۱۳۹۰ آذر ۱۷, پنجشنبه

نام من عاشوراست


زمان از حجم حادثه ام لبريز ميشود.
از من تمامي عالم پراز خطابهي بستيز مي شود.
نام من عاشوراست
امروز روز شيون و ماتم نيست.
امروز روز فرو رفتن بني آدم نيست.
امروز روز فرا رفتن اوست.
امروز روز تا خدا رفتن اوست.
آري نام من عاشوراست.
هر سال يك بار مي آيم.
تا ببينم چه كس بر حسين,تنها مي گريد وچه كس بر رسم حسين مي ستيزد.
چه كس از او تنها ميگويد, وچه كس راه او را ميپويد.
هر سال يك بار مي آيم تا ببينم, وقتي دوباره خانه ها در خشم يزيديان مي سوزند, آيا كسي به ياري بر ميخيزد؟
وقتي دوباره خون علي اصغرها برزمين مي ريزد,
آيا كسي به خونخواهي مي ستيزد؟
نام من عاشوراست.
من يادآوَرد صواب و ناصوابم درگوش آدمي يادآوَرد حق و باطل, تا چه كس حسين را مي جويد وراه او را,
وچه كس يزيد را بيعت ميكند و سپاه او را, چه كس درس ماندگارِ ايستادن مي دهد و فدا, تا فراسو
ي طاقت انسان براي آرمان خلق و خدا, نام من عاشوراست .آريوچه كس اشاعه ي تسليم و واماندگي تا مرز ناكجا.
من آن فاجعه ي سياه نيستم كه بر من بگريي, من آن حادثه ي سُرخم كه زندگي خويش را با من بسنجي كه در كدامين نقش در كدام پيچ وتابي كه راه ورسم خويش.... كه راه ورسم خويش را با آن محك بزني و خويشتن را بيابي- نام من عاشوراست من حماسه سرخ تاريخ انسانم براي هميشه ي انسان- مرا ديگرگونه بايد ديد.