۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

پاسخي كوتاه به سوالي در باره همبستگي ملي ايرانيان

من با طرح اين سوال به اين صورت -« كه چرا ايراني ها از هم گريزانند؟! »-موافق نيستم, ايراني ها اتفاقا در ميدان عمل و در كوچه ها و خيابانهاي ميهن خيلي خوب با هم متحد و در يك همبستگي ملي و مبارزاتي عمل مي كنند.
اگر منظور شما اتحاد و ائتلاف سازمانهاي سياسي است در عمل زمينه آن هست و براي همبستگي و اتحاد سياسي يك شرايطي لازم است كه..مثالي مي زنم.

مثلا چند نفر با هم مي خواهند بروند قله توچال , لازم است همه اينها با هم از ابتداي حركت اين توافق را بپذيرند كه هدف رفتن به قله توچال است بعد حركت كنند , نه اينكه حرفش را بزنند ولي كوهنوردي و رفتن به قله توچال بر عهده ديگران باشد, يا اينكه اصلا اهل كوهنوردي نباشند و فقط حرفش را بزنند و باصطلاح پزش رابدهند!

اينجا به قول شما هدف سرنگوني است و به نظر من اين مبناي اصلي اتحاد بايد باشد و كساني كه به سرنگوني, جمهوريخواهي و جدايي دين از دولت باور دارند و متعهد هستند حول يك نيروي محوري كه توان , امكان و ظرفيت بيشتري دارد متحد شوند تا به اين هدف سرنگوني رژيم و فراهم كردن زمينه يك انتخابات آزاد براي ايران آينده بتوان رسيد.

من فكر مي كنم اكنون شرايط براي اتحاد و همبستگي ملي بيش از پيش فراهم است و هر نيروي كه اقدام نكند و به تفرقه و اختلاف دامن بزند, نخست خودش تاوانش را خواهد پرداخت, بعد اين مردم ايران و ساير نيروهاي جدي هستند كه قيمت بي عملي وندانم كاري و يا خرابكاري ديگران را خواهند پرداخت. اميدوارم ديگر چنين نشود.

شما در هيچ كجا سراغ نداريد رودي يا جويباري به چشمه اي بريزد. بلكه بالعكس اين چشمه ها و جويبارها هستند كه به رود و در نهايت به دريا مي پيوندند. اينجا نيروي اصلي و محوري نقش همان رود را دارد و خلق درياست.

براي همبستگي لازم است به آرايش نيروهاي سياسي, مواضع آنها نسبت به قيام و تحليلي كه از شرايط دارند توجه كرد , كي و كدام نيرو تا كجا مي خواهد بيايد و با كي مي خواهد برود؟

با جناح مغلوب رژيم ؟

كه صرف نظر از سوابق و كارنامه سي ساله شان در سركوب و پايمال كردن حق حاكميت مردم ايران و با اصل گرفتن تضاد اصلي وهمان عمود خيمه نظام و.., حرفشان سرنگوني نبوده و نيست و به اعتراف و اذعان خبر گزاريها و ناظران بين المللي كه پشت سر مردم حركت مي كنند و هدفشان كاملا متفاوت از خواست و هدف مردم است. همچنين اينها كه پاي نفي ولايت فقيه و نفي اين رژيم كه نيامده و نمي آيند. پس حساب اينها روشن است و روي سخن با نيروهاي سياسي سرنگوني طلب است و بايستي ديد كدام نيرو نقش محور و لنگر مقاومت و اتحاد را مي تواند داشته باشد يعني همان رود باشد تا به دريا پيوست .

به نظر من بايد نخست به اين واقعيت اذعان كرد و بعد بر اساس سه اصل-سرنگوني- جمهوريخواهي و جدايي دين از دولت در يك اتحاد و همبستگي ملي و مبارزاتي براي احقاق حق حاكميت مردم ايران تلاش كرد نه چيز ديگر

فرياد- 19 آبان 1388
توضيح- اين پرسش در باره همبستگي ملي ايرانيان در فيس بوك و برخي سايت ها مطرح شده بود و اين پاسخي كوتاه به اين پرسش است .

