمریکا در آستانه حمله به سوریه بود در آنجا پیغام و درخواست مشخص خامنهای از طریق قاسم سلیمانی و فالح فیاض بود که مانع حمله شد، دستکم این پیغام و درخواست، یکی از عوامل بازداشتن آمریکا بود که سرنوشت سوریه را برای یک مدت تغییر داد و حداقل 150هزار نفر قربانی بیشتر به ملت سوریه تحمیل کرد. 3ماه بعد از آن بود که اولین توافق موقت اتمی را در ژنو شاهد بودیم که صورت گرفت، در حقیقت بهای عظیم و خونین به عقبنشینی وادار کردن رژیم، این را مجاهدین اشرف و ملتهای منطقه پرداختند در عینحال خوب، رژیم این اهرم شوم و این اهرم پرنحوست را از دست داده است.
شکست استراتژی اتمی رژیم، شکست استراتژی ولایتفقیه، واقعیت رژیم این را آشکار و عریان میکند، یعنی نشان میدهد که ولایتفقیه یک هیولای کاغذی است که حالا یکی از تکیه گاههای خیلی مهمش را از دست داده است.
رئيس جمهور ارتجاع گفت: در اين 22ماه مذاكره كنندگان ما، با هنر نشستند و حرف زدند. آنها با هنر نوشتند و نگاه كردند.
در اين مدت به گونهاي با 6 قدرت جهان صحبت كرديم كه چنانچه مذاكرات به پيروزي نرسد و موفق نباشد دنيا به خوبي ميداند كه ايران اهل منطق بوده و ميز مذاكره را هيچگاه ترك نكرده است و به بهترين وجه در مقابل قدرتهاي جهان پاسخ داده است.
رئيس جمهور ارتجاع گفت:نفس مذاكره هنر است و اينكه ما 22ماه در حال حرف زدن هستيم يك هنر است؛ نفس اينكه 6 قدرت را در برابر خودمان ميخكوب كردهايم هنر است و نفس اينكه بسياري از مشكلات را تا امروز حل كردهايم نيز هنر است.
خركي ر ا به عروسي خواندند خر بخنديد و شد از قهقهه سست
گفت من رقص ندانم به سزا مطربي نيز ندانم به درست
كه در جوابش گفتند:
خران را كسي در عروسي نخواند مگر وقت آن كاه و هيزم نماند
در روزي و روزگاري در شهري چند كارگر بعد از كار روزانه در قهوه خانهاي نشسته از مشكلات و گرفتاريهاي خودشان صحبت مي كردند. يكي از كارگران كه سبيل هاي پهن و بزرگي داشت، طبق عادتش چاخان مي كردكه امروز غذاي خوبي خوردم و... گاهاً دستش را هم بر سبيلهايش مي كشيد ميخواست بفهماند كه نمي بينيد سبيلهايم چرب است. ديگر كارگران حسرت بدل شده بودند كه نكند دوست چاخانشان گنجي و يا ثروتي و ارثي نصيبش شده.
روزيآقا كارگره مشغول تعريف و تمجيد از وضعيتش بود كه اتقاقي اقتاد:
بابا، بابا،زود بيا
چي شده پسرم
گربه سبيل چربكنت را خورد!
خودتان مي توانيد اين ماجرا را با شياديها، سگ دعوا ها،خط و نشان كشيدنها، اراجيف، فرافكني، دغلكاري و فريبكاري، دجاليت، تهديدات، وحشت و كلافه گي، رژيم پوشالي آخوندي را بعد از توافق را مد نظر قرار دهيد. كه همه چيز هنر بود، خوردن جام زهر هنر بود، عدول از مرز سرخها هنر بود ، بلي هنر خوب چيزي است اما نه بيان هنر از زبان بي هنران و ضد هنران كه هنرشان چاخان، كلاهبرداري چپاول و كشتار مردم است و بس
اما آن كارگر بيچاره كجا و اين رژيم دجال و جاني كجا!
بلي:
اما، واقعيت چيز ديگريست.رژيم عوامفريب، ضد بشري آخوندي به يمن افشا گريهاي مترقي و انقلابي مقاومت، بساط و آرزو هاي اين جانيان را روي سرشان آوار و آن را به جام زهر تبديل كرد، افزايش سركوب و اعدام در داخل و از كار افتادن موتور لشكر كشي به عراق، سوريه و يمن و...راهي غير از اضمحلال و نابودي اين جانيان متصور نيست،حالا رژيم و رهبري پوشالي خط و نشان بكشد و آسمان را بزمين بدوزد، ولي شرايط ژئوپليتيكي منطقه، وضعيت ائتلاف عربي، پيروزيها و اعتلاي مقاومت سر فراز، همه نشان از اثر كردن جدي جام زهر هست كه سرنگوني محتوم رژيم را بدنبال دارد. تا نظرشما چه باشد.
راستي دم مجاهدين گرم كه جام زهر را به حلقوم اين وطنفروشان ريختند.
اين هنر واقعي هست اي بي هنر
محمود نيشابوري
مردی برای خرید کوزهای وارد بازار شد، همه مغازهها را بسته دید به جز یکی، وارد شد و درخواست کوزهای کرد، صاحب مغازه شروع کرد به تعریف و تمجید از کوزههای خود و گفت: این یکی یادگاری است از لنین که استالین در اولین ملاقاتش به او اهدا کرده، آن یکی کوزهای است که افلاطون در آن شراب ناب میریخته. این یکی از زمان کورش کبیر، بین پادشاهان دست بهدست چرخیده تا به اینجا رسیده، آن یکی کوزهای است که جملات گهر بار جان داک در آن حک شده، و این هم کوزهای است که حضرت مسیح به حواریون خود از آن آب میداد، و اما همین که میبینی از دوران حمورابی به یادگار مانده و قوانین حقوقبشر با ظرافت خاص روی آن نوشته شده، ... با این همه زیبایی نکات مثبت، همه آنها تنها یک ایراد کوچک دارند که ته آنها سوراخ است و شب باید زیر آنها یک تشت بگذاری، خریدار، خندید گفت: لطفاً برایم همان تشت زیری را بدهید شاید جایی به درد بخورد.
اکثر جریانهای و افراد مدعی کشورمان که خود را با مارکهای گوناگون بزک کردند، در 37سال حکومت جهل و تاریکی هم، فقط یک ایراد کوچک داشتند که در برابر تمام جنایات رژیم کرنش کرده و تسلیم شدند و بجز این هیچ ایراد اساسی نداشتند.
