۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

منوچهر هزارخاني-گلادياتورهاي دست خالي در مقابل گرازهاي تا دندان مسلح

اين ، ظاهرا سناريو نمايشي است که مالکي ، براي پاسخگويي به تعهداتي که در آن بند و بست نامه ۷ ماده يي به ازاي به دست آوردن پست نخست وزيريش به گردن گرفته، براي آخر سال ميلادي جاري تدارک ديده است.

دليل اين گمانه زني؟ تکرار مصرانه تغيير ناپذير خواندن تاريخ ۳۱ دسامبر براي تخليه اشرف و پراکندن ساکنانش بعد از اين تاريخ در قرارگاههايي که معلوم نيست در کجا هستند. دليل قابل لمس ترش ؟ نامه ده مادهيي وقيحانهيي که سفارت مالکي در بلژيک به پارلمان اروپا فرستاده تا يادآوري کند که هر کار ميخواهيد براي انتقال پناهجويان به خارج از عراق بکنيد بايد تا قبل از آن سررسيد انجام دهيد.
توضيح اين رجزخواني و هارت و پورت؟ به دستگاههاي ديپلماسي ميگويند” براي رفع نگرانيهاي امنيتي همسايگان”؛ براي فريب افکار عمومي (و چه بسا شرکت دادن آمريکاييان در اين توطئه) ميگويند به علت منع پذيرش سازمانهاي تروريستي در خاک عراق توسط قانون اساسي کشور!
پشتوانه بين الملليش ؟ هم”اسلام عزيز”، هم ”شيطان بزرگ” اولي به خاطر ديني که برگردن مالکي دارد؛ دومي، به نظر من ، به خاطر راحت شدن ”بي هزينه” اش از مزاحمتهاي مداوم يک ”سازمان نامطلوب”. چرا چنين نظري دارم؟ به علت وجود دو نشانه روشن در اين جهت. يکي گروگان نگهداشتن نام سازمان مجاهدين در ليست سياه ـ که عندالزوم مي تواند به اجراي توطئه کشتار يک نوع ” وجهه ضد تروريستي” هم بدهد ـ ديگري محتواي عريضه آن سي و هفت نفري که سانديس عموسام را مي خورند ولي هليم سيد علي را هم ميزنند ـ نوشته بودند بيرون آوردن نام مجاهدين از ليست سياه در مسير حرکت به سوي دموکراسي مشکل ايجاد مي کند(يعني که حذف آن سازمان از صحنه سياست ـ و به طريق اولي از عرصه حيات ـ دموکراسي را سهل الوصول تر ميکند)! براي من همين دو نشانه قانع کننده اند ، ولي شما اگر هنوز سؤال داريد به قول وي ـ او ـ اي ”از آلن بپرسيد”.
به هر حال، پاسخ اشرفيها به دسيسه چيني مالکي از زبان مريم رجوي اين است:”مقاومت ايران به هيچ وجه حاضر به گفتگو در مورد جا به جايي ساکنان اشرف در داخل خاک عراق نيست مگر حفاظت آنها در محل به طور رسمي توسط نيروهاي آمريکايي يا کلاه آبي هاي ملل متحد به عهده گرفته شود” (اطلاعيه ۲۹ آبان) چرا؟ چون ”دولتي که در دو سال اخير به تمام تعهدات و قولهاي کتبي و شفاهي خود به آمريکا و ملل متحد در مورد رعايت رفتار انساني با ساکنان اشرف پشت پا زده ، به هيچ وجه قابل اعتماد نيست و قول و قرارهاي امروزي آن فقط براي خنثي کردن فشارهاي بين المللي و کشتار برنامه ريزي شده طبق ضرب الاجل است” (همان اطلاعيه)
معنايش چيست؟ اين است که بايد استوار ايستاد و مقاومت کرد .
خوب، اگر مالکي نپذيرفت يا آمريکاييها طبق معمول از تعهد پذيري شانه خالي کردند، آن وقت چي؟ آن وقت بايد در برابر جبهه مشترک زورگويي و نامردمي صدبار بيشتر مقاومت کرد، آخر اشرفي بودن در همين تک واژه مقاومت هم قابل خلاصه شدن است.

جمعه، ۱۱ آذر ۱۳۹۰ / ۰۲ دسامبر ۲۰۱۱