سنت زيبا ,ديرين و ديرپاي «چهارشنبه سوري» در پيوند با جنبش آزاديخواهانه مردم ايران عليه ديكتاتوري و فاشيزم مذهبي حاكم بر ايران, جاذبه, شكوه و عظمت ويژه اي در ميان خرد و كلان و پير و جوان اين سرزمين باستاني پيدا كرده است.ايرانيان مشتاقانه و بي ترس و بيم از گزمه گان رژيمي دجال و خرافه پرست ,ضد فرهنگ , هنر , تاريخ , سُنن و تمامي ارزشهاي ايزدي و انساني از هفته ها و حتي ماهها پيش خود را براي برگزاري و بر افروختن آتش «چارشنبه سوري» اين سنت باستانيشان آماده مي كنند.
گزمگان ولايت فقيه به انواع حيله ها و ترفندهاي دجالگرانه متوصل شده و مي شوند تا ايرانيان را از برگزاري اين مراسم به دو دليل منع كنند:
دليل اول ماهيت ضد ايراني و ضد فرهنگي رژيمي است كه بنيانگذارش خميني پس از شانزده سال دوري از ايران وقتي با حمايت و فرش خوني كه صادقانه امّا ناآگاهانه همين ايرانيان براي ورود مجددش به ايران در انقلاب ضد سلطنتي 1357 پهن كردند, هيچ احساسي نسبت به اين سرزمين و اين ملت نداشت و وقتي خبرنگاران از وي پرسيدند حالا بعد از شانزده سال تبعيد و دوري از وطن چه احساسي داريد؟ جواب خميني «هيچ!» بود.
دليل دوّم ترس و وحشت اين رژيم از سنتي زيبا و ديرين و ديرپاست كه بيانگر و عصيانگر است . بيانگر ژرفاي جنبش عظيم آزادي خواهي و عدالت جويانه و عُصيانگر خشم و تنفر مردم ايران از رژيم ولايت فقيه و تمامي قيد و بندهاي ارتجاعي اش مي باشد , عُصيان و خشمي كه 31 سال است شعله هاي آتشش را هر سال فروزانتر و بلند تر از سال پيش شاهديم وبه قيام و خيزشي سرُخ و شرر بار عليه اين رژيم و اتحاد و همبستگي و دلبستگي ايرانيان به هم و به تاريخ و فرهنگ و ارزشهاي زيبايشان كه تبلوري از ارزشهاي انسانيشان مي باشد تبديل نموده است. ارزشهايي ديرپا و والا كه هر كدام از آنها شيشه عمر حكومتي سفاك و خونريز و مكار را در هم مي شكنند. حكومتي كه زندان و قبرستان گستر و دژخيم و دژ پرور است, و با دجاليت تمام سعي كرده و مي كند همه ارزشها و مفاهيم را لوث و مصادره و از محتواي واقعي تهي و تخريب كند.اما به يمن مقاومت سترگي كه نوك آن چون قلة دماوند مغرور و خلل ناپذير ايستاده و دامنه اش به كران تا كران ايران گسترده است, نتوانست و نمي تواند , و امروز مي بينيم كه روزهاي تاريخي و ارزشهاي ملي و مردمي ايرانيان چون 16 آذر , 22 بهمن ,چارشنبه سوري و...هر كدام به سنگري براي تهاجم وپيكار عليه اين رژيم بدل شده اند, و تمامي ترفندها و تقلاهاي دجالگرانه و مخرب رژيمي قرون وسطايي كه از ذات و طينت پليد و عقب مانده و ضد تاريخي اش ناشي مي شود ,جوك و تمسخري البته تلخ و تراژيك بيش نيستند.