در جنگ هشت ساله ایران- عراق که صدها هزار نفر قربانی و صدها هزار میلیارد دلار دارایی مردم حیف و میل شد به رغم اینکه همه این جریانهای میدانستند ادامه جنگ هیچ نفعی برای مردم ندارد، فقط به استحکام پایههای رژیم آخوندی سود میرسانند، نه تنها بر علیه آن هیچ حرفی نزدند بلکه از ترس رژیم با آن همراه شدند و هر چه میتوانستند بر سر مخالفان جنگ و طالبان صلح فریاد زدند و....
پروژه اتمی هم که از جنس جنگ 8ساله بود و باعث حیف و میل صدها میلیارد دلار از اموال مردم محتاج به نان شب و هزاران زن و مرد کارتن خواب شد باز نه تنها کوچکترین اعتراضی نکردند بلکه با رژیم هم صدا شدند و شعار انرژی هستهای حق ملی ماست سر دادند و به آنها را که این پروژه میهن بر باد ده را افشا کردند تهمت وطنفروشی و خیانت زدند.
در مقابل کشتار وحشیانه دهها هزار نفر از زندانیان مظلوم در دهه 60و 67 لال شدند کر شدند و برای یاری رساندن به ظالم، بر چشم مردم خاک پاشیدند و با کارهای بهاصطلاح فرهنگی و اجتماعی در نهادهای زیر نظر وزارت اطلاعات مردم را مشغول کردند. در برابر فتوای خمینی در مورد سلمان رشدی حتی آنها که باورهای ضد مذهبی داشتند هیچ اعتراضی نکردند و به نوعی با سکوت خود از آن حکم حمایت کردند، در برابر ویرانی کشورهای سوریه و عراق و یمن که بر کسی پوشیده نیست زیر سر رژیم آخوندی با پولهای مردم ایران میباشد و تا بهحال بیش از 300هزارنفر کشته و میلیونها نفر آواره شده نه تنها اعتراضی نکردند بلکه برای کمک به رژیم مردم را با الفاظ توهم آمیز منافع ملی، تمامیت ارضی، و... مشغول کردند. زمانی که جوانان و مردان و زنان وطن مثل (فرزادها، شیرینها، صارمیها، زمانیها...) بالای چوبهدار فریاد آزادی سر میدادند یا هزاران نفر در سلولهای انفرادی و در انتظار طناب دار بودند این فیلسوفهای شیاد با همکاری دنیای مماشاتگر دنبال دلقکهایی بودند تا از آنها قهرمانان دروغین بسازند و به خورد مردم بدهند تا مردم قهرمانان واقعی خلق را نشناسند و برای اینکه این داستان واقعی جلوه داده شود، هرازگاهی به دلقکهای قهرمان جایزههای جهانی از طرف لابی خارجی اهدا میکردند.
و اما در جنایات بیسابقه تاریخی در اشرف و لیبرتی توسط رژیم و مزدورانش در عراق که از طرف همه نهادهای بینالمللی بهشدت محکوم شد این دوستان فیلسوف نشان دنبال نجات خرگوش هندی بودند که در فلان کوهستان نسلشان در حال منقرض شدن بود. آری چنانکه گفتم این دوستان تنها یک ایراد کوچک دارند که هر چه فریاد دارند بر سر قهرمانان وطن میکشند و هر چه میتوانند با سکوت خود در خدمت دشمن میباشند، بد نیست این جا یاد کنیم از غضنفر که میکویند بهترین فوتبالیست جهان بود فقط با یک ایراد کوچک که: دروازه خود و رقیب را همیشه اشتباه میگرفت و هر گلی هم در طول عمرش زده به خودی بود. البته همه اینها اتفاقی بود و هیچ غرضی در کار نبود!
صالح کهندل زندان گوهردشت سالن 12.
بنا به خبار رسيده گارد زندان مخوف اوين به بهانه بازرسي به زندانيان زندانیان بند ۸ اوین در هنگام نيمه شب يورش بردند.
بنابه اين خبر در ساعت ١٢ شب ٤ ٢تيرماه ١٣٩٤ دژخيمان خامنه اي به بند ٨ اوين به طرزي غير منتظره و وحشيانه يورش برده و تمام زندانیان را بیدار کرده و راهی کریدورها و راهروها کردند." اين بازرسی که تا ساعت ١ نیمه شب ادامه داشت مراتب اعتراض زندانیان سیاسی در بند ٨را در بر داشت و رضا انتصاری از دراویش محبوس در بند٨نیز بر اثر ناراحتی قلبی به بهداری اوین منتقل شد.
بنابه خبر دريافتي ساعت ده صبح امروز پنجشنبه ٢٥ تیر، بار دیگر گارد دژخیم زندان اوین به بند هشت یورش برد، تمامی زندانیان روزهدار را در گرما به هواخوری فرستادند و خود به تفتیش وسایل زندانیان پرداخت.
به: خواهران مجاهد سميه محمدي و زينب حسين نژاد، شير زناني كه با همه تهديدات، فشارها، تهمت ها ي نا روا، همچون سرو سهي راست قامت و استوار ايستادند و لحظه اي مرعوب لجن پراكني و شانتاژ رژيم نشدند. رژيمي كه از نا پدر يهاي مزدور اين دو مجاهد سوء استفاده كرده و آنها را در مقابل يك انتخاب اصلح و انقلابي قرار داده است.
دو دنيا ي سراپا متضاد در مقابل هم صف آرايي كردند. دنياي مبارزه و مجاهدت كه توان و انرژيش را از خلقش مي گيرد و آن كه به زور و تهديدو كينه ورزي مجهز است. اما، آنچه پيروز شد و مي شود نيروي مقاومت و ايستادگي بر اصول است.
عزم و رزم شمايان، ارج نهادن به جايگاه انساني است، آنجا كه تبلور و جوهره اش، اختيار، انتخاب آزادانه است. مقاومت جانانه شما اثباتگر، فرداي روشن و آزادي، بعد از سرنگوني رژيم آخوندي است، كه به شأن و مقام وجايگاه انساني پر بها داده و هيج اجبار ي در انتخاب راه و مسير زندگي كسي وجود ندارد.
