سخنرانی خانم مریم رجوی در کنفرانسی در پاریس بهمناسبت روز جهانی علیه اعدام - ۱۸مهر ۱۳۹۴
فيلم سخنراني اينجا
در روزی که از طرف مللمتحد روز جهانی علیه اعدام نام گرفته، به 120هزار شهید راه آزادی و بهخصوص به سی هزار زندانی سیاسی قتلعام شده در سال ۶۷، درود میفرستم.
در این روز من آمدهام جهان را برای توقف اعدامهای روزانه در میهنم، به یاری بطلبم. شکنجه و اعدام باید متوقف شود. این خواست همه مردم ایران است.
حقوقبشر حراج شده
حقوقبشر هموطنان مظلوم من، در داخل کشور، سنگسار و در سطح بینالمللی حراج شده است؛ حراج حقوقبشر در برابر معامله اتمی، حراج حقوقبشر در برابر شرارت و تروریسم رژیم در منطقه و حراج حقوقبشر ایران بهخاطر ضعف و جبونی برخی سیاستهای بینالمللی.
آیا حقوقبشر فقط در کاغذ قطعنامهها و میثاقهای بینالمللی باید مورد احترام باشد؟ چرا برای کسی که به جرم هدایت ترور و جنایت در سه دهه اخیر، باید تحت محاکمه قرار گیرد، فرش قرمز پهن میکنند؟ لااقل مذاکره با او را به توقف اعدام در ایران مشروط کنید.
اشاره من به آخوند روحانی رئیسجمهور رژیم است. دو سال پیش که او سر کارآمد، تأکید کردم که بدون آزادی بیان و حقوقبشر، بدون آزادی زندانیان سیاسی و آزادی احزاب، و تا وقتی که برنامه اتمی و سیاست تجاوزکارانه رژیم در منطقه ادامه دارد، هیچ چیز عوض نمیشود.
حالا ببینید میانگین سالانه اعدامها در دوره او نسبت به دوره رئیسجمهور قبلی این رژیم، سه برابر شده، فعالیت رژیم برای ساخت سلاح به اذعان روحانی پنج برابر شده و بودجه امور امنیتی و نظامی و صدور بنیادگرایی به میزان چشمگیری افزایش یافته است.
جهش نقض حقوقبشر در دوره روحانی
نقض حقوقبشر در همه زمینهها جهش کرده و تمام مردم ایران را هدف قرار داده است؛ از مدافعان حقوقبشر تا زنان و جوانان و معلمان که همین دو روز پیش باز هم دست به اعتراض زدند و از مسیحیان، بهاییها و اهل تسنن، تا هموطنان عرب و بلوچ و کرد. همچنین باید به کارگران به جان آمده اشاره کنم. همین ماه پیش بود که کارگر مبارز شاهرخ زمانی در زندان گوهردشت جان خود را از دست داد.
راستی چرا زندانیان سیاسی در ایران، زجرکش یا حلقآویز میشوند و جهان خاموش است؟ چرا نوجوانان در ایران اعدام میشوند و جهان نسبت به آن ساکت است؟ و چرا این استبداد وحشی تحت فشار قرار نمیگیرد که دستکم اسامی اعدامشدگان را بهطور کامل منتشر کند؟
امروز در در زندانهای سراسر کشور، تعداد زیادی از هموطنان بیدفاع ما مخفیانه اعدام میشوند و چند هزار نفر زیر حکم اعدام قرار دارند. به مادران و پدرانشان فکر کنیم و به همسران و بچههایشان که روز و شب در چه اضطرابی زندگی میکنند. به زنانی فکر کنیم که برای پرداخت دیه و نجات همسرانشان از اعدام، کلیههای خود را میفروشند.
وای بر جنایتکاران و وای بر مماشاتگران!
کسانی که بر این همه نقض حقوقبشر در ایران چشم میپوشند، شرم کنند. کسانی که میخواهند دست رئیسجمهور این رژیم را از این جنایتها بشویند، باید بدانند که راه جنایت و آدمکشی را در منطقه و سراسر جهان باز میکنند.
