”اگر مجاهدان و رزم آوران آزادي هم چون هميشه آگاهانه براي آزادي مردم و ميهنشان در خطر جان باختن و شهادت هستند, آخوندها به جد در معرض باختن حاکميت خود ميباشند. سنت تکامل ,حکم تاريخ, و اراده سترگ ملت ايران و فرزندان رشيد اين مرز و بوم, بر سرنگوني و سلب حاکميت از آخوندهاي پليدتعلق گرفته است.”-مسعود رجوي
جنايت خامنه اي - مالكي در روز 19 فروردين به حدي عظيم و عريان و انكار ناپذير است كه ماموران و مزدوران وزارت اطلاعات و همهدُم و دُمبالچه هاي رژيم هم براي سفيد سازي و تقسيم جنايت جنايتكاران با قرباني كه مجاهدين هستند , مجبورند آن را شديدا محكوم كنند, تا بتوانند رهبري مجاهدين را مجرم و مقصر معرفي كنند, كه چرا اينها را در عراق نگه داشته تا قتل عام شوند؟!
گويي در عراق جنايتكاران حق حاكميت دارند ونبايد در مقابل جنايت خامنه اي – مالكي, ايستاد و فرياد بر آورد كه اين جانيان دست پرورده ملاها و جنگ ضد ميهني اش در عراق چه مي كنند كه اشغالگران آمريكايي باعث قدرت گرفتنشان شده اند تا هم مردم شريف عراق را غارت و چپاول و ترور كنند و هم به جان مجاهديني كه بيش از دو دهه است در اين كشور هستند و طبق قوانين بين المللي و با حمايت مردم شريف و نيروهاي ملي عراق همچنان در اين كشور مانده اند بيفتند و آنها را براي سركوب قيامهاي مردم ايران و عراق سركوب كنند
.برخي هم دايه دلسوز تر از مادر شده اند و براي اجابت به خواست خامنه اي - مالكي(برچيدن اشرف) به فكر نجات مجاهدين افتاده اند وگويي يا فراموش كرده اند يا خود را به عمد به فراموشي مي زنند كه مجاهدين در همين اروپا و فرانسه هم مورد حمله قرار گرفتند و بهاي گزاف و سنگيني براي دفاع از حق پناهندگي خود و آنها كه امروز فرصت را براي شماتت و ملامت رهبري مجاهدين گير آورده اند پرداختند.
حضرات يادشان رفته اگر دلالان همدست آخوندها در غارت و چپاول و سركوب موفق به استرداد مجاهدين به آخوندها مي شدند , شامل حال آنها و همه پناهندگان چه ايراني و چه غير ايراني مي شد. گويي براي يك نيروي انقلابي و مبارز كه حاضر نيست سر سوزني از منافع مردم و ميهنش كوتاه بيايد ايراد به محل استقرار آن است.
مجاهدين اولين بار نيست كه شهيد مي دهند و كشتار و قتل عام مي شوند از زماني كه هوادران مجاهدين نشريه مي فروختند تا زمانيكه در «عصر طلايي امام »! جنايتكاران روزانه دهها و صدها نفرشان اعدام و قتل عام مي شدند و تا قتل عام شصت و هفت و تا كنون روزي نبوده كه مجاهدين شهيد ندهند و مورد ستم و سركوب قرار نگيرند.آيا همه اين جنايات رژيم را هم بايستي با مجاهدين تقسيم كرد؟ يا نه يكي جلاد و يكي قرباني است. شايد برخي گمان كرده اند چون مجاهدين دستشان خالي است , بيچاره و درمانده هستند و بايستي به داد اين درماندگان بيچاره رسيد!
زندانيان در بند و اسارت رژيم در سال شصت و هفت هر گز چنين احساسي نداشتند و اكنون نيز اسيران مردممان در سياهچالهاي رژيم چنين احساسي ندارند. زينب جلاليان يكي از اين زنان زنداني مي گويد: من از مرگ نمي ترسم من پيش مرگ آزادي ام”و يا قهرمانان در بند با ديدن فيلم حماسه اشرف پيام حمايت و همبستگي مي دهند. چه رسد به پيشاهنگان كانون اصلي جنبش كه اگر چه دستشان خالي است اما ايمانشان خلل ناپذير و عزمشان در عهد و پيماني كه با ملتشان دارند چنان پولادين است كه در برابر تانكها و زره پوشها و گلوله هاي مستقيم مي ايستند اما تن به ننگ خفت و خواري و تسليم نمي دهند. به قول آقاي هزار خاني مجاهدين با چنگ و ناخن هم که شده از اشراف دفاع مي کنند. بيهوده به فكر هواپيما براي خروج مجاهدين اشرف نباشيد. اگر چنين چيزي شدني بود خود اشرفيها به جاي اروپا يا آمريكا مسير تهران را بر مي گزيدند. آزادي مردم ايران فقط يک راه بيشتر ندارد, اين مسير سخت از اشراف ميگذرد. تبليغ خروج از اشرف در اين شرايط تبليغ براي خامنه اي است.دفاع از مجاهدين اشرف مساوي با دفاع از اشر ف است. دوستان و ياران اشراف پايدار و مقاوم مي ماند. اين رژيم آخوندي فقط از طريق ارتش آزادي بخش و به کمک مردم ايران سرنگون ميشود.
پيروز باشيد.
30 فروردين 1390
کورش نيکنام