سلام به قهرمانان اشرف،ساعت 3 نيمه شب است . اولين فرصتي است كه توانستم پيامي برايتان بنويسم. در حقيقت 36 ساعت بعد از شروع حمله، بسيار ضروري مي ديدم چند سطري بنويسم اما به تأخير افتاد.قبل از هر چيز، حال و احساسات شما را بخوبي ميتوانم بخوانم ، بفهمم و با گوشت و پوست حس كنم. ميدانم كه چقدر گداخته و در حالت انفجار هستيد.ميدانم كه چقدر از جفا و خيانت و شقاوت كه در حق اشرف روا داشته اند، ميسوزيد و ميخروشيد. ميدانم كه تاب تحمل شهادتها و جنايتهايي را كه در حق ما روا داشته اند، نداريد. ميدانم كه خونتان به جوش مي آيد و سراپاي وجودتان داغ و تب دار ميشود و گاه به زمين و زمان بر مي شوريد و ميخواهيد با هر كس و ناكسي كه با ما چنين كرده، دل خالي كنيد. ميدانم كه بارها و بارها مشتاقانه آرزو كرده ايد كه كاش به جاي اين يكي يا آن يكي شهيد بوديد.ميدانم كه به سعادت و شرف و افتخار شهيدان غبطه ميخوريد.ميدانم كه سراپاي پيكرتان در گرما و طوفانِِ خاك و در اثر ضربات مزدوران ارتجاع، لبريز از درد و رنج است.ميدانم كه گاه ميخواهيد تمام وجودتان را در حنجره به فرياد تبديل كنيد.ميدانم كه مثل خودِ من، با ديدن پيكر شهيدان، با ديدن پدر و مادر و خواهر حنيف شهيد يا پدر سياوش، يا برادران و خواهرانمان كه در عين جراحت در تلويزيون به جوانان و مردم ايران دلداري و پيام پيروزي ميدهند، هم اشكهايتان سرازير ميشود، و هم قفسه سينه هايتان تحمل قلبتان را ندارد و قلبتان ميخواهد به بيرون از قفسه سينه پرتاب شود و پرواز كند.....اين را هم ميدانم كه فيلمها و تصاوير ، هرچند دنيايي را تكان داده است، اما بهخدا سوگند بخش ناچيزي از واقعيت صحنه ها را منعكس ميكند. تنها نوك كوه آهن و پولاد و نوك سلسله جبال عشق و ايمان را بازتاب ميكند. در عين حال، اين را هم ميدانم كه سرشار از غرور و سرفرازي و شكوه و پايداري هم هستيد. در عين حال، با قلبها و ضميرهاي پاكتان احساس ميكنيد كه در اين سه روز، سقفهاي بالا بلندي زديد كه خيلي چيزها را چرخانده و آثار آن در آينده بارز ميشود. راستش را بخواهيد، نه عراقيها و نه آمريكاييها و نه هيچكس ديگر، اين قسمت از توان و ايمان اشرف و مجاهدين را نديده بود.
سلام بر مريم رهايي كه زادگان انقلابش، گوهران بي بديل و تكيه گاهها و نواميس آرماني را اينچنين مُطهّر و درخشان و پرفروغ كرد.خداوندا چه موقع ميشود كه در باره شما و ايستادگيتان گفتنيها را بگويم. «يك سينه سخن دارم، گو شرح دهم يا نه؟»بگذريم، و تشريح اين را بگذاريم براي بعد.
امشب فقط ميخواهم چند نكته ضروري را با شما در ميان بگذارم :
1- شك نكنيد كه يورش ارتجاع در اشرف و ايستادگي شگفت شما در اين 3 روز، در پيوند با قيام سراسري مردم ايران است. اين را بايد «حماسه فروغ ايران» خواند.2
- اين هم يكي ديگر از اشتباهات بزرگ خامنه اي بود كه دود آن به چشمش و به چشم مزدوران ارتجاع در عراق خواهد رفت. نه او و نه مالكي هرگز گمان اين چنين ايستادگي و اينچنين درخشش جهاني نمي كردند.
3- مالكي سرنوشت سياسي خود را با ولي فقيه ارتجاع گره زد. به مجاهدين و اشرف كم بها داده بود. هرگز فكر نمي كرد يك ابوغريب مالكي ساخته، تا ابد بر پيشاني او مُهر سياهي و تباهي و جنايت عليه بشريت ميزند.