روحانی صریحاً گفته است که این اعدامها «یا بر اساس قانون خداست یا قانونی است که مجلس تصویب کرده… و ما مجری هستیم». آخوندهای حاکم هر اختلافی که با هم داشته باشند، درباره اعدام و سرکوب اشتراک نظر دارند. آنها برای حفظ رژیمشان از اعدامها سود میبرند.
اما جنایتکاران بدانند که از این خونها که هر روز از پیکر ملت ایران میریزد، سرانجام سیلابی برخواهد خاست و بهکار رژیم آخوندها پایان خواهد داد.
اتهامهای بیاساس و باطل
حضار محترم!
استبداد مذهبی، عمدتاً بر اساس سه نوع اتهام به اعدام و حلقآویز دستزده و میزند:
نخستین و مهمترین اتهام مخالفت سیاسی است. از سه دهه پیش، دهها هزار نفر بر اساس اتهامهای ناحق و باطل و اکثراً بدون گذراندن هر گونه روند قضایی فقط بهخاطر مخالفت با رژیم اعدام شدهاند. در قانون جزای این رژیم، هرکس صرفاً بهخاطر عضویت یا هواداری مجاهدین یا همپیمانی با آنها محارب شناخته شده و حکم محارب اعدام است. کم نیستند کسانی که فقط بهدلیل داشتن عقیده مخالف اعدام شدهاند و چه بسیار جوانانی که بهخاطر اعتراض به ستم ملی اعدام شدهاند. حال آن که نه از نظر اسلام و نه در حقوق بینالمللی، مبارزه برای تغییر رژیم جرم نیست بلکه حق اساسی ملت ماست.
دومین اتهام، مربوط به مواد مخدر است. آخوندها عده قابل توجهی از جوانان ایران را به همین اتهام، حلقآویز میکنند. در حالی که این اعدامها، نقض معاهده بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی است.
همین ماه گذشته دبیرکل مللمتحد اعلام کرد: جرایم مربوط به مواد مخدر در ایران در حد نصاب مجازات اعدام نیست. کمیته حقوقبشر و کمیسر عالی حقوقبشر این اعدامها را رد میکنند. گزارشگر ویژه اعدامهای فرا قضایی و دفتر مواد مخدر و جنایت در مللمتحد هم گفتهاند این اتهامها مستحق اعدام نیست.
اما سومین بهانه آخوندها در مورد اعدامها اجرای احکام اسلام است. حال آن که قانون قرونوسطایی قصاص که آخوندها شمار زیادی از هموطنان ما را به بهانه آن اعدام میکنند، با پیام عفو و رحمت اسلام در تعارض است. دینامیسم اسلام و قرآن این احکام ضدانسانی را رد میکند، بنابراین هم اسلام بهانه است هم مبارزه با مواد مخدر.
هدف آخوندها تنها و تنها ارعاب جامعه و خفهکردن اعتراضات اجتماعی است.
آنها آدمکشی را بهصورت یک امر عادی و روزمره درآوردهاند. آنها با حلقآویزهای خیابانی در برابر چشم اعضای خانواده و حتی در برابر کودکان، قلب و ذهن و ضمیر آنها را درهم میکوبند. اعدام، شکنجه، سنگسار، دست و پا بریدن و چشم درآوردن در این رژیم، نهادینه شده و جامه قانون پوشیده است.
حیات و حاکمیت این رژیم در گروی اعدامهاست زیرا اگر اعدام نباشد، دیگر چه چیزی جلودار انفجار خشم عمومی و اجتماعات جوشان تودههای مردم است؟
اگر اعدامها نباشد آخوندها با چه اهرمی میتوانند تمام آزادیهای
مردم را سلب کنند و سرکوب و ارعاب و محدودیت را تا خصوصیترین زوایای زندگی مردم گسترش دهند؟ اگر اعدامها نباشد آخوندها چگونه میتوانند هر روز قیمتها را چند برابر کنند، و هر روز درآمد و ثروت مردم را برای جنگ در منطقه یا غارت و زندگی فوق اشرافی خود به باد بدهند؟
اما با وجود همه این سرکوبها که ظرفیت انفجاری جامعه را هرچه افزونتر میکند، آخوندها باید بدانند که سرانجام توسط مردم و مقاومت سازمانیافته آنها به زیر کشیده خواهند شد.