قيام 13 آبان اعتلاي انقلاب دمكراتيك مردم ايران

با درود و تهنیت به هسته ها و نیروهای انقلاب دموکراتیک،حکمت قیام را بنگرید که چگونه روزهای عوام فریبی و دجالیت را که خمینی برای بقا و دوام نظام ولایت ساخته بود، یکی پس از دیگری بر سر بقایای او خراب میکند. و اکنون پس از روز دجالانه قدس به روز گروگانگیری و مبارزه آخوندی با استکبار جهانی راه برده است!
در روز قدس مردم ایران به میدان آمدند و گفتند و به روشنی گفتند : « نه غزه، نه لبنان- جانم فدای ایران» . یعنی که دجالیت و صدور تروریسم و ارتجاع و نعره های « قدس از طریق کربلا » به پشیزی نمی ارزد و دیگر اثر ندارد. چنین بود که روز قدس بر سر رژیم خراب شد. امروز هم در روز گروگانگیری و جفتک اندازی در برابر « استکبار جهانی» برای سرپوش گذاشتن بر خفقان و سرکوب داخلی و برای چانه زنی و استمالت خواهی بین المللی، که در فرهنگ لغت رژیم ولایت « امدادهای غیبی » خوانده میشود، مردم و جوانان بی باک و بیم، «عمود خیمه» ارتجاع و دیکتاتوری را نشانه گرفتند.تصویر منحوس ولی فقیه را پایین کشیدند و در همه جا با شعار « مرگ بر دیکتاتور» به جهانیان اعلام کردند : « خامنه ای قاتل است- ولایتش باطل است» .

چنین بود که روز مبارزه با استکبار هم بر سر رژیم خراب شد و به طناب دار دیگری تبدیل گردید. این است مکافات اجتماعی و تاریخی دجالیت و سرقت حاکمیت یک ملت. به راستی که امروز در همه جای ایران، از تهران تا شیراز و مشهد و اصفهان، از تبریز تا کرمانشاه و اراک و کاشان، از رشت تا بندرعباس و اهواز و زاهدان، از ارومیه تا بروجرد و خرم آباد و لاهیجان، از قزوین و ایلام تا همدان، نقطه اعتلای قیام و انقلاب دموکراتیک مردم ایران، رَقم خورد:با لگدکوب کردن تصویر ولی فقیه ارتجاع. با شعارهای اشرف نشان همچون: «مرگ بر دیکتاتور»، «می جنگیم ، می میریم ، ایرانو پس میگیریم».

با شرکت تعیین کننده جوانان آزاده و مبارز و مجاهد.با سازماندهی چشمگیر دانشجویان پیشتاز در سال تحصیلی جدید.با تاکتیکهای جدید از قبیل پراکندگی و نرفتن در مسیرهای تعیین شده از سوی رژیم.با جایگزین کردن نوبه یی نفرات تازه نفس به جای نفرات خسته و مضروب یا مجروح.با استمرار تظاهرات از صبح تا آخر شب و فرسوده کردن قوای دشمن.با شکستن دوربین های جاسوسی نیروی سرکوبگر انتظامی.با معین کردن پیشاپیش راههای فرار و امداد رسانی با زنانی که همچون اشرفیان برای حفاظت و نجات مردان زنجیر می بستند یا به مقابله با مزدوران میپرداختند.با همبستگی و همیاری شورانگیز میهنی از جانب همه اقشار مردم از مغازه داران تا رانندگان اتوبوسها و درهای باز خانه ها برای پناه دادن جوانان برای ممانعت از دستگیری و نجات آنان از دم تیغ دژخیمان.همه چیز حکایت از یک عزم فراگیر ملی برای سرنگونی رژیم منفور ولایت و رسیدن به آزادی و حاکمیت ملت داشت.

از صبح تا ساعات آخرشب صدا می آمد که : «تجاوز، جنایت- مرگ براین ولایت» . هیچ رنگ و بویی از حفظ یا اصلاح رژیم اصلاح ناپذیر در میان نبود. جهانیان صدای درهم شکستن طلسم ولایت را به وضوح شنیدند و پیام سرنگونی استبداد دینی و پیروزی محتوم ملت ایران را با رود خروشان شهیدانش دریافتند. مبارک! اعتلای انقلاب دموکراتیک مردم ایران در قیام ۱۳آبان مبارک!

شگفتا که در همین وانفسا و در همین روز ۱۳ آبان، رئیس مجلس ارتجاع در بغداد فرود می آید و در آستانه انتخابات پارلمان عراق اعلام میکند برای « حمایت از روند دموکراسی در عراق» سر رسیده است!