4-از يكطرف زمانبنديها را به دقت، طوري انتخاب كرد كه نه فقط به ما، بلكه به همة نيروهاي ملي عراق و حتي به عوامل و اطرافيان خودش هم چنين القا كند كه كشتار مجاهدين با چراغ سبز آمريكاييها انجام ميشود. از طرف ديگر بعد از 30ژوئن و انتقال نيروهاي آمريكايي به خارج شهرها، آنها را هم قانع كرده بود كه گويا ميتواند با روشهاي غيرمرگبار يعني بدون كشتن و تيراندازي، كارش را در اشرف پيش ببرد بهشرط اينكه آنها مداخله نكنند. اما براي شليك و كشتار پشتش فقط به ولي فقيه ارتجاع گرم بود. در مسئوليت سنگيني كه دولت آمريكا بر عهده دارد البته جاي ترديد نيست.
-صدها بار تكرار كرده ايم كه انتقال حفاظت اشرف به نيروهاي عراقي، فاجعه انساني بهدنبال دارد مخصوصاً قبل از اينكه دولت عراق به حقوق قانوني مجاهدان اشرف اذعان كند.
-صدها بار تكرار كردهايم كه انتقال حفاظت به دولتي كه عوامل رژيم در آن دست بالا را دارند، غيرقانوني، غير منصفانه ، غيراخلاقي و برخلاف قوانين و كنوانسيونهاي بين المللي و به ويژه برخلاف قانون انساندوستانه بين المللي است.
-صدها بار تكرار كردهايم كه راه حل مسأله عراق خلع يد از رژيم حاكم بر ايران و پايان دادن به اشغال خزنده و افعيگونه آن است . افعي ولايت در هيچ كجا كبوتر نمي زايد.
اكنون بنگريد كه رژيم پليد آخوندي كجا را و چه چيز را در عراق سالم باقي گذاشته است؟
آيا از صدور تروريستم و ارتجاع و الگوي فاشيسم ديني جز توحش و غارت و سرقت كه سراپاي عراق را هم به خود آلوده است، انتظاري ميرود؟
5-با اينهمه شما، بيسلاح و بيدفاع، بيزره و حتي بيكلاه، از سر و دست و پا و از جان و روح و روان خود، سلاحي شگفت خلق كرديد. با درد و رنجي بيكرانه و با اثري ماندگار و خاطرهيي جاودانه.آنقدر كه در كمتر از 24ساعت، دقيقاً از وقتي كه تيراندازي و كشتار با انتشار فيلمهاي صحنه در سراسر جهان برملا شد، صحنه چرخيدن آغاز كرد . در اين هنگام اشرف به خبر اول دنيا تبديل شده بود. يك منبع موثق خبري گزارش كرد كه در36ساعت اول، رسانه هاي غربي و عربي دستكم 3600 خبر در بارة اشرف منتشر كردند كه در ميان آنها بسياري گزارشهاي تكاندهنده وجود داشت.
6- از سيدني تا اتاوا و از رُم تا واشينگتن، هموطنان و بسياري جريانهاي سياسي به جوش و خروش آمدند. هرگز در اين ساليان نديده بودم كه خون شهيدان و ضرباتي كه پيكر مجاهدان تحمل كرده است اين چنين سريع صحنه را بچرخاند. آنقدر كه دولت عراق مجبور شده سربازان را بياورد و دست و پاي آنها را بهطور نمايشي گچ بگيرد و به شبكه هاي تلويزيوني رژيم (العالم و پرستيوي) نشان بدهد. بيچاره گمان ميكند كه ولي فقيه طلسم شكسته ميتواند او را از مخمصه برهاند. اما اين تازه شروع ماجراست. هركس كه توانسته باشد در برابر خميني سينه سپر و قد علم كند از پس كپيچسبانهاي دست چندم و حقير او نيز برميآيد.
7 -روز چهارشنبه عفو بين الملل درخواست يك اقدام فوري صادر كرد كه بر طبق آن يك الي يك ونيم ميليون نفر از اعضاي آن در سراسر جهان طبق فرمهاي عفو بين الملل به مقامات عراقي ايميل و نامههاي اعتراض بنويسند. عفو بين الملل در اطلاعيه بعدي خود ميگويد كه عراق كشته شدن افرادي را در كمپ اشرف تائيد كرده است. يك مقام ارشد امنيتي در استان ديالي به خبرگزاري فرانسه گفت «براساس اطلاعات ما 7 نفر در روز سهشنبه و 4 نفر در دو روز بعد كشته شدند» . او همچنين گفت كه بيش از 300 نفر از مجاهدين خلق زخمي و بيش از 50 نفر از آنان دستگير شدهاند.