مسئولیت دولتهای غرب
حضار محترم!
دولتهای غرب بهنحوی کهگویی این فاجعه صرفاً یک امر داخلی ایران است، روابط سیاسی و تجاری خود را با فاشیسم دینی گسترش میدهند. حال آن که همین روابط، بدترین نوع مداخله در امور ایران البته به سود آخوندهاست. نادیده گرفتن حقوقبشر و آزادی مردم ایران، مبنای شکست سیاست غرب، نه فقط در قبال ایران، بلکه در قبال کل منطقه است.
در همین توافق اتمی، عاملی که میتوانست آخوندها را به عقبنشینی کامل مجبور کند، مشروط کردن هر توافقی به حقوقبشر مردم ایران بود. وقتی که آخوندها در اعدام فرزندان مردم ایران دست باز پیدا میکنند، تهدیدات خود علیه منطقه و جهان را هم افزایش میدهند.
بنابراین به دولتهای غرب میگوییم: روابط با این رژیم را به توقف اعدامها مشروط کنید.
رژیم آخوندها را برای آزادی زندانیان سیاسی تحت فشار بگذارید.
پرونده نسلکشی این رژیم در سال 67 را برای محاکمه جنایتکاران علیه بشریت به دادگاه بینالمللی جنایی ارجاع دهید.
مقاومت مردم ایران برای آزادی را محترم بشمارید.
در مورد هدف اصلی کشتار و قتلعام در سالهای اخیر یعنی مجاهدین لیبرتی، به تعهدات خود برای حفاظت آنها عمل کنید.
مشخصاً، محاصره لیبرتی بهخصوص محاصره پزشکی آن، باید پایان یابد.
پرونده لیبرتی و مدیریت آن باید از دست عناصر وابسته به رژیم آخوندی گرفته شود.
اعزام اکیپهای عوامل وزارت اطلاعات آخوندها به لیبرتی، که زمینهساز قتلعام هستند، تحت هر عنوانی، باید متوقف شود و دولت عراق، فروش اموال مجاهدین در اشرف جهت تأمین مخارج لیبرتی را امکانپذیر کند.
دوستان عزیز!
طرح ما برای آینده، یک ایران بدون اعدام است. مقاومت ایران از سالها پیش اعلام کرده که خواهان لغو حکم اعدام و پایان شکنجه و هر گونه نقض حقوق در ایران است.
طرح ما احیای دوستی و مدارا و بردباری است. طرح ما برای آینده، برچیدن احکام شریعت آخوندی است. ما قانون جزای ضدبشری و سایر قوانین ناقض حقوقبشر در این رژیم را رد میکنیم. ما قانون قصاص را ضدانسانی میدانیم.
ما از قانونی دفاع میکنیم که برپایه گذشت و شفقت و انسانیت است.
مسعود رجوی، رهبر مقاومت، در نبردهای ارتش آزادیبخش ملی ایران، هزاران تن از عوامل دستگیر شده خمینی را که بسیاری از آنها مرتکب قتل مجاهدین شده بودند، بدون کمترین نقض حقوق انسانیشان، آزاد کرد. این سنت دیرینه مقاومت مردم ایران است.
طرح ما برای آینده ایران
طرح ما برای آینده ایران، پیریزی یک قضاییه مستقل و پویا و آزاد است. طرح ما دفاع از ارزشهای دموکراتیک و آزادی، برابری و حریم زندگی خصوصی آحاد مردم است. طرحی که در آن هیچکس خودسرانه دستگیر نمیشود، شکنجه ممنوع است. از هیچ متهمی حق دفاع و داشتن وکیل سلب نمیشود، اصل برائت محترم شمرده میشود و هیچکس و بهخصوص هیچ زنی، در برابر خشونت و تعدی و نقض آزادی از دسترسی به عدالت محروم نیست.
