۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

تا كسب آزادي ايستاده ايم, پس هستيم

بي شك قيامهاي دانشجويي و اعتراضات مردمي, عرصه فوران انرژيها و آزاد شدننيروها است. دستهاي به ظاهر خالي, در پيوند با هم سلاحي كارآ در برابر گلوله هاميشوند.همبستگي همه چيز راتغيير ميدهدو همه ناتواناييها را به توانايي ونتوانستن هارا به توانستن ها تبديل ميكند. اما سوال اين هست كه براستي اين همبستگي چگونهميسر ميشود؟
چطور ميشودقطره ها رابه هم پيوند داد؟

براي پاسخ به اين سئؤالها بايدبدنبال عامل و نيروي محركه اي دربيرون ازخودمان بگرديم.حتما كه بايدپيكاني باشدكه راه را نشان بدهد و انرژيهاي بر آمده از خشم و اعتراض مردمي را سمت و سو بدهدو تبديل به نيرويي كارآمد براي ضربه زدن به دشمن مردم و ميهن كند.

نقطه امروز مااتكا به آن عامل و نيروي محرك است كه در بطن جامعه ما و در اعماق قلبهاي مردموجود دارد آن چيزي جز عطش آزادي و ايستادگي براي آن نيست.اعتراضات و نافرماني هاي جوانان در كوچه ها و خيابانهاي ميهن بعنوان نيروهاي اصلي شركت كننده در تغييرات نيز همين بوده و هست.

سه دهه است كه ضحاك ولايت از مغز و خون جوانان اين آب و خاك ارتزاق ميكند و بيشمار آنان را به خاك و خون كشيده و يا در تنور جنگ سوزانده و يا آواره ديار غربت كرده است,آرزوها را كشته و بسياري را اسير چنگال اعتياد و فساد و فحشا كرده است.اما هيهات كه نتوانسته اميد براي تغير را بگيرد .

حاكميت مستبد ولايي از همان ابتداي سرِ كار آمدنش چنگ در آسمان ميهن انداخت و براي تضمينِ حكومت ننگينش شروع به شكارِ ستاره هاي ما كرد. ميخواست با خالي كردنِ آسمان ايران از ستاره هاي آزادي راه رو براي استيلايِ ابديِ شب باز كنه ولي ديديم كه نه تنها آسمان ميهن ما تسليمِ شب نشد بلكه جوانان ما با پايداري خود ميهن رو غرقِ ستاره ها كردند.

تظاهرات دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف. دو تا 3هزار تن از دانشجويان در حالي كه شعارهاي ضدحكومتي سر ميدادند، مانع رفتن كامران دانشجو وزير علوم قلابي كابينة احمدينژاد به كتابخانه مركزي دانشگاه شدند.در چنين فضاي ملتهب اجتماعي دانشگاه ها و مدارس هم باز شدند و هنوز يك هفته از شروع باز شدن دانشگاه ها نگذشته بود كه دانشگاه صنعتي شريف, دانشگاه هنر تهران و دانشگاه علامه و دانشگاه خواجه نصير و بخصوص دانشگاه تهران دست به اعتراض و تظاهرات زدند و با فريادهاي مرگ بر ديكتاتور , زنداني سياسي آزادبايد گردد, دانشجو مي ميرد ذلت نمي پذيرد ..وروزهاي متعددي كه ظرف تجمع دانشجويان ودانش آموزان ومعلمان است و دست نيروهاي سركوبگر نيز بسته است.

درپايان بايد به اين باور كنيم كه اوتوريته خامنه اي ورژيمش ريخته و كسي برايش تره خورد نميكند ,حكومتي است كه روحش را از دست داده است.بقول مردم شكنجه و تجاوز اثر ندارد, وابسته كردن به خارج اثر ندارد.تمامي برگهاي دولت كودتا سوخته است و ديگر اثر ندارد.اما درعين حال ايمان داشته باشيم كه اين حاكميت مانند هر حاكميت مستبد هيچگاه خود بخود سرنگوني نميشود فراموش نكنيد فضاي مساعد براي سرنگوني لازم است اما عزم و اراده تك تكمان شرط آن است بنابرايي باز هم هزار باره تكرار ميكنيم « كه آزادي را در سيني طلا نميدهند وبايد قيمت داد». بايد به شرايط فروريختن كاخ سلطنت ولايت فقيه و به درآمدن غول خشم مردم از شيشه اشراف و باور داشت و با همبستگي باهم با هر عقيده و مرامي و بدون كوچكترين شكاف از فرصتهاي اين مرحله بهره جست و عليه اين سلطنت منتسب به دين تا تغيير آن باهمه توان قيام كرد.

م. چشمه

نشريه اجتماعي سياسي فرياد