8- سازمان جهاني عليه شكنجه از اينكه نيروهاي امنيتي عراق با بولدوزر وارد كمپ اشرف شده و از نارنجك، گاز اشكآور، گاز فلفل و آبپاش استفاده نموده و افراد را مجروح كرده اند، بشدت ابراز نگراني كرد و اعلام نمود:«از آنجاكه اعضاي مجاهدين بهطور داوطلبانه خلع سلاح شدهاند، به عنوان افراد حفاظت شده تحت بند27 كنوانسيون 4 ژنو محسوب شده و اين امر بهطور آشكار تعهدات آمريكا مبني بر اجراي پروتكلهايي كه امضا كرده است را ميرساند.با توجه به رويدادهاي اخير، سازمان جهاني عليه شكنجه مقامهاي آمريكايي را فراميخواند تا به اقدامات ضروري براي حفاظت موثر از ساكنان اشرف دست بزند و از دولت عراق نيز خواستار تامين سلامتي جسمي و رواني آنها ميشود».
9-پارلمانترهاي ايتاليا در ميانة سخنراني مريم در بارة اشرف بهطور خود انگيخته قطعنامه پيشنهاد كردند.-حقوقدانان و وكلا و پارلمانترها در آمريكا و ساير كشورها پشت سر هم كنفرانسهاي مطبوعاتي گذاشتند و صراحتاً گفتند كه اين همان ابوغريبي است كه مالكي مسئول آن است و دولت آمريكا هم بايد در اينباره تحقيقات كند و گزارش رسمي ارائه بدهد.
10-دكتر صالح مطلك همراه با 50پارلمانتر عراقي ، « صحنههاي شليك و ضرب و شتم انسانهاي بيسلاح و بيدفاع را كه در سراسر جهان مخابره شده است » بهعنوان « يك جنايت شنيع و ضد انساني» كه « در برابر محاكم عراقي و بين المللي قابل محاسبه است» خواندند؛ «يك لكه سياه براي آمران و عاملان كه نيروهاي سياسي و مردم عراق فقط بايد از آن تبري بجويند» و اعلام كردند « اين جنايت ربطي به مردم و كشور عراق ندارد و خواهان محاكمه همة دست اندركاران آن هستيم».آقاي طارق هاشمي نايب رئيس جمهور عراق نيز صراحتاً عملكرد مالكي را محكوم كرد و به سوال كشيد. شنيدم كه يكي از رهبران برجستة كُرد به مالكي گفته است كاري نكن كه مردم بگويند اگر صدام بود، بهتر بود و حداقل اينقدر كشتار نميكرد....
- پارلمانتر و روحاني برجستة عراقي اياد جمال الدين در الحره گفت :«دولت عراق بايد از مجاهدين عذرخواهي كند. زبان از بيان حزن و اندوه بسيار در قبال تهاجم نيروي ضد شورش به افرادي بيدفاع كه بر اساس قوانين و ميثاقهاي بين المللي پناهنده محسوب مي شوند، قاصر است. اين تعدي هرگز در يك كشور اروپايي يا كشورهاي ديگر رخ نميدهد و لذا ميگويم كه عذرخواهي دولت حفظ حيثيت و آبروي عراق و حيثيت روند سياسي است. تعدي به مجاهدين خلق تعدي به شرف و كرامت عراق و تعدي به حيثيت روند سياسي و حيثيت دولت و پارلمان است».
11 - مجله تايم مي نويسد كه دولت عراق يك علامت خشنود كننده براي آيت الله هاي ايران فرستاده و به طرز وحشيانه يي اين تبعيديان را سركوب كرده است؛ همان چيزي كه خامنه اي در فوريه گذشته از جلال طالباني خواسته بود. اما مجاهدين پاسخ تهديدهاي بغداد را با عزم خود در خودداري از ترك اين كمپ دادند . تحت فشار قراردادن ناگهاني اشرف، بيشتر به درخواست آزار دهنده رژيم ايران براي قفل كردن مخالفانش در داخل و خارج ربط دارد تا به منافع ملي عراق. رژيم ايران، كه از تداوم نا آرامي هاي انتخابات اخير بعنوان مهمترين تهديد آن از انقلاب سال 1979 تا كنون بشدت خشمگين است ، ممكن است النهايه پايش را در مورد مجاهدين محكم بر زمين كوبيده باشد.