طرح ما برای آینده ایران این است که هیچکس بهخاطر اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک دین یا بهخاطر دست برداشتن از آن، آزادی و حقوق و جان خود را از دست ندهد.
طرح ما این است که در پناه قانون، تمام جامعه از امنیت حقیقی برخوردار باشد و همه در برابر قانون مساوی باشند.
روزی که نوجوانان اعدام نشوند
بله، ما در پی نظم تازهیی هستیم بر اساس آزادی، دموکراسی و برابری.
ما انتخاب کردهایم که بایستیم و نبرد کنیم. تا مردممان به آزادی و خوشبختی برسند.
تا دیگر هیچ نوجوان زیر هجده سالی در زندان، برای رسیدن به سن قانونی اعدام، در دالان مرگ منتظر نباشد و هیچ مادری در ماتم فرزند اعدام شدهاش اشک نریزد.
انگیزه ما برای مقاومت تا پیروزی، کینه و انتقام نیست. انگیزه ما عشق به آزادی و انسانیت است.
این فلسفه پایداری ماست و رمز این پایداری نیز، چیزی نیست جز فداکاری و آمادگی برای پرداخت بها.
به لیست شهدا نگاه کنید. به زندانیان مقاوم نگاه کنید. به آن ایستادگان سرفراز در زندان لیبرتی نگاه کنید. به اشرفنشانها در سراسر جهان و بزرگترین کارزار بینالمللی تاریخ معاصر نگاه کنید.
اینها همه نویدهای آزادی ایران است.
آری، طرح ما تنها یک آرزو نیست، این آینده محتوم ایران است.
و خون و رنج اعدامشدگان و زندانیان و پایداری و فداکاری پیشتازان آزادی در لیبرتی همه را به برپایی این آینده پرشور فرا میخواند.
پیروز باشید.
فيلم سخنراني اينجا
در روزی که از طرف مللمتحد روز جهانی علیه اعدام نام گرفته، به 120هزار شهید راه آزادی و بهخصوص به سی هزار زندانی سیاسی قتلعام شده در سال ۶۷، درود میفرستم.
در این روز من آمدهام جهان را برای توقف اعدامهای روزانه در میهنم، به یاری بطلبم. شکنجه و اعدام باید متوقف شود. این خواست همه مردم ایران است.
حقوقبشر حراج شده
حقوقبشر هموطنان مظلوم من، در داخل کشور، سنگسار و در سطح بینالمللی حراج شده است؛ حراج حقوقبشر در برابر معامله اتمی، حراج حقوقبشر در برابر شرارت و تروریسم رژیم در منطقه و حراج حقوقبشر ایران بهخاطر ضعف و جبونی برخی سیاستهای بینالمللی.
آیا حقوقبشر فقط در کاغذ قطعنامهها و میثاقهای بینالمللی باید مورد احترام باشد؟ چرا برای کسی که به جرم هدایت ترور و جنایت در سه دهه اخیر، باید تحت محاکمه قرار گیرد، فرش قرمز پهن میکنند؟ لااقل مذاکره با او را به توقف اعدام در ایران مشروط کنید.
اشاره من به آخوند روحانی رئیسجمهور رژیم است. دو سال پیش که او سر کارآمد، تأکید کردم که بدون آزادی بیان و حقوقبشر، بدون آزادی زندانیان سیاسی و آزادی احزاب، و تا وقتی که برنامه اتمی و سیاست تجاوزکارانه رژیم در منطقه ادامه دارد، هیچ چیز عوض نمیشود.
حالا ببینید میانگین سالانه اعدامها در دوره او نسبت به دوره رئیسجمهور قبلی این رژیم، سه برابر شده، فعالیت رژیم برای ساخت سلاح به اذعان روحانی پنج برابر شده و بودجه امور امنیتی و نظامی و صدور بنیادگرایی به میزان چشمگیری افزایش یافته است.