سرضرب به تعریف و تمجید از دولت عراق برای سرکوب مجاهدان اشرف می پردازد و سپس میگوید که این دولت «گامهای زیادی در مقابل سازمان تروریستی خلق برداشته است» . اما این کافی نیست و درد ما را دوا نکرده است . از این رو « این سازمان نباید در خاک عراق باشد». « اکثر کسانی که در این گروهک حضور دارند، مجرم هستند و باید به ایران مسترد شوند و فکر می‌کنیم تعلل در این زمینه برای کشور عراق خوب نباشد». همچنین می افزاید : «در حال حاضر نیز ما بر این نظریم که کشور عراق احتیاج به امنیت پایدار دارد».

به راستی تماشایی است!

در حالی که فریادهای مرگ بر دیکتاتور در خیابانهای تهران و شهرهای ایران، عالمگیر شده، سرپاسدار مجلس ارتجاع، برای حمایت از «روند دموکراسی در عراق» به بغداد رفته و راه حل را در استرداد مجاهدان محصور در اشرف جستجو میکند. خط و نشان هم میکشد که اگر در این زمینه تعلل شود، برای عراق خوب نیست و لابد نیروی تروریستی قدس در بغداد آماده قیام (!) است و ترورها و انفجارهای زنجیره یی دیگری در آستین دارد. از قرار، تعداد دیگری از مزدوران اطلاعات و خانه شاگردان انجمن نجات نظام را هم با خود به هتل منصور آورده‌است تا در پوشش خانواده های مجاهدین، پشت در قرارگاه اشرف، اشک تمساح بریزند و با آب دیده، سوز دلِ ناشی از شکستن شاخ ولایت در حملات مرداد و درگروگانگیری از اشرف را فرو بنشانند.

به نام نامی ملّت ایران و مجاهدان اشرفی و اشرف نشان به ولی فقیه و سرپاسدار باد و بلوف در مجلس ارتجاع میگویم : غلط های اضافه، نشسته پارس کردن و لقمه‌های بزرگتر از دهان برای طلسم شکستگان ولایت ممنوع است!

ما گر ز سر بریده می ترسیدیم، ۴۰ سال نمی جنگیدیم و۳۰سال بر دهان نظام جهل و جنایت نمی‌کوبیدیم.تا آنجا هم که به مردم و نیروهای میهن پرست عراقی مربوط میشود، خودشان حرفشان را زده اند. همه ناظران میگویند که لاریجانی از ترس اتحاد بزرگ عراقیان در «جبهه ملی عراق» که بهتازگی تشکیل شده است، از ترس برخاستن یک آلترناتیو عراقی در برابر دست نشاندگان رژیم آمده است تا شعبه ولایت فقیه در حکومت کنونی عراق را با سپاه ۹ بدر و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق ادغام کند و مانند ۴سال پیش ، با تقلّب و نیرنگ و با دلارهای نفتی و ترور و انفجار، معجون مورد نظر خود را به دست بیاورد و تحمیل کند. از این پیشتر ۵میلیون و ۲۰۰هزار تن از مردم عراق و همچنین ۳میلیون از شیعیان این کشور حرف خود را دایر بر ضرورت خلع ید از رژیم ایران در عراق زده بودند. آرامش و صلح و امنیت و دموکراسی و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی در عراق مفتاحی جز این نداشته و ندارد. هر چیز غیر از این، حرف مفت است و رایگان، یا سرپوش گذاشتن عمدی بر حقیقتی که مردم عراق هر روز با گوشت و پوست و استخوان آزموده اند.