12-وزير خارجة آمريكا و سخنگويان اين وزارتخانه و سخنگوي ارتش آمريكا وارد شدند و براي ارائة خدمات پزشكي كه تا آن ساعت بهكلي از آن محروم بوديم، اعلام آمادگي كردند.
-سخنگوي وزارت خارجه آمريكا گفت مقامات سفارت آمريكا با اعضاي دولت عراق، كه بار ديگر نسبت به رفتار «انساني» با اعضاي مجاهدين خلق، اطمينان دادند، ملاقات كردندو ايالات متحدة امريكا پيشنهاد ميكند كه اجازه داده شود يك تحقيق امريكايي در رابطه با كشتهها و زخميها صورت گيرد.
-رؤساي كميتة سياست خارجي گنگره آمريكا از هر دو حزب در يك بيانة مشترك گفتند « دولت عراق بايد به تعهداتش حول سلامت ساكنان اشرف پاسخ دهد و از بازگرداندن غير داوطلبانة آنها به ايران جلوگيري كند »
13-عقب نشيني دباغ و دولت عراق از ادعاهاي قبلي بسيار چشمگير است. اول به كلي منكر شدند كه حتي يك گلوله شليك كرده باشند، بعد گفتند كه دو تن از كشته ها را مجاهدين خودشان از پشت زده اند. سرانجام همة شهداي اعلام شدة ما را پذيرفتند و خبرگزاري فرانسه گزارش كرد دو پليس را هم كه ميگفتند مجاهدين كشتند كسي در بغداد تأييد نميكند. يك ادعاي رذيلانه ديگر هم اين بود كه گفتند وقتي ما وارد قرارگاه مجاهدين شديم خودشان دو نفر را تير زده و كشته بودند و بر روي سينه آنها به فارسي نوشته بودند « خائن» .
14-نيويورك تايمز نوشت : «در يك تناقضگويي آشكار، آقاي دباغ گفت كه در جريان حمله، نيروهاي امنيتي تنها به شليك هوايي مبادرت كرده و از شليك به ساكنان خودداري كرده اند. آقاي دباغ گفت كه اعضاي مجاهدين خلق نيروهاي امنيتي را با پرتاب كوكتل مولوتف و سنگ، هنگامي كه قصد ورود به كمپ را داشتند تحريك كرده اند. «نيروهاي ما به شيوهيي مسالمت آميز به اين كمپ رفتند اما ساكنان به سمت آنان سنگ پرتاب كردند». اما روز چهارشنبه فيلمهاي ويدئويي كه توسط سازمان مجاهدين توزيع شد، نشان ميداد كه نيروهاي امنيتي درحال حمله به ساكنان با چوب و چماق و آبپاش در حال ورود به كمپ ديده ميشدند. اعضاي سازمان مجاهدين ديده ميشدند كه تلاش ميكنند تا با ايجاد ديوار انساني از ورود نيروهاي امنيتي جلوگيري كنند. هيچ نشانهيي از اين كه شيئ يا چيزي به سمت نيروهاي امنيتي پرتاب شده است وجود نداشت».
15-هرچند كه دروغ و دغل پايان ناپذير است اما در فاصلة دو روز، دولت عراق در يك موقعيت بسيار مفتضح و نفرت انگيز تدافعي قرار گرفت و حقانيت و مظلوميت و پايداري پرشكوه مجاهدين كه اصل موضوع است در جهان زبانزد شد. برخي دولتها مانند بلژيك از سفيران خود خواهان تحقيق در باره حوادث اشرف شدند.
16-سفارت عراق درتهران در يادداشتي به وزارتخارجة رژيم آخوندها درخواست كمك كرده است، سفارت عراق با وزارتخارجة رژيم تماس گرفته و ميگويد شهروندان ايراني مستمرا با تلفن و نامه ما را با قويترين كلمات مورد اعتراض قرار ميدهند و در اين شرايط حفاظت ما بايد تقويت شود.