جهش نقض حقوقبشر در دوره روحانی
نقض حقوقبشر در همه زمینهها جهش کرده و تمام مردم ایران را هدف قرار داده است؛ از مدافعان حقوقبشر تا زنان و جوانان و معلمان که همین دو روز پیش باز هم دست به اعتراض زدند و از مسیحیان، بهاییها و اهل تسنن، تا هموطنان عرب و بلوچ و کرد. همچنین باید به کارگران به جان آمده اشاره کنم. همین ماه پیش بود که کارگر مبارز شاهرخ زمانی در زندان گوهردشت جان خود را از دست داد.
راستی چرا زندانیان سیاسی در ایران، زجرکش یا حلقآویز میشوند و جهان خاموش است؟ چرا نوجوانان در ایران اعدام میشوند و جهان نسبت به آن ساکت است؟ و چرا این استبداد وحشی تحت فشار قرار نمیگیرد که دستکم اسامی اعدامشدگان را بهطور کامل منتشر کند؟
امروز در در زندانهای سراسر کشور، تعداد زیادی از هموطنان بیدفاع ما مخفیانه اعدام میشوند و چند هزار نفر زیر حکم اعدام قرار دارند. به مادران و پدرانشان فکر کنیم و به همسران و بچههایشان که روز و شب در چه اضطرابی زندگی میکنند. به زنانی فکر کنیم که برای پرداخت دیه و نجات همسرانشان از اعدام، کلیههای خود را میفروشند.
وای بر جنایتکاران و وای بر مماشاتگران!
کسانی که بر این همه نقض حقوقبشر در ایران چشم میپوشند، شرم کنند. کسانی که میخواهند دست رئیسجمهور این رژیم را از این جنایتها بشویند، باید بدانند که راه جنایت و آدمکشی را در منطقه و سراسر جهان باز میکنند.
روحانی صریحاً گفته است که این اعدامها «یا بر اساس قانون خداست یا قانونی است که مجلس تصویب کرده… و ما مجری هستیم». آخوندهای حاکم هر اختلافی که با هم داشته باشند، درباره اعدام و سرکوب اشتراک نظر دارند. آنها برای حفظ رژیمشان از اعدامها سود میبرند.
اما جنایتکاران بدانند که از این خونها که هر روز از پیکر ملت ایران میریزد، سرانجام سیلابی برخواهد خاست و بهکار رژیم آخوندها پایان خواهد داد.
اتهامهای بیاساس و باطل
حضار محترم!
استبداد مذهبی، عمدتاً بر اساس سه نوع اتهام به اعدام و حلقآویز دستزده و میزند:
نخستین و مهمترین اتهام مخالفت سیاسی است. از سه دهه پیش، دهها هزار نفر بر اساس اتهامهای ناحق و باطل و اکثراً بدون گذراندن هر گونه روند قضایی فقط بهخاطر مخالفت با رژیم اعدام شدهاند. در قانون جزای این رژیم، هرکس صرفاً بهخاطر عضویت یا هواداری مجاهدین یا همپیمانی با آنها محارب شناخته شده و حکم محارب اعدام است. کم نیستند کسانی که فقط بهدلیل داشتن عقیده مخالف اعدام شدهاند و چه بسیار جوانانی که بهخاطر اعتراض به ستم ملی اعدام شدهاند. حال آن که نه از نظر اسلام و نه در حقوق بینالمللی، مبارزه برای تغییر رژیم جرم نیست بلکه حق اساسی ملت ماست.
دومین اتهام، مربوط به مواد مخدر است. آخوندها عده قابل توجهی از جوانان ایران را به همین اتهام، حلقآویز میکنند. در حالی که این اعدامها، نقض معاهده بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی است.