كاشكي خميني و عوان و انصارش فقط انسان را مي كشت و كاري به مسائل عادي ديگر جامعه نداشت. اما مگر مي شود رژيمي كه انديشه و ايد ئولوژي منحطش آلوده، شرك آلوده و قرون وسطايي است بدور از تروريسم، ارعاب، شكنجه و اعدام و دخالت در امور خصوصي ديگران و ... نباشد. از نخستين روز، نازل شدن اين بليه شوم سعي در پاشاندن خانواده ها، تهديد و ارعاب كرد، اختلاف بين اعضاي خانواده ها، خبر چيني و تبليغ مزدوري از خانه، مدرسه ، كارخانه ، دانشگاه همه جا در دستور قرار گرفت. همه و همه بايد تحت نظر! باشند.
گستردگي مجاهدين در سطح جامعه افزايش روز افزون هواداران ، سخنرانيها، متينگها ، روزنامه پر تيراژ مجاهد براي رژيم آحوند ي گران آمد ه بود، سركوبها، چماقداريها، حمله ها به ستاد هاي مجاهدين آغاز شد، شهيد و مجروح، اما اراده اي مصمم و استوار مجاهدي در برابر خميني بيشتر مي شد.
عاطفه ها سر بريده شدند:
از آن نامادري كه در شو تلويزيوني پسرش را تهديد به مرگ مي كرد، كه از امام! معذرت بخواهد و... ازآخوند گيلاني ملعون و شيخ جنتي خائن، ملا حسني جلاد كه فرزندان مجاهدشان را تسليم دادگاه! كردند و حكم اعدام براي آنهاصادر شد ولي بجايش ، مقام و ارتقا يافتند. اين فقط نمونه اي ا ز شقاوت و ترفتد هاي خميني دجال بود. در صورتي كه بعداً از ترفند خانواده، رژيم به طور بسيار گسترده اي در اشرف و حالا در ليبرتي استقاده كرد ه و مي كند، گسيل كردن بريده و مزدوراني با پوش خانواده به اشرف، راه انداري سيرك ها ي مفتضح با شكل و شما يلهاي سخيف، اراجيف گوئيها، ماهها طبل و سنح و تهديد به انهدام اشرف و در آوردن زبان مجاهدين! در اين ميان مزدوران قربانعلي حسين نژاد و مصطفي محمدي نا پدريهاي مجاهدين سميه و زينب، صحنه گردان صحنه ها بودند كه با پوش فرزند، مزدوري با جيره و مواجب رژيم را ميكردند و هزاران رفتار سخيف ديگر. بلي خانواده مشكل رژيم نيست بلكه پاشاندن خانواده كار و خواست رژيم است. اشك تمساح ريحتن رژيم نشان از حيله و تزوير ، دغلكاري و مردم فريبي است. در اين راستا، چندين وزارت، ادرات دولتي و سقارتخانه هاي رژيم، هزاران انجمن! درست كردند، صد ها سايت، صد ها جلسه و هزاران كتاب در مذمت مجاهدن و خانواده نوشتند و تبليغ كردند، صد ها مزدور رابه خدمت گرفتند ولي به جز نكبت و خواري چيزي عايدشان نشد.
پليد جفت پليد است پاك جفت پاك
اينجا داستان پاياني بر يك توطئه نوشته سميه محمدي
http://www.mojahedin.org/links/books/5654_somayeh_mohammady_930911.pdf
محمود نيشابوري
بنابه اخبار منتشره در فضاي مجازي و رسانه هاي خبري بين المللي اينجا ، پس از عقب نشيني و زهرخوراني رژيم آخوندي در وين از يك سو باندهاي حامي رژيم جشن زهرخوران برپا كرده بودند و از سوي ديگر جوانان ميهن در تجمع دیگری ساعت 21 در میدان ونک و وليعصر تهران جوانان ضمن جشن و شادي ”شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد“ سر دادند. مزدوران بسیجی حاضر در صحنه که حدود سی چهل نفر بودند توان مقابله با شعاردهندگان را نداشتند و در گوشهای ایستاده بودند.
شادي و شعار مردم بويژه جوانان پس از خبر زهرخوران
همچنین جمعی از مردم تهران با تجمع در میدان مادر جشن گرفته و شعار آزادى سر دادند.
در صحنه دیگرى در تهران سهشنبه شب حوالی ساعت 22، در جریان تجمع شبانه مردم و جوانان، نیروهای سرکوبگر در خیابان انقلاب جلوی تعدادی از جوانانی را که با موتور در خیابان میچرخیدند را گرفتند و قصد دستگیری آنها را داشتند که جوانان متقابلاً با نیروهای سرکوب درگیر شده و شیشه خودروی ون نیروهای سرکوب را شکسته و از محل خارج شدند.
گروهی از مردم از فضای بعد از توافق استفاده کرده و در خیابانها به خواندن سرود سیاسی یار دبستانی به نشانه اعتراض به رژیم جنایتکار ملایان اقدام کردند. همچنین به گزارشهای رسیده امشب عده ای از مردم شعار دادند : توافق بعدی ما, حقوق شهروندی ما .
روزنامه لسآنجلس تایمز روز چهارشنبه 24تیر 94 در گزارشی که توسط گزارشگر آن در تهران تهیه شده است نوشت : صدها تن از ایرانیان سهشنبه شب به خیابانهای تهران آمدند و در حالیکه مشت هایشان را بلند میکردند شعار آزادی دادند.
این جشن بعد از افطار و در ساعت 9 شب در میدان ونک و دیگر نقاط تهران شروع شد و از همه سنین در آن حضور داشتند.
وحیدرضا حق پرست 38ساله در مورد توافق اتمی مشکوک است. او گفت برای یک دهه رهبران رژیم ایران به مردم میگفتند محدودیتهای بینالمللی علیه ایران هیچ معنی ندارد و ارزشش کمتر از ورق پاره است الآن آنها بهخاطر منافعشان تغییر نظر دادهاند. او سؤال کرد آیا در 12سال گذشته به من دروغ گفته شده است؟ او اضافه کرد من هرگز اهمیتی به انرژی اتمی نمیدادم ولی به ما گفته شده است که بهای زیادی برای این موضوع پرداخته شده است.
حق پرست گفت: انتظار دارد که بهدلیل فساد و سو مدیریت مشکلات در ایران ادامه پیدا کند.