ساعتی پیش خبر رسید که یکصد نماینده مجلس عراق لاریجانی را تحریم کردند و او را نماینده اشغالگری رژیم ایران در عراق دانستند و اعلام کردند دستور کار او در عراق، ادغام و پشتیبانی دو ائتلاف مورد تایید رژیم ایران در انتخابات عراق است . این نمایندگان از رئیس مجلس عراق خواستند فهرستی از دخالتهای رژیم ایران در امور سیاسی و امنیتی عراق را جلو لاریجانی بگذارد. شنبه گذشته، نیروهای میهن پرست عراقی تأسیس جنبش ملّی عراق را به رهبری دکتر علاوی و دکتر مطلک جشن گرفتند. جریانها و شخصیتهای برجسته سیاسی دیگر مانند طارق الهاشمی نایب رئیس جمهور، رافع العیساوی، ظافر العانی و جمال الکربولی و بسیاری دیگر، اعلام کردند که با این جنبش در چارچوب جبهه ملی عراق، متحد میشوند. این اتحاد نقشه سیاسی عراق را تغییر می‌دهد و بر آینده این کشور روح امید می دمد. ایاد علاوی گفت: « عراق زیر خاکستر رفته بایستی برخیزد و عزت و امنیت خودش را محقق کند». مطلک نیز گفت: « بر این کشور فجایع پشت فجایع فرود آمد. عراق را تجزیه کردند . تاروپود مردم زخم دیده ما را از هم دریدند. فرهنگ سهمیه بندی و طائفه گرایی و پناه گرفتن در آغوش بیگانگان را وارد کردند. همان بیگانگانی که در همه چیز ما در عراق دخالت کردند. کنترل خود را بر هرم تصمیم گیریهای سیاسی و حتی بر لقمه نان شهروندان عادی تحمیل کردند. خون عراقیان به وفور به زمین ریخت و رنگ زمین و آب را تغییر داد» اما « امروز، سحرگاهان جدیدی آغاز شده و تاریکی برای همیشه رخت بر بسته است». در همین مراسم، یکی از میهن پرستان عراقی حرف دلِ هموطنانش را این چنین بر زبان راند: « من شاعر نیستم و نمی دانم چگونه این بیت شعر را نوشتم: با نیروهایشان آمدندو همه چیز به جز اراده مردم ما را نابود کردند.گفتند که عراق نابود شدو ما گفتیم چگونه طلایی که سازنده اش مردم باشند از بین می رود»
به نظر میرسد که سرپاسدارِ مجلس رژیم که به عراق رفته تا شعبه های فروپاشیده ولایت را از نو به سیخ بکشد، نه در ایران و نه درعراق، سحرگاهان تازه و اراده طلایی خلقهای در زنجیر و به پا خاسته را هرگز در نیافته است. عراق را مستعمره ولایت میداند که هیچ قاعده و قانونی جز قانون جنگل نباید بر آن حاکم باشد. انگار آمریکا این کشور را گرفته که آن را دو دستی برای از هم دریدنش به گرگ ولایت تقدیم کند!

درست در شرایطی که پوزه نظام در حمله به اشرف و در گروگانگیری به خاک مالیده شده و باید قاچ زین را بچسبد، خیز اسب سواری برداشته است .در حالیکه مرکب فراخوان ملل متحد در هفته گذشته در باره حفاظت از ساکنان اشرف «در برابر کوچ اجباری، اخراج یا بازگرداندن اجباری آنها به ایران»-که بر خلاف اصل نان رفولمان و قوانین بین المللی است- خشک نشده، متقاضی استرداد مجاهدان اشرف است. جل الخالق!که تا کجا مثل سگ، از مجاهدین و اشرف، میترسد. راستی که از این بهتر نمیشد رابطه اشرف و مجاهدین را با قیام عیان کرد. همان چیزی که قبل از هر کس و بیش از هرکس رژیم میفهمد و در خیابانها میبیند و حس میکند. در غیراینصورت هیچ نیازی نبود که خامنه ای در دهم اسفند ماه گذشته، سه ماه و نیم قبل از انتخابات نامشروع ریاست جمهوری رژیم، به زبان خودش توافق دو جانبه نامشروع و خائنانه با دولت کنونی عراق برای سرکوب مجاهدین را علنی و اعلام کند. اینکه لاریجانی، به عنوان رئیس مجلس آخوندها و به عنوان بالاترین مسئول پرونده عراق و مجاهدین دراین رژیم، سرانجام ناگزیر میشود خواسته و حرف اصلی فاشیسم دینی حاکم برایران را در عراق بالا بیاورد، و اینکه بعد از تشویق به خاطر جنایت علیه بشریت و گامهایی که بخش ولایت فقیه در دولت عراق در محاصره و سرکوب و کشتار مجاهدین برداشته، رُک و پوست کنده در تعارض آشکار با قوانین و کنوانسیونهای بین المللی، خواستار استرداد آنها میشود و به تهدیدهای تروریستی هم در این زمینه مبادرت میکند، به روشنی نشان میدهد در شرایطی که مجاهدین مسلح نیستند و در ۷سال اخیر تماماً محصور و تحت کنترل بوده اند، هدف از همه محدودیتها و محاصره و قطع سوخت و ارزاق، هدف از ممانعت از ورود خانواده ها و وکلا و خبرنگاران و هیأتهای بینا لمللی، هدف از لجن پراکنی و سانسور در تلویزیون حکومتی عراق علیه مجاهدان اشرف، هدف از دروغپردازیهای دیوانه وار یک دوجین مشاور و مقام امنیتی، هدف از به کار گرفتن بریده مزدوران برای زمینه سازی و توجیه کشتار اشرفیان، هدف از تحت فشار قراردادن و تهدید و تطمیع و گروگان گرفتن خانواده‌ها برای اینکه به سبّ و لعن فرزندان و خویشاوندان خود تن بدهند و مخصوصاً هدف از هرگونه جابجایی مجاهدان شرف در داخل عراق، هیچ چیز جز سرکوب و انهدام نیروی محوری اپوزیسیون ایران و جز زدن و بستن و استرداد و کشتن مجاهدین نبوده و نیست. مگر اینکه مجاهدین در برابر این رژیم زانو بزنند و پرچم ندامت و تسلیم بالا ببرند. چیزی که خمینی آرزوی آن را به گور برد و سوگند میخورم که خامنه ای هم آن را به گور خواهد برد.