همین ماه گذشته دبیرکل مللمتحد اعلام کرد: جرایم مربوط به مواد مخدر در ایران در حد نصاب مجازات اعدام نیست. کمیته حقوقبشر و کمیسر عالی حقوقبشر این اعدامها را رد میکنند. گزارشگر ویژه اعدامهای فرا قضایی و دفتر مواد مخدر و جنایت در مللمتحد هم گفتهاند این اتهامها مستحق اعدام نیست.
اما سومین بهانه آخوندها در مورد اعدامها اجرای احکام اسلام است. حال آن که قانون قرونوسطایی قصاص که آخوندها شمار زیادی از هموطنان ما را به بهانه آن اعدام میکنند، با پیام عفو و رحمت اسلام در تعارض است. دینامیسم اسلام و قرآن این احکام ضدانسانی را رد میکند، بنابراین هم اسلام بهانه است هم مبارزه با مواد مخدر.
هدف آخوندها تنها و تنها ارعاب جامعه و خفهکردن اعتراضات اجتماعی است.
آنها آدمکشی را بهصورت یک امر عادی و روزمره درآوردهاند. آنها با حلقآویزهای خیابانی در برابر چشم اعضای خانواده و حتی در برابر کودکان، قلب و ذهن و ضمیر آنها را درهم میکوبند. اعدام، شکنجه، سنگسار، دست و پا بریدن و چشم درآوردن در این رژیم، نهادینه شده و جامه قانون پوشیده است.
حیات و حاکمیت این رژیم در گروی اعدامهاست زیرا اگر اعدام نباشد، دیگر چه چیزی جلودار انفجار خشم عمومی و اجتماعات جوشان تودههای مردم است؟
اگر اعدامها نباشد آخوندها با چه اهرمی میتوانند تمام آزادیهای
مردم را سلب کنند و سرکوب و ارعاب و محدودیت را تا خصوصیترین زوایای زندگی مردم گسترش دهند؟ اگر اعدامها نباشد آخوندها چگونه میتوانند هر روز قیمتها را چند برابر کنند، و هر روز درآمد و ثروت مردم را برای جنگ در منطقه یا غارت و زندگی فوق اشرافی خود به باد بدهند؟
اما با وجود همه این سرکوبها که ظرفیت انفجاری جامعه را هرچه افزونتر میکند، آخوندها باید بدانند که سرانجام توسط مردم و مقاومت سازمانیافته آنها به زیر کشیده خواهند شد.
مسئولیت دولتهای غرب
حضار محترم!
دولتهای غرب بهنحوی کهگویی این فاجعه صرفاً یک امر داخلی ایران است، روابط سیاسی و تجاری خود را با فاشیسم دینی گسترش میدهند. حال آن که همین روابط، بدترین نوع مداخله در امور ایران البته به سود آخوندهاست. نادیده گرفتن حقوقبشر و آزادی مردم ایران، مبنای شکست سیاست غرب، نه فقط در قبال ایران، بلکه در قبال کل منطقه است.
در همین توافق اتمی، عاملی که میتوانست آخوندها را به عقبنشینی کامل مجبور کند، مشروط کردن هر توافقی به حقوقبشر مردم ایران بود. وقتی که آخوندها در اعدام فرزندان مردم ایران دست باز پیدا میکنند، تهدیدات خود علیه منطقه و جهان را هم افزایش میدهند.
بنابراین به دولتهای غرب میگوییم: روابط با این رژیم را به توقف اعدامها مشروط کنید.
رژیم آخوندها را برای آزادی زندانیان سیاسی تحت فشار بگذارید.
پرونده نسلکشی این رژیم در سال 67 را برای محاکمه جنایتکاران علیه بشریت به دادگاه بینالمللی جنایی ارجاع دهید.
مقاومت مردم ایران برای آزادی را محترم بشمارید.
در مورد هدف اصلی کشتار و قتلعام در سالهای اخیر یعنی مجاهدین لیبرتی، به تعهدات خود برای حفاظت آنها عمل کنید.
مشخصاً، محاصره لیبرتی بهخصوص محاصره پزشکی آن، باید پایان یابد.