17-شگفتا كه حماسه فروغ ايران، هم با قيام و هم با سالگرد قتل عام و هم با سالگرد فروغ عجين شده است و شما همة اينها را به يكديگر پيوند زده و به نام خود مُهر كرديد. پس مبادا به آنچه كه انجام داديد و به آنچه چرخانديد و به آنچه بايد در آينده محقق كنيد كم بها بدهيد.
18- به چشم ديديد كه خودمان نقش تعيين كننده داريم و بازهم «كس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما »خوشا به تك تك شما كه به عهد خود وفا كرديد و باز هم بر پيماني كه براي پايداري 88 بستيد، استوار هستيد و خواهيد بود. -به چشم ديديد كه اگر اشرف بايستد جهان به ايستادگي بر مي خيزد. خوشا صاحبان دستها و پاها و صورتها و كمرها و كتف هاي آسيب ديده كه هرچند جگر سوز و دلخراش است اما دست دشمن را كوتاه و روي او را كم كردند.
19- بعد از حماسه فروغ ايران و قيمتي كه پرداختيد، ميتوان و بايد به پيروزي رسيد؛ بهشرط اينكه مجاهدين و هوادارانشان از اشرف تا سراسر جهان و داخل ايران قيمت ايستادگي را همچنانكه تا كنون پرداخته اند باز هم بپردازند. خداوندا! سخن گفتن از پرداخت قيمت براي آزادي خلق و ميهن چقدر ساده اما عمل كردن به آن تا كجا سخت و پيچيده و پُر درد و رنج است.
20-مبادا به اين موقعيت هرچند هم كه شرايط سخت و دشوار باشد، كم بها بدهيد. بهخصوص كه ما، از قبل، صفحة بازگشت به مهين را با شرايط مشخص باز گشودهايم و رئيس جمهور برگزيدة مقاومت آن را رسماً در رُم در روز قبل از حمله به اشرف اعلام و جهاني كرد. -بقية حرفها را به فرصتهاي بعدي وا ميگذارم، اگر يادتان باشد 29سال پيش در امجديه گفتيم : يقين كنيد، يقين كنيد كه هر دستي كه از مجاهدين بشكند، ده دست به آنها افزوده ميشود و هر چشمي كه از حدقة مجاهدين بيرون بيايد صد چشم بيناشدة ديگر به آنها افزوده ميشود. و هر قلبي كه از مجاهد پاره كنيد و سري كه بشكنيد هزار قلب و سر ديگر به جايش خواهد نشست. اين منطق انقلاب و توحيد و تكامل و منطق راه خدا و راه خلق است. بهقول قرآن، مثل آنها كه در راه خدا انفاق و فديه ميكنند، همانند دانهيي است كه هفت خوشه ميروياند و در هر خوشهيي صد دانه و خدا باز هم براي هركه بخواهد مضاعف ميكند...بله هر تير و تبر و باتون وجراحت و هر ضربه و سنگ و چوب و الوار كه بر پيكر مجاهدين فرود آمده، دهها و صدها برابر آن بر سر و رو و ريش و ريشة ديكتاتوري آخوندها وارد آمده است. عجبا كه امروز، صدها هزار تن در سراسر تهران شعلة قيام را ديگر بار برافروختند آنقدر كه تحليلگران ميگويند نيروي مخالف رژيم نشان داد نه تنها تحليل و رو به ضعف نرفته بلكه با پتانسيل بيشتري به ميدان آمده است. در تظاهرات پراكنده در تهران به همين سرعت عكسهاي شهيدان اشرف هم به چشم ميخورده و شعار ميداند «مرگ بر ديكتاتور چه اشرف، چه ايران»بله طلسم ولايت فقيه شكسته و سرنگوني استارت خورده است. شما آن را در اين ايام به جلو پرتاب كرديد و جهش داديد.
سلام بر تك تك شما كه رنجهاي اين ايام را بر دوش ميكشيد.حماسة عظيم فروغ ايران، با خون شهيدان و رزم و رنج مجروحان و اسيرانش تضمين كنندة مراحل بعدي است. همة تضادها را بايد عليه رژيم و برضد جنايت عليه بشريت سمت و سو داد. بزرگترين درس اين حماسه، اثبات قابليت و توانمندي مجاهدين براي مأموريت بزرگ و تاريخي خود بود:
آزادي خلق در زنجير و ميهن اسير!
مسعود رجوي9مرداد1388