الحيات: دو ديدگاه متفاوت در موضوع ايران
به قلم:حسيب الصالحي
نمي توان گفت كه موضوع (رژیم) ايران امري داخلي است كه به منطقه و جهان ربطي ندارد به خصوص كه دو ديدگاه واضح وجود دارد. لذا مسئله ايران داراي تأثيرات و پيامدهاي روشني براي منطقه و همه جهان هستند.
سياست صدور بنيادگرايي ديني و تروريسم كه رژيم جمهوري اسلامي از زمان تاسيسش، از سه دهه پيش به آن خو كرده، تأثير منفي آشكاري بر صلح و امنيت و ثبات در منطقه داشته است و كشورهايي مثل سوريه و عراق و لبنان و يمن را در حالتي از ناامني و هرج ومرج و بحرانهاي مختلف فرو برده است و اوضاع منفي در اين كشورها، روي ساير كشورهاي منطقه نيز سايه افكنده كه موجب نگراني از سياست گسترش تجاوزكارانه تهران شده است. اين سياست با هدف ايجاد يك امپراطوري ديني عليه كل منطقه بوده و نشانگر يك ديدگاه واضح در موضوع شاخص هاست. اين سمت سوي منفي تلاش دارد كه از طريق مداخلات تجاوزكارانه اش زندگي كرده و از كيسه منطقه به حياتش ادامه بدهد.
شوراي ملي مقاومت ايران كه سازمان مجاهدين خلق ستون فقرات و دست قدرتمند آن را تشكيل مي دهد، در دو دهه گذشته به يمن درايت و بصيرت رهبري بي همتاي رئيس جمهور برجسته اش مريم رجوي خود را به عنوان يك بازيگر اصلي در موضوع ايران و طرفي كه نمي شود در معادله ايران او را ناديده گرفت مطرح كرده است.
از برجسته ترين شاخص هاي شوراي ملي مقاومت از بابت تاثير بر منطقه، نقش پيشتازانه و موثرش در افشاي طرحهاي مشكوك جمهوري اسلامي ايران ميباشد كه امنيت و ثبات منطقه را نشانه رفته است. در اين زمينه كافي است به اظهارات خانم رجوي در سخنراني ها و مواضع وي در ساليان گذشته نگاهي بيندازيم كه بيشترين تأثير را در ايجاد هوشياري سياسي و فكري در كشورها و مردم منطقه درباره نقش مشكوك (رژیم) ايران داشته است و اين مواضع با زبان عدد و رقم و اسناد و دلايل معتبر تقويت شده است و خانم رجوي با اين كار در ايجاد يك سمت گيري مثبت سياسي با هدف برقراري صلح و امنيت و ثبات در منطقه سهم به سزايي داشته است اين دومين ديدگاه در موضوع (رژیم) ايران است كه به تدريج شروع به پيشرفت كرده است بطوري كه بر ديدگاه اول تأثير گذاشته و كم كم از آن پيشي ميگيرد. نكته مهم و چشمگير اين كه منطقه و جهان شروع به گوش دادن به ديدگاه دوم را كرده كه همه اش خير و صلاح منطقه و جهان است.
کتاب «عبور از آتش» با ارائه اسناد مختلف نشان میدهد که حاکمان تهران چگونه در تلاش بودهاند با سوءاستفاده از اوضاع پیشآمده در جریان جنگ عراق و کویت، مرزهای بینالمللی بین ایران و عراق را زیر پا بگذارند و برای نابود کردن ارتش آزادیبخش ملی و سازمان مجاهدین خلق وارد خاک عراق شوند. آنها وقتی نتوانستند از دیوار بالاتر از قد خود بالا بروند و شکست خوردند، تلاش کردند با تبلیغات زهرآگین و متهم کردن مجاهدین خلق به کشتن کردها و شیعیان در عراق چهره کثیف خود را بپوشانند و خود را دوست و حامی کردها و شیعیان در عراق نشان دهند. تلاشی که البته به سرعت ناکام ماند.
تيپه رين به ناو ئاگردا (عبور از آتش) کتابی به قلم شاعر سرشناس کرد شاهو گوران
شاهو گوران در کتاب خود مجموعه اسناد مربوط به این واقعه را جمعآوری کرده است.
کتاب «عبور از آتش» با ارائه اسناد مختلف نشان میدهد که حاکمان تهران چگونه در تلاش بودهاند با سوءاستفاده از اوضاع پیشآمده در جریان جنگ عراق و کویت، مرزهای بینالمللی بین ایران و عراق را زیر پا بگذارند و برای نابود کردن ارتش آزادیبخش ملی و سازمان مجاهدین خلق وارد خاک عراق شوند. آنها وقتی نتوانستند از دیوار بالاتر از قد خود بالا بروند و شکست خوردند، تلاش کردند با تبلیغات زهرآگین و متهم کردن مجاهدین خلق به کشتن کردها و شیعیان در عراق چهره کثیف خود را بپوشانند و خود را دوست و حامی کردها و شیعیان در عراق نشان دهند. تلاشی که البته به سرعت ناکام ماند.
شاهو گوران در کتاب خود مجموعه اسناد مربوط به این واقعه را جمعآوری کرده است.
جالب است در حالی که آخوندها و پاسدارانش در ایران کردها را تنها به جرم کرد بودن و سنی بودن کشتار میکنند و فرزندان مبارزشان را در زندانها بدار میکشند، برای کردهای عراق دایه مهربانتر از مادر میشوند. ماموستا شاهو گوران در کتاب خود این دجالگری را به خوبی تشریح کرده و دعاوی آخوندها را برملا کرده است. عکس روی جلد و پشت جلد کتاب اگر چه تنها دو عکس است ولی بیان گویایی برای افشای این موضوع است. در جلد کتاب حمایت بیدریغ مردم کردستان از مجاهدین است که چگونه آنان را یاری میکنند و عکس پشت جلد بساط اعدام و کشتار مردم کردستان توسط پاسداران خمینی است. پاسدارانی که حتی از اعدام زندانی بیمار روی برانکارد هم نمیگذشتند.
کتاب عبور از آتش استاد شاهو گوران که در ترجمه کردی آن با وقایع سالهای اخیر، تکمیل شده است، به خوبی نشان داده است که رویارویی با ارتجاع مهیب خمینی بهایی بس سنگین میطلبد. فدایی بیکران با فدیههایی عظیم. مخصوصاً که خنجرهای غدر و خیانت هم به کمک ارتجاع آمده بود تا مجاهدین و ارتش آزادی را ریشهکن کند.