تلخ و تراژيك از اين رو كه وقاحت , دريدگي و تناقض و دروغگويي بي دريغ فرهنگ غالب در اين رژيم است و ميراث بر جاي مانده از خميني است كه با همه لودگي و تمسخر تنفر بر انگيز و آزار دهنده اي كه در گفته هايش مانند:« اقتصاد مال خر است!» « ما انقلاب نكرديم كه خربزه ارزان شود!» «در قرآن سوره منافقين داريم ولي سوره كفار نداريم!» « تمام مصيبتهايي كه براي بشر پيش آمده از دانشگاهها بوده است,...دنيا را دانشگاه به فساد كشانده است و دنيا را دانشگاه مي تواند اصلاح كند!» مي باشد, تنها دهن كجي يك آخوند رذل رذالت پيشه و بي همه چيز به همه چيز مردم ايران و دستاوردهاي علمي و اجتماعي جامعه بشري در موضع رهبري و سرقت يك انقلاب نيست , بلكه آغاز زمينه ي يك فاجعه است كه سي و يك سال بعد عمق و ژرفا و وسعت آن را هنوز براستي نمي توان اندازه گرفت.
همچنانكه مقاومت مردم ايران در برابر آن با همه سنگيني,عظمت, ژرفا و درخشش و تلالوي كه دارد واز نقش پيشتازي زنان در قيام و خيزش ماههاي اخير آشكار است و همگان به آن اذعان دارند , كه بيانگر اين حقيقت است كه اين« سركوب شدگان فاتحان فرداي »آزادي ايران هستند , را نمي توان وزن و اندازه گيري دقيق كرد.
چهارشنبه سوري يكي از اين سنت ها و ارزشهاي ملي است كه چون اخگري سرخ و فروزان در شب بيداد ديوان عمامه به سر , زيباترين جلوه و نماد شادي و خيزش و خشم و خروش و اتحاد و همبستگي و همدلي مردم ايران عليه اين جانيان ضحاك صفت در سي و يك سال گذشته است.سنتي كه نه فقط در ايران كه در شهرهاي سراسر جهان که جمعيت ايرانيان در آنها زياد است، آتشبازي و انفجار وترقهها و فشفشهها نيز در آن متداول است.
در سالهاي اخير، چهارشنبه سوري به يكي از نگران ترين و خوفناك ترين روزها براي رژيم اخوندها تبديل شده است و در سالهاي گذشته توصيف رسانه هاي بين المللي از روز چارشنبه سوري در تهران توصيفي از« تهران ميدان جنگ » و,,, بوده است. رسانههاي رژيم آخوندها توجه بيشتري به خطرات احتمالي ناشي از اين روز كه در اصل برگزاريش نه فقط اجراي سنتي ماندگار بلكه در اعتراض به تماميت رژيم است توجه ميدهند. » با نگاهي به جشن چارشنبه سوري به نمونه اي از ترفندهاي رژيم بويژه در اين شرايط كه قيام مردم ايران براي سرنگوني رژيم سر باز ايستادن و خاموشي ندارد نظري خواهيم انداخت.
در لغت نامه دهخدا در باره چهارشنبه سوري چنين آمده است:« آخرين چهار شنبه اسفند ماه هر سال شمسي كه ايرانيان در شب آن چهارشنبه جشن چار شنبه سوري مي گيرند و آداب و رسوم خاصي را در آن شب برگزار مي كنند. جشن چارشنبه سوري كه از جشن هاي ملي و باستاني ايرانيان است و هنوز در بسياري از شهر ها و روستاهاي ايران شب اين روز را بطرزي خاص جشن مي گيرند. سور با ضم سين به معني مهماني, جشن, جشن عروسي و بزم و شادي است. همچنين به معني رنگ سرخ نيز مي باشد مانند گل سوري , مي سوري ودر زبان كردي به رنگ قرمز و سرخ سور مي گويند. در اين جشن ديرين و ديرپاي ايرانيان آتش است كه در هر كوي و برزن سوري سور است.
خوان كشيد او را كرامتها نمود – آنشب اندر كوي ايشان سور بود- مولوي
سعيد نفيسي در اين باره مي گويد:« اين جشن هاي ملي از قديمترين زمانهاي تاريخ در ميان ايرانيان بوده است. شب چهارشنبه سوري در ايران آئين خاص و تشريفات گوناگون دارد كه هريك از آنها را در ناحية ديگر مي توان يافت. آئين چهارشنبه سوري يا شب چارشنبه سوري آخر سال بر دو قسم است يك قسمت از آن عمومي و مشترك ميان تمام مردم ايران است كه حتي بعضي از آنها را در ملل ديگر نژاد آريا مي توان يافت و قسمت ديگر آئين خصوصي است كه مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اينجا كم و بيش به شهرهاي ديگر ايران رفته است. آن قسمت از آئين اين شب كه در تمام ايران معمول است از كرمان گرفته تا آذربايجان و از خراسان تا خوزستان و از گيلان تا فارس يعني تمام اين دشت وسيع كه ايران امروز را فراهم ساخته است و زيباترين بقاياي ايران باستاني است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگي خاصي آشكار مي شود,... زيبا ترين و شايد قديمي ترين آداب چهارشنبه سوري آتش افروختن و جستن از آن و شادي كردن در كنار آتش است. اينك در تمام ايران شب چهارشنبه سوري توده هايي از بوتة خودروي بياباني فراهم مي آورند و نزديك يكديگر قرار مي دهند زن و مرد و پيرو جوان در صحن خانه يا در ميدانهاي عمومي و بر سر چهار سو ها و چهار راههاي شهر و ده از روي اين اخگرهاي افروخته يكي پس از ديگري جستن مي كنند و در هر جستني مي گويند :”زردي من از تو سرخي تو از من” يعني زردي و بيماري و ناتواني را از من بستان و سرخي و شادابي و تندرستي را كه در خود داري بمن ببخش . پس از سوخته شدن خاكستري را كه از آتش مي ماند بايد در خاك اندازي جمع كنند و از خانه بيرون برند و در كنار ديوار بريزند و آنكس كه انرا بيرون ريخته است در بازگشت در مي زند بايد از درون خانه ازو بپرسند: «كيست؟» و او جواب دهد,«منم» گويند:«از كجا آمده اي ؟» جواب دهد كه :« از عروسي» بپرسند :«چه آورده اي ؟» گويد: «تندرستي».
حال ببينم رژيمي كه درد اصلي ميهن و مردم ما است و زردي و بيماري جامعه ما از همين رژيم منحوس است و براستي براي اينكه تندرستي و سلامت به تن ما و جامعه و مردم و ميهن ما بازگردد بايد آن را در تماميتش در اتش چارشنبه سوري سوزاند و خاكسترش را در زباله دان تاريخ ريخت به چه ترفندهاي وقيحانه و دجالگرانه خميني و خامنه اي گونه اي متوصل مي شود.
سايت نداي سبز آزادي كه صداي سياه و شوم ولي فقيه است در دومين مطلب خود در باره چهارشنبه سوري مي نويسد:« اولين چهارشنبه سوري سبز و عاري از خشونت با ايدههاي سبز شما,...بياييم به جاي پاک کردن صورت مسئله ايدههاي ابتکاري را جست و جو کنيم که چگونه هم از ظرفيتهاي اين روز استفاده کنيم و هم گرفتار خشونت نشويم.يياييم به اين موضوع فکر کنيم که چگونه مي توانيم با نام جنبش سبز از خشونت هاي روز چهارشنبه سوري بکاهيم؟ شعارمان را همين موضوع قرار دهيم که چهارشنبه سوري بدون خشونت يعني چهارشنبه سوري سبز. بگذاريم حکومت با آن مقابله کند. بگوييم سبزها چهارشنبه سوري را بدون خشونت برگزار خواهند کرد، بدون ترقه و انفجار و حتي بدون شعارسياسي. آن موقع چهره خشونتطلبان واقعي معلوم ميشود,...