پرونده لیبرتی و مدیریت آن باید از دست عناصر وابسته به رژیم آخوندی گرفته شود.
اعزام اکیپهای عوامل وزارت اطلاعات آخوندها به لیبرتی، که زمینهساز قتلعام هستند، تحت هر عنوانی، باید متوقف شود و دولت عراق، فروش اموال مجاهدین در اشرف جهت تأمین مخارج لیبرتی را امکانپذیر کند.
دوستان عزیز!
طرح ما برای آینده، یک ایران بدون اعدام است. مقاومت ایران از سالها پیش اعلام کرده که خواهان لغو حکم اعدام و پایان شکنجه و هر گونه نقض حقوق در ایران است.
طرح ما احیای دوستی و مدارا و بردباری است. طرح ما برای آینده، برچیدن احکام شریعت آخوندی است. ما قانون جزای ضدبشری و سایر قوانین ناقض حقوقبشر در این رژیم را رد میکنیم. ما قانون قصاص را ضدانسانی میدانیم.
ما از قانونی دفاع میکنیم که برپایه گذشت و شفقت و انسانیت است.
مسعود رجوی، رهبر مقاومت، در نبردهای ارتش آزادیبخش ملی ایران، هزاران تن از عوامل دستگیر شده خمینی را که بسیاری از آنها مرتکب قتل مجاهدین شده بودند، بدون کمترین نقض حقوق انسانیشان، آزاد کرد. این سنت دیرینه مقاومت مردم ایران است.
طرح ما برای آینده ایران
طرح ما برای آینده ایران، پیریزی یک قضاییه مستقل و پویا و آزاد است. طرح ما دفاع از ارزشهای دموکراتیک و آزادی، برابری و حریم زندگی خصوصی آحاد مردم است. طرحی که در آن هیچکس خودسرانه دستگیر نمیشود، شکنجه ممنوع است. از هیچ متهمی حق دفاع و داشتن وکیل سلب نمیشود، اصل برائت محترم شمرده میشود و هیچکس و بهخصوص هیچ زنی، در برابر خشونت و تعدی و نقض آزادی از دسترسی به عدالت محروم نیست.
طرح ما برای آینده ایران این است که هیچکس بهخاطر اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک دین یا بهخاطر دست برداشتن از آن، آزادی و حقوق و جان خود را از دست ندهد.
طرح ما این است که در پناه قانون، تمام جامعه از امنیت حقیقی برخوردار باشد و همه در برابر قانون مساوی باشند.
روزی که نوجوانان اعدام نشوند
بله، ما در پی نظم تازهیی هستیم بر اساس آزادی، دموکراسی و برابری.
ما انتخاب کردهایم که بایستیم و نبرد کنیم. تا مردممان به آزادی و خوشبختی برسند.
تا دیگر هیچ نوجوان زیر هجده سالی در زندان، برای رسیدن به سن قانونی اعدام، در دالان مرگ منتظر نباشد و هیچ مادری در ماتم فرزند اعدام شدهاش اشک نریزد.
انگیزه ما برای مقاومت تا پیروزی، کینه و انتقام نیست. انگیزه ما عشق به آزادی و انسانیت است.
این فلسفه پایداری ماست و رمز این پایداری نیز، چیزی نیست جز فداکاری و آمادگی برای پرداخت بها.
به لیست شهدا نگاه کنید. به زندانیان مقاوم نگاه کنید. به آن ایستادگان سرفراز در زندان لیبرتی نگاه کنید. به اشرفنشانها در سراسر جهان و بزرگترین کارزار بینالمللی تاریخ معاصر نگاه کنید.
اینها همه نویدهای آزادی ایران است.
آری، طرح ما تنها یک آرزو نیست، این آینده محتوم ایران است.
و خون و رنج اعدامشدگان و زندانیان و پایداری و فداکاری پیشتازان آزادی در لیبرتی همه را به برپایی این آینده پرشور فرا میخواند.
پیروز باشید.