استاد شاهو گوران کتاب ”عبور از آتش“ را با این نتیجهگیری به پایان برده است:
«بێگومان خه بات و تێکۆشان و قوربانییه به خشنده کانی موجاهیدین له پێناو وه دی هێنانی خواست و ئازادی و دیموکراتیه تی گه لی ئێراندایه، ئه م خه باته پیرۆزه شیان ره نگدانه وهی به سه ر گه لانی دراوسێدا ده بێت به تایبه تی گه لی کورد له ناوه و له ده ره وه ی ئێران.
«بیتردید مبارزه و فداکاری مجاهدین برای تحقق خواست آزادی و دموکراسی مردم ایران و نتایج این مبارزه تأثیر خود را بر روی مردم کشور همسایه بهویژه مردم کردستان در داخل و خارج ایران خواهد گذاشت».
اطلاعات آخوندي و سفارت رژيم در پاريس مزدوران قربانعلي حسين نژاد و مصطفي محمدي را براي ايجاد درگيري و زمينه سازي اقدامات تروريستي به محل اقامت رئيس جمهور برگزيده مقاومت فرستاد.
-اظهارات ضبط شده يكي از دستگير شدگان به نام قربانعلي حسين نژاد به ماموريت ابلاغ شده از سوي جهانگير شادانلو مامور و سرپل ارتباطي وزرات اطلاعات رژيم ايران در فرانسه به نام حميد عبادي با شماره تلفن هاي 0033758030701 و 0033140697959 به منظور كنترل و فعاليت عمليات جاسوسي و تروريستي
- دريافت ثابت مبلغ ماهيانه 500 يورو از طريق محمد حسين سبحاني مامور وزارت اطلاعات در سرپل آلمان
بنابه اطلاعيه كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت ايران به تاريخ ۱۳ ژوئيه ۲۰۱۵ برابر با ۲۲ تير ۱۳۹۴
رژيم پليد آخوندي و شخص خامنه اي كه در موضعگيري ها و اظهارات پياپي خود از استقبال گسترده ايرانيان و شخصيتهاي برجسته و نامدار سياسي از 5قاره جهان در اجتماع بزرگ مقاومت ايران در آستانه سي خرداد وحشت و اضطراب شديد خود را بر ملا كرده بودند، در يك ماه گذشته مذبوحانه تلاش كردند همزمان با انتقال ماموران وزارت اطلاعات و نيروي قدس به ليبرتي به منظور شكنجه رواني مجاهدين، با فرستادن شماري از مزدوران و ماموران اطلاعات و نيروي تروريستي قدس به دفتر شوراي ملي مقاومت در اور سور اواز به حادثه سازي و ايجاد درگيري و بروز كردن اطلاعات خود براي اقدامات تروريستي از طريق عكسبرداري و فيلم برداري با دوربين هاي متعدد مبادرت كنند.
در همين رابطه وزارت اطلاعات مزدور شناخته شده خود مصطفي محمدي را از مدتي قبل با پاسپورت كانادايي به پاريس فرستاد و در خانه اي در منطقه ۱۹ پاريس مستقر كرد تا با به كمك ماموران ديگر طرحها و توطئه هاي رژيم عليه مقاومت ايران را به اجرا در آورد. شمه اي از توطئه هاي خنثي شده اطلاعات بدنام آخوندها به شرح زير است:
۱- ساعت ۴ بعدازظهر دوشنبه ۲۲ تير سرپل اطلاعات آخوندها در سفارت رژيم در پاريس مزدوران مصطفي محمدي و دخترش و قربانعلي حسين نژاد را به همين منظور به اورسور اواز فرستاد . آنها از يك خودروي رنو كليو قرمز رنگ به شماره 13- DG 760 TD استفاده مي كردند. اما وقتي با گشت هاي حفاظتي و مأموران ژاندارمري و پليس محل مواجه شدند، بشدت وحشت كرده و پا به فرار گذاشتند. مصطفي محمدي راننده خودرو بهمراه دخترش بسرعت از صحنه گريخت و از فرط دستپاچگي قربانعلي حسين نژاد را تنها در محل رها كرد. مزدور محمدي قبل از فرار و مواجهه با مأموران ژاندارمري و پليس قصد داشت يكي از مجاهدين را با خودرو زير بگيرد كه بدليل هوشياري او با شكست مواجه شد .
۲-قربانعلي حسين نژاد كه تنها مانده بود براي فرار از محل خودروي يك خانم فرانسوي را كه درحال عبور بود متوقف كرد و با زور سوار بر آن گرديد. خانم فرانسوي از مردم محل كمك خواست و شماري از شهروندان كه شاهد صحنه بودند به كمك او شتافتند و مزدور را از اتوموبيل خانم فرانسوي بيرون كشيدند و موضوع را به ژاندارمري محل اطلاع دادند. ژاندارمري قربانعلي حسين نژاد را دستگير و براي بازجويي به مقر خود منتقل كرد. كمي بعد مصطفي محمدي و دخترش نيز در حال فرار دستگير و مورد بازجويي قرار گرفتند. پس از احراز هويت و سوابق و اتمام بازجوييها و تشكيل پرونده، مزدوران توسط ماموران ژاندارمري و پليس از منطقه اخراج شدند و پيگرد قانوني آنها ادامه دارد.
مزدور قربانعلي حسين نژاد كه بسيار ترسيده بود بلادرنگ در ژاندارمري اعتراف كرد كه شخصاً تقصيري نداشته و سفارت رژيم ايران در فرانسه، او را با مصطفي محمدي و دخترش به اين ماموريت فرستاده است. وي در اظهاراتش كه بر روي نوار با صداي خودش ضبط شده گفت سرپل اطلاعات رژيم در سفارت ايران در فرانسه از طريق يك مامور اطلاعات به نام حميد عبادي با شماره تلفن هاي 0033758030701 و 0033140697959 اين ماموريت را به وي داده است و جهانگير شادانلو (مامور افشا شده اطلاعات در پاريس) را بهمراه آنها براي كرايه خودرو فرستاده است. وي افزود محمد حسين سبحاني از سرپل اطلاعات در آلمان هر ماه به پاريس مي آيد و از طرف وزارت اطلاعات به شماري از مزدوران از جمله خود او( قربانعلي حسين نژاد) ماهيانه ۵۰۰ يورو مي پردازد.