به همين منظور از همين امروز از همگي مخاطبان عزيز نداي سبز آزادي دعوت ميکنيم تا ايدههاي خود را براي برگزاري چهارشنبه سوري سبز و بدون خشونت به دو آدرس ايميل سايت بفرستند. با بهرهگري از ايدههاي ارسالي نداي سبز آزادي همصداييهاي سبز مخصوص چهارشنبه سوري سبز را به اطلاع عموم خواهد رساند. در ايدههاي پيشنهادي براي برگزاري چهارشنبه سوري سبز خوب است به نکات زير توجه داشته باشيد: : 1- سكوت سبز : هر ايراني , يك شمع- ايده سبزي که در پي ميآيد را يکي از خوانندگان نداي سبز آزادي به سايت ارسال نموده است. در اين ايده سبز آمده است: هر سال چهارشنبه سوري پر از سر و صدا است. امسال سکوت کنيم. ولي براي اينکه آتش چهارشنبهسوري را روشن کرده باشيم، هر ايراني يک شمع به دست بگيرد. اگر با شمع يا فندکهايمان به خيابان نميآييم، حداقل کاري که ميتوانيم بکنيم اين است که در بالا پشت بامها و بالکنهاي خانهها هر کدام يک شمع روشن کنيم و به ياد شهداي سبز- رعايت اصل خشونت پرهيزي با توجه به استعداد بالاي چهارشنبه سوري براي ايجاد خشونت» و نمونه اي ديگر با دستبرد وقيحانه و دجالگرانه خميني وار به عنوان ترانه زيبا و پر معني «رويش ناگزير» كه در پاسخ به سرتا پاي رژيم تبر داران است دعوت به « - درختکاري سبزها همزمان با آخرين چهارشنبه سال» را مي كند و مي نويسد:«از ميان ايدههاي رسيده به نداي سبز آزادي درختکاري سبز يکي از پرطرفدارترين اين ايدهها بوده است.»
بايدگفت, زهي وقاحت و بي شرمي و واقعا ننگ برآنهايي كه به بهانه نداي سبز تلاش ميكنند سنت هاي ديرينه مردم ر ا با مزخرفاتي مانند”گرفتارخشونت نشويم ” به نفع رژيم جنايتكارخامنه اي لوث كنند و ازبين ببرند. راستي اين آقاياني كه اين همه واله وشيداي مبارزه بدون خشونت هستند , پس چرا درمقابل خشونت ما فوق تصور ولي فقيه دربرابر مردم لال ميشوند . ننگ ونفرت برتسليم طلبان , ننگ ونفرت بر كساني كه تحت عنوان سبز , مردم را به تسليم وسكوت به جاي مبارزه هرچه بيشتر فراميخوانند .مردم به اينگونه ياوه ها هرگز گوش نخواهند كرد , زيرا سكوت درچهارشنبه سوري يعني ادامه خيانت 22 بهمن وسياست” اسب تراوا” . اين بزرگترين هديه به خامنه اي وبزرگترين خيانت به خون ندا وسهرابها و.... مي باشد .. اين بار ما اجازه نميدهم كه طراحان« اسب تراوا» ازقبيل نبوي و.... اين خط خائنانه جديد را به پيش ببرند. مردم ما طي اين8 ماه گذشته دجالگريهاي خامنه اي واحمدي نژاد را خوب فهميده اند. ما درچهارشنبه سوري سرختر از گذشته , گدازان ترازآتش به خيابانها خواهيم آمد و با برافروختن آتش و انفجار فشفشه وترقه و... گرم ميشويم و شادي هايمان را حتي براي چند ساعت هم كه شده با همه مردم تقسيم خواهيم كرد . ما زرديها وسياهي هاي حكومت جنايتكارولي فقيه را و عكسهاي تماميت رژيم را عكس هاي امام دجالان و خامنه اي و احمدي نژاد و آرم سپاه پاسداران و سپاه قتل وجنايت را درآتش خواهيم ا فكند تا روزي فرابرسد كه ريش وريشه حكومت آخوندي را براندازيم وصلح وصفا وآزادي وعدالت اجتماعي را براي مردممان به ارمغان بياوريم . پيش به سوي هرچه باشكوهتر برگزاركردن چهارشنبه سوري سرخ سرخ سرخ ,– لعنت بر كساني كه تحت هرعنواني مردم را درچهارشنبه سوري به سكوت فرا ميخوانند.
فرياد
شانزدهم اسفند ماه يك هزار و سيصدو هشتاد و هشت خورشيدي.