به عنوان کسی که فرمان داده است، رزم آوران ارتش آزادیبخش ملی ایران ۲۰هزار قطعه سلاح و ۲۰هزار تن مهمات خود را به ازای حفاظت تا تعیین تکلیف و فرجام نهایی توسط نیروهای آمریکایی به آنها تحویل بدهند، و به عنوان کسی که در ۷سال اخیر بی‌مبالغه بیش از ۷۰ بار با همه اشرفیان اتمام حجت کرده است که اگر تحمل شرایط سخت را ندارند، با برخورداری از کمکهای بی دریغ مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران به دنبال زندگی خود بروند، بار دیگر یادآوری میکنم که ما با احترام به حاکمیت عراق و حاکمیت همه کشورهایی که اعضا و پشتیبانان و هواداران مجاهدین و مقاومت ایران در آنجا به سر می برند، تا آخرین نفس خود بر حقوق قانونی خود ایستاده ایم. قیمت آن را پرداخته ایم و باز هم هر چه سخت و سنگین باشد میپردازیم.

اگر عراق کشور قانون و دموکراسی است هیچ مشکلی در میان نیست اما اگر مستعمره ولایت فقیه و تابع قانون جنگل است، بگذار مردم این کشور و همه جهانیان ببینند و بدانند. تکرار میکنیم که اگر دیکتاتوری حاکم بر ایران میخواهد جنگ خود را به اشرف صادر کند، اگر میخواهد فشارهای خردکننده‌یی را که از بابت قیام و نارضایتی انفجاری مردم ایران بر آن وارد میشود با فرار به جلو در اشرف تخلیه کند، ما بر حقوق قانونی خود استواریم و مسئولیت تمامی عواقب بر عهده این رژیم و مزدورانش در عراق است.

مجاهدان اشرف از طرح دولت کنونی عراق برای انتقال به کشور ثالث در کشورهای عضو اتحادیه اروپا یا ایالات متحده آمریکا استقبال نموده و به آن ملتزم شده اند؛ مشروط بر اینکه مسأله داراییها و اموال آنان در اشرف که تماماً حاصل هزینه ها و کار ۲۳ساله خود آنهاست و بیش از ۲۰۰میلیون دلار است طبق نظریه حقوقدانان بین المللی براساس مواد ۵۲ و ۵۳ کنوانسیونهای لاهه حل و فصل شود.تا آن زمان، برای جلوگیری از فاجعه انسانی دیگری مانند جنایت علیه بشریت در روزهای ۶ و ۷ مرداد در اشرف، و برای ممانعت از چنگ انداختن رژیم ایران و درخواست جنایتکارانهیی که رئیس مجلس این رژیم امروز آن را در رابطه با دولت عراق برملا کرد، تنها راه مؤثر، حفاظت بین المللی و به رسمیت شناختن یک موقعیت حقوقی خاص و موقت برای اشرف است تا از اساس میدانی برای فشارها و دخالتها وجنایتهای دیکتاتوری سیاه حاکم برایران باز نباشد.