محمد حسين سبحاني همان مزدوريست كه از ۱۳ سال پيش از تهران توسط وزارت اطلاعات به آلمان فرستاده شد و در همان زمان توسط مقاومت ايران افشا گرديد.
۳-از اين پيشتر، در روز ۲۲ خرداد، يعني شب قبل از برگزاري گردهمايي بزرگ پاريس مزدور مصطفي محمدي به همراه دخترش و يك فرد آفريقايي به نام فابريس دولاند كه مدعي تابعيت فرانسوي و وكالت مزدور محمدي بود به اور سور اواز مقر شوراي ملي مقاومت آمد كه ژاندارمري آنها را دستگير و از محل اخراج كردند. در تحقيقات بعدي روشن شد كه فرد آفريقايي الاصل وكيل يكي از همدستان حامدي كوليبالي تروريستي است كه در ۹ ژانويه ۲۰۱۵ افراد يك اغذيه فروشي در پاريس را به گروگان گرفت و شماري از آنان را به قتل رساند. اين فرد (دولاند) يك حامي شناخته شده بشار اسد است كه در تظاهرات بنفع او شركت نموده و بيانيه هاي حمايت از او را امضاء مي كند. وي از 6 تا ۱۳ اكتبر2013 بهمراه چندتن از همپالكي هايش به دمشق سفر كرد و توسط دژخيمان حكومت اسد توجيه شد.
۴-روز ۲۸ خرداد يك سايت اطلاعات آخوندها متعلق به مزدور عيسي آزاده كه مقاومت ايران از اين پيشتر ماموريت ابلاغ شده او در تهران را فاش كرده بود، از ملاقات مزدور مصطفي محمدي با برنارد پوانيان مامور به خدمت در نزد رييس جمهور فرانسه (Chargé de Mission auprès du président de la République ) خبر داد و عكسي از اين ملاقات منتشر كرد. متعاقبا روشن شد كه يك تاجر ايراني مقيم فرانسه كه براي رژيم آخوندي دلالي ميكند و تابعيت فرانسوي هم دارد و۷ ماه پيش در 25 دسامبر 2014 با تاجران فرانسوي به تهران رفته است، به درخواست وزارت اطلاعات مزدور مصطفي محمدي را با خود به نزد برنارد پوانيان برده تا ضمن تكرار دعاوي دروغ عليه مجاهدين مدعي شود خانم سميه محمدي دختر وي توسط سازمان مجاهدين بزور در كمپ اشرف و سپس ليبرتي به اجبار نگه داشته شده است. هدف وزارت اطلاعات اين بود كه با انتشار عكس اين ملاقات به مزدور سوخته و صدبار مصرف شده اش در فرانسه اعتبار بدهد و شانس موفقيت توطئه خود عليه مقاومت ايران را افزايش دهد.
۵ -پس از انتشار خبر اين ملاقات در سايت وزارت اطلاعات و اطلاع آقاي پوانيان از ماهيت اين مزدور وي در پاسخ به نامه آقاي مهدي ابريشمچي مسئول كميسيون صلح در شوراي ملي مقاومت نوشت اين فرد ( مصطفي محمدي) او را مورد سوء استفاده قرار داده واو ديگر نميخواهد خود را وارد اين ماجرا كند.
آقاي پوانيان همچنين به يك شخصيت فرانسوي در اين خصوص نوشت” يك دوست از استان برست .... خواستار ديدار با من در اليزه ميشود. البته كه مشكلي در اين نيست. دو روز قبل ، از من در خواست ميكند كه اگر ميتواند همراه دوستي بيايد كه مليت كانادايي دارد و شغلش بنايي است و اصليتش ايراني است و يك دخترش كه در يك كمپ در عراق است مشكلاتي دارد، من هم مشكلي نديدم كه بيايد. او زندگي اش را براي من تعريف كرد. من گوش دادم. همين و بس. همانگونه كه شما مرا مطلع كرديد ، من به آن دوست اطلاع دادم كه او هم بسيار متعجب شد. ما دو نفر مورد سوء استفاده قرار گرفتيم. بار ديگر بدام اين فرد دو رو كه ظاهرش اعتماد بر انگيز بود نخواهم افتاد”.
هافينگتون پست 6 ژوئيه (15 تير 94) در مقاله اي به قلم ايوبونه در همين رابطه نوشت « سرويس اطلاعاتي رژيم (ايران) استراتژي خود را تغيير داده و تلاش ميكند كه منتخبيني و يا نزديكان حكومت را يارگيري كند...واواك اخيرا به يك مشاور رياست جمهوري بواسطه يك مأمور كه خود را يك قرباني سازمان مجاهدين خلق ايران معرفي ميكرد نزديك شده است، در حالي كه دختر اين مأمور در درون اين سازمان فعاليت ميكند و در حال حاضر در كمپي كه به طور مسخره «ليبرتي» ناميده ميشود و عراق تحت كنترل ايران 2500 پناهنده سياسي بدون دفاع را در شرايط شرم آورد نگاه داشته است، زندگي ميكند. اما مقام اليزه بعد از اطلاع از ماهيت اين فرد گفت كه مورد سوء استفاده قرار گرفته است. اين مأمور فردي بنام مصطفي محمدي كه دادگاه كانادا ادعايش در مورد دخترش را رد كرده است و فرماندهان آمريكايي در عراق نقاب از چهره او برداشته اند مدت دو سال به فشارهايي كه اين پناهندگان توسط 320 بلندگو روز و شب متحمل شدند شركت داشته است، از اين بلندگوها شعار و تهديد پخش ميشده است. و حالا جرأت ميكند كه خود را قرباني قربانيان خود معرفي كند. اين مقام اليزه متوجه سوء استفاده اين فرد شد. ولي مهمتر، اين امر نشان دهنده شيوه هاي واواك است كه حتي از شخصيتهاي و سمبلهاي جمهوري فرانسه حاضر است سوء استفاده كند تا آنها را براي اهدافي كه خلاف سياست ما است و براي خنثي كردن تنها سازماني كه ميتواند شواهد دورويي تهران را برملا سازد، مورد استفاده قرار دهد».
۶ -سايتهاي وزارت اطلاعات روز ۲۹ خرداد۱۳۹۴ به نقل از مصطفي محمدي نوشتند ”آمده ام تا اور را بر سرتان آوار کنم، خاک اور را همچون اشرف قبرستان جنايتکاران خواهم ساخت من مصطفى محمدى که اشرف را گورستان مجاهدين ساختم اور را گورستان خواهم نمود”.
مصطفي محمدي و قربانعلي حسين نژاد در روز ۱۹ تير ماه نيز دزدانه به اور سور اواز رفته و ضمن ايجاد مزاحمت براي مردم محل چند دقيقه به بهانه توزيع اطلاعيه عليه مجاهدين به شناسايي پرداخته و سپس از ترس دستگيري از محل گريخته بودند. متعاقبا سايت هاي وزارت اطلاعات به نقل از مزدور مصطفي محمدي با انتشار مجدد همان عكس برنارد پوانيان نوشتند” من هر روز همه جا و در هر نقطه فرانسه هستم و با مقامات ديدار ميكنم وساكت نيستم” !
شايان يادآوريست كه مزدور مصطفي محمدي كه سالها است در خدمت اطلاعات ملايان قرار دارد از 11 سال پيش به شكنجه رواني دخترش مجاهد خلق سميه محمدي و ديگر مجاهدان اشرف پرداخت. وي يكي از گردانندگان كارزار شكنجه رواني با 320 بلندگو در سالهاي 1388 تا 1390 بود. عكس ها و كليپ هاي عربده كشي هاي او در مقابل اشرف و تهديد به كشن مجاهدين و به آتش كشيدن اشرف بارها از تلويزيون ملي ايران سيماي آزادي پخش شده است. او به فرموده و ابلهانه ميخواهد همان سناريوي جنايتكارانه را در پاريس پياده كند. او عليرغم اينكه سيتي زن كانادا است قبل از رفتن به عراق به تهران رفته و در آنجا توسط وزارت اطلاعات نسبت به ماموريت توجيه شد. جالب اين كه ويزاي عراق را هم از تهران دريافت كرده است. كليشه پاسپورت كانادايي او و كليشه دو ويزاي عراق كه توسط سفارت عراق در تهران، يكي در تاريخ 21 اكتبر 2007 و ديگري در 23 نوامبر 2008 همراه با مهرهاي ورود و اقامت وي در عراق ضميمه است.
مزدور مزبور به نحو مضحكي مدعي بود سازمان مجاهدين خلق ايران خانم سميه محمدي را كه اكنون 35 سال دارد به اجبار در اشرف و سپس در ليبرتي نگه داشته است. مقامات آمريكايي و نمايندگان سفارت كانادا بارها در اشرف با سميه محمدي ديدار و بطلان اراجيف اين مزدور را تحقيق و تاييد كردند . خانم سميه محمدي در پاييز سال گذشته كتابي تحت عنوان ”پاياني بر داستان يك توطئه، حقيقت زيباي مقاومت و آزادي” در باره جنگ رواني تحت پوش خانواده در 230 صفحه منتشر كرد كه در آن جزئيات توطئه هاي اطلاعات آخوندي از طريق مصطفي محمدي و شكنجه رواني 11 ساله كه بر او و ديگر ساكنان اشرف تحميل كرده برملا شده است. اين كتاب به انگليسي هم ترجمه شده و در نشاني زير در دسترس علاقمندان است اينجا در همين كتاب سميه محمدي شرح ميدهد كه چگونه اطلاعات و سفارت رژيم آخوندي در عراق مصطفي محمدي را براي طرح يك شكايت عليه سه
تن از مسئولان مجاهدين به اتهام نگه داشتن اجباري او در اشرف، به كار گرفتند . سپس پاي قضاييه عراق به ميان كشيده شد و نهايتاً قاضي عراقي كه با هيأت تحقيق به اشرف آمده بود، در رأي خود در 12 فوريه 2008 نوشت” اظهارات خانم سميه محمدي شنيده و ثبت شد و در اين اظهارات مسجل شدكه( بر خلاف ادعاي مصطفي محمدي) او دزديده نشده و اقامت او در اشرف مبتني بر خواست خود اوست و او يك عضو سازمان مجاهدين است“. قاضي تصريح كرد ” آنچه در شكايت توسط والدينش ابراز شده حقيقت ندارد و بي اعتبار است. مسجل شد كه اين اتهامات پايه قانوني ندارد”. اين سند علاوه بر قاضي توسط نمايندگان قانوني دولت عراق امضاء شده است ومتعاقبا دادگاه مركزي جنايي بغداد نيز در 28 فوريه 2008 حكم كرد كه ” دادگاه تصميم گرفت ... شكايت مطرح شده در باره سميه محمدي را باطل كند”
مجاهد خلق سميه محمدي پس از اطلاع از آنچه مصطفي محمدي و همدستانش در هفته هاي اخير در فرانسه انجام داده بودند، در يك استشهاد رسمي همراه با نامه هاي توضيحي خطاب به سفير فرانسه در عراق و برنارد پوانيان و كميسر عالي حقوق بشر و كميسر عالي پناهندگان ملل متحد، آنها را در جريان جزييات و سوابق امر قرار داد و براي هر گونه توضيح حضوري در ليبرتي يا سفارت فرانسه در بغداد اعلام آمادگي كرد.
كميسيون امنيت و ضد تروريزم شورا، ضمن هشدار به مقامات و دستگاههاي ذيربط فرانسوي براي جلوگيري از نفوذ و سوء استفاده عوامل اطلاعات و نيروي تروريستي قدس، براساس مصوبه آوريل 1997 شوراي اتحاديه اروپا، خواستار اخراج ماموران اطلاعات آخوندي مانند مصطفي محمدي از خاك فرانسه مي باشد. بدون ترديد حضور ماموران اعزامي اطلاعات آخوندي و نيروي تروريستي قدس سابقه خونين و جنايتكارانه آنها در اشرف، امنيت فرانسه و همچنين امنيت و آرامش پناهندگان ايراني را به خطر مي اندازد.
مريم رجوی رئيس جمهور شوراي ملي مقاومت ايران توافق اتمی بین رژیم آخوندها و کشورهای 5+1 را بهرغم همه کمبودها و امتیازهای ناموجهی که در آن به رژیم ملایان داده شده است، یک عقبنشینی تحمیلی و نقض خط قرمزهای اعلام شده از سوی خامنهای توصیف کرد که در 12سال گذشته بارها و از جمله در هفتههای اخیر مکرراً بر آن پا فشاری کرده بود.
مريم رجوي تصريح كرد دور زدن 6 قطعنامه شورای امنیت و یک توافق بدون امضا که الزامات یک معاهده رسمی بینالمللی را ندارد، البته راه فریبکاری ملایان و دستیابی آنها به بمب اتمی را نمیبندد. با این همه همین میزان عقب نشینی، هژمونی خامنهای را همچنان که مقاومت ایران از قبل خاطرنشان کرده است، در هم میشکند و تمامیت فاشیسم دینی را تضعیف و متزلزل میکند.
این عقبنشینی که کارگزاران نظام از آن بهعنوان جام زهر اتمی نام میبرند، ناگزیر به تشدید جنگ قدرت در رأس رژیم و بر هم خوردن تعادل درونی آن علیه ولیفقیه فرتوت راه میبرد. جنگ قدرت در رأس رژیم به تمامی سطوح آن تسری پیدا میکند. از اینرو مضمون و ساختار توافق مزبور را به اختصار میتوان «باخت-باخت» توصیف کرد. تندادن خامنهای و رژیمش به همین توافق نیز از وضعیت انفجاری جامعه ایران، آثار فرساینده تحریمها، بنبست سیاست رژیم در منطقه و همچنین نگرانی آن از تشدید شرایط توافقنامه از سوی کنگره آمریکاست.
اگر کشورهای 1+5 قاطعیت بخرج میدادند رژیم ایران هیچ چارهای جز عقبنشینی کامل و دست کشیدن دائمی از تلاش برای دستیابی به بمب اتمی و مشخصاً دست برداشتن از هر گونه غنیسازی و تعطیل کامل پروژههای بمبسازی نداشت. اکنون هم باید با قاطعیت بر روی عدم دخالت و خلعید از رژیم در سراسر منطقه خاورمیانه پافشاری کنند و این ضرورت را بهعنوان یک اصل بنیادین وارد هر گونه توافقی بنمایند در غیراین صورت هر کشوری در این منطقه پر جنگ و آشوب حق دارد خواستار تمام امتیازاتی شود که به رژیم آخوندها داده شده است و این حاصلی جز تشدید مسابقه فاجعهبار اتمی در این قسمت از جهان ندارد.
نکته مهم دیگر این است که پولهای نقدی که به جیب رژیم ریخته میشود باید تحت کنترل شدید سازمان ملل صرف نیازمندیهای مبرم مردم ایران بهویژه حقوق اندک و پرداخت نشده کارگران و معلمان و پرستاران و تأمین غذا و دارو برای توده مردم شود در غیراین صورت خامنهای پولها را کماکان در چارچوب سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به سوریه و یمن و لبنان سرازیر میکند و قبل از همه، جیب پاسداران نظام را پر تر از همیشه میکند.
این حق مردم ایران است که میخواهند بدانند از توافقی که رئیسجمهور رژیم میگفت آب و نان و محیط زیست هم مشروط و موکول به آن است، به آنها چه میرسد؟ بهراستی توافقی که حقوقبشر مردم ایران را نادیده بگیرد و بر آن تأکید و تصریح نکند، تنها مشوق سرکوب و اعدامهای بیوقفه از جانب این رژیم، لگدمال کردن حقوق مردم ایران و زیر پا گذاشتن اعلامیه جهانی حقوقبشر و منشور مللمتحد است.
مريم رجوی خطاب به مردم ایران که قربانیان اصلی برنامه شوم اتمی رژیم ولایتفقیه با صدها میلیارد دلار هزینه صرفاً بهخاطر تضمین بقای این رژیم بر مسند قدرت بودهاند و اکثریت عظیم آنها در زیر خط فقر بهسر میبرند، یادآوری کرد: زمان حسابرسی از این رژیم ضدایرانی و بپاخاستن برای سرنگونی حاکمیت نامشروع آخوندی و برپایی یک ایران دموکراتیک و آزاد و غیراتمی فرا رسیده است.
در پس آينه طوطي صفتم داشته اند
آنچه استاد اذل گفت بگو مي گويم
يك چيزدر همه مزدوران و سينه چاكان رژيم آخوندي از بالا تا پائين ترين آنها مشترك است. حماقت، ناداني، سور چراني، بي اراده و كوكي ،تغيير ماهيت و رنگ عوض كردنشان، نان را به نرخ روز خوردن و...
رژيم به خاطر فائق! آمدن بر مشكلات عديده اي كه هزاران هزار جلوش سبز مي شود نا چاراً از نيرو هاي ولايي و خشك مغران و شعبان بي مخ هاي مدل94 خودش استفاده مي كند، حالا آن كار چه باشد مهم نيست، هر كاري كه باشد، موي خرس را آتش بزن سريع هويدا و آماده خدمت!ا ست، دم نمي زند و دست باز مي دهد، ولي در آخر با دست پر و جيب چرب و نرمي صحنه را ترك ميكند كه آمادگي براي كار هاي ديگر! را داشته باشد.
اين كار ناوالها، تظاهرات، بساطهاي تبليغي كه رژيم راه مي اندازد دو چيز در ذهن آدم مي نشيند.همه چير آغشته به خرافات، دروغ و تصنع است و ديگر، آدمهايي كه در اين گونه مراسم شركت مي كنند اكثرشان ثابت و گوش به فرمانند و جزء سانديس خور هاي واقعيند.
اما چرا:
اتفاقاً جواب مشخص است ، رژيمي كه با سركوب، دار و درفش، تروريسم، تقلب وچپاول و دزدي و فساد دستگاهش ر ا مي چرخاند اتفاقاً به اين افراد تهي مغز و ماشين كوكي نياز دارد.
به عكسها توجه كنيد: آدم متناقض مي شود خنده كند و يا هزاران لعنت بر سران فاسد رژيم.
خنده براي اين نمايشات پوج و مسخره و اشاعه لمپنيسم و حراب كردن فرهنگ اصيل ايراني و لعنت به خاطر اين كه زيبا ترين وطن در دست چه كساني اسير ست.
اما روزگار اين نابخردان سر رسيده است.
محمود نيشابوري