بنابراین در پی درخواست غیرقانونی و جنایتکارانه لاریجانی، تا انتقال مجاهدان اشرف به کشورهای عضو اتحادیه اروپا یا ایالات متحده آمریکا که مجاهدان اشرف را محصور و بلادفاع گذاشته است؛

اولاً- اذعان ملل متحد به ممنوعیت هرگونه جابهجایی اجباری ساکنان اشرف در داخل عراق بهعنوان افراد حفاظت شده، بسیار ضروریست.

ثانیاً-حداقل انتظار از نیروهای آمریکایی این است که عدم حمله و خشونت و جابه جایی ساکنان اشرف را در داخل عراق تا پایان سال۲۰۱۱ میلادی تضمین کنند.

ثالثاً- دولت عراق باید التزام خود را به حقوق ساکنان اشرف طبق قطعنامه ۲۴آوریل۲۰۰۹ پارلمان اروپا تا زمان انتقال به ایالات متحده یاکشورهای عضو اتحادیه اروپا اعلام کند.

به نظر می رسد ولی فقیه ارتجاع و سرپاسدار مجلس نامشروع او، به خصوص از یکی از بزرگترین افشاگریهای مقاومت ایران در باره پنهانکاریهای هسته یی رژیم ،که دیروز در فرانسه صورت گرفته و با وسیع ترین بازتاب بین المللی همراه بوده است، قالب تهی کرده اند. ضربه هسته یی، بسیار مؤثر بوده و خون جلو چشم آنها را گرفته است. دیروز خامنه ای کماکان بر طبلهای دجالیت می کوبید و از آمریکا میخواست «دست از استکبار بردارد» و «دست برداشتن از فعالیت هسته یی» یعنی دست برداشتن رژیم از بمب اتمی را درخواست نکند.

خامنها ی میگفت « با هیچ وسیله یی نخواهند توانست ... ما را به عقب‌نشینی وادار کنند… و به این غائله‌هایی هم که بعد از انتخابات پیش آمد، دل خوش نکنند».هر کس که مختصر آشنایی با سیاست عملی و پراگماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی در این سالیان داشته باشد، به روشنی میداند که از آنان تاکنون جز نرمش و استمالت و مدارا به رژیم چیزی نرسیده است. و الا، این رژیم تاکنون به حساب ملت ایران بر اریکه قدرت و جرم و جنایت باقی نمی ماند و اینچنین در سرکوب ملت ایران و در صدور تروریسم و ارتجاع یا در زمینه اتمی افسار نمی‌گسست.

دو سال و اندی پیش، در تیرماه ۸۶ ،گفته بودیم که « از عهد قاجاریه تا امروز هیچ حکومتی در ایران ، بالفعل به اندازه حکومت آخوندی، موردحمایت کشورهای غربی نبوده است. آنچنانکه مخالفانش را وکالتا سرکوب و بمباران و خلع سلاح و محصور و محدودکنند.شگفتا که رژیم آخوندی نعره های «ضد استکباری» میکشد اما تاوان عملی آن را ما پس میدهیم!

… در روز روشن دراستانبول و رم و ژنو و پاریس و برلین و وین ترور میکند، شگفتا که مجاهدین و مقاومت ایران برچسب تروریستی میخورند!

مرحبا به دلارها و یوروهای نفتی که ابعاد میلیاردی آن به روشنی نشان میدهد هیچ حکومت دست نشانده یی در تاریخ ایران به اندازه حکومت آخوندی، منابع و عایدات کشور را به تاراج نداده است» .از این رو به خامنه ای که خالی بندیهای او لو رفته است باید گفت، آن کس که شیخ را ، همچون شاه ، به عقب مینشاند، درهم می شکند و سرنگون می سازد؛ هرگز این یا آن دولت خارجی نبوده و نیست. این، تنها و تنها، کار مردم ایران و برعهده فرزندان رشید و اشرف نشان مردم ایران است که تاریخ را با رنج و خونشان می نویسند و با گوشت و پوست و استخوان خود تغییر میدهند.همچنانکه رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران بارها گفته است، ما نه از کسی پول میخواهیم و نه سلاح، تنها میخواهیم که بین ما و رژیم بی‌طرف باشند و راهبندهای آزادی را که پیش‌پای ملت ما و مقاومت ما گذاشته اند، بردارند.پایداری پرشکوه اشرفیان و جوانان دلیر اشرف نشان گرامی بادرود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست.

مسعود رجوی۱۳ آبان ۱